ضرر مرکب در بورس


من با بسیاری از افراد بالای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ سال صحبت کرده‌ام، همه آنها یک‌چیز می‌گفتند: مهم‌ترین چیز داشتن دارایی است. اگر می‌خواهید ثروت داشته باشید، فقط باید دارایی‌های بیشتری داشته باشید. این تنها چیزی است که اهمیت دارد.

پیش‌بینی بازار بورس

اقتصاد نگار؛ سیدمهدی تقوی، تحلیلگر بازارهای مالی و مدرس دوره تخصصی بازار سرمایه در مرکز آموزش جهاد دانشگاهی قزوین، در یادداشتی که با عنوان توصیه‌های کاربردی برای معامله‌گری در بورس ایران نوشته و آن را در اختیار ایسنا قرار داده است، می‌نویسد: حدوداً در اوایل سال ۹۹ و سرمستی روزهای سبز و صف خریدهای پیاپی بازار بود که همه فعالان بازار سرمایه اعم از تازه‌واردان و کهنه‌کاران بورس، منتظر یک ریزش بزرگ بودند و اعتقاد داشتند که اوضاع برای همیشه به این سبزی و جذابی باقی نمی‌ماند.

رفته‌رفته در رسانه‌ها و گپ و گفت‌های بورسی، خبرهایی منتشر می‌شد که در آن احتمال ریزش بازار در اواخر شهریور ۹۹ مطرح می‌شد و تقریباً اکثر فعالان بورس خودشان را آماده کرده بودند تا اواخر مرداد سهامشان را بفروشند و نقد کنند تا بیشترین بازده را از بازار بگیرند.

آن روزها همه غرق در سودهای مرکب و چند صددرصدی بودیم و شاید همین سودهای نجومی بود که باعث می‌شد درگیر اعتمادبه‌نفس کاذب شویم و حس کنیم می‌توانیم با فروختن سهاممان قبل از ریزش بزرگ بورس، رکب بزرگی به بازار بزنیم و بعد هم درحالی‌که مشغول شمردن اسکناس‌های صد دلاریمان هستیم به ریش بورس و افرادی که در آن گرفتارشده‌اند بخندیم.

همه فکر می‌کردند می‌توانند از بازار چابک‌تر باشند و یقین داشتند که قبل از ریزش نقد می‌کنند. اما برخلاف همه تصورات و استراتژی‌های رؤیایی‌مان، بازار از ابتدای مرداد روند ناساز کوک کرد و یک‌باره طوری رفتار کرد که شاید هیچ‌کس انتظارش را در آن زمان نداشت.

در ابتدا همه آن را اصلاحی می‌دانستیم که در میان یک روند صعودی قرار گرفته و منتظر رالی صعودی بعدازآن بودیم. همه‌مان در گوشه ذهن و خلوتمان منتظر شاخص ۸ میلیون واحدی صداوسیما بودیم؛ اگرچه کلی به آن پیش‌بینی خندیده بودیم و آن را سوژه خنده و شوخی‌هایمان کریم؛ اما شاید باورمان شده بود که به‌زودی به شاخص ۸ میلیون واحدی می‌رسیم و قله را هرچه زودتر فتح خواهیم کرد.

ابتدا ریزش‌های بازار را انکار کردیم و دست از خوش‌بینی برنداشتیم، همه می‌گفتند که خودشان بورس را پایین آورده‌اند که در منفی‌ها جمع کنند و سود خوبی به جیب بزنند. اما ریزش قیمت‌ها ادامه پیدا کرد و از سودهای چند صددرصدی‌مان کم شد.

حالا به جای تجربه سود مرکب و تأثیر فوق‌العاده جذاب آن، درگیر پدیده دردناک ضرر مرکب شده‌ایم و هرروز که بیدار می‌شویم می‌بینیم چیزی بیشتر از آنکه انتظارش را داشتیم ضرر کرده‌ایم و ارزش دارایی‌مان هرروز مقابل چشممان کم می‌شود.

در اواسط مرداد نم‌نم ترس به سراغمان آمد و چشم امیدمان به مهربانی دولت و حمایت آن از بازار سرمایه و عرضه صندوق ETF دارا دوم (پالایشی یکم) بود که شاید به کمک عرضه آن و اخبار مثبتش، بازار مجدد به روند صعودی گذشته برگردد.

همچنین طلب کمک از سازمان بورس و بزرگان بازار داشتیم تا شاید به همت آن‌ها، فرجی در روزهای قرمز بازار اتفاق بیافتد. اما وقتی دیدیم حتی حقوقی‌ها که کاملاً دستوری مجبور به حمایت از بازار شده بودند و مقداری سهام خریداری کرده بودند، در حال فروش همان سهم هستند، امیدمان ناامید شد.

تجربه نشان داده است که به‌زودی این ترسمان تبدیل به خشم می‌شود و همان‌طور که همه‌مان می‌دانیم بدترین تصمیم‌هایمان را با همان خشم و غضب خواهیم گرفت؛ تصمیم‌های اشتباهی مانند: فروش هیجانی سهام، حتی با قیمتی کمتر از ارزش ذاتی آن.

و بعدازآن درگیر یأس و ناامیدی شدید می‌شویم و شاید به آن فکر کنیم که من مرد این بازار نیستم و برای آن ساخته نشده‌ام و بهتر است به دنبال حرفه دیگری باشم یا بازار دیگری را برای سرمایه‌گذاری انتخاب کنم.

این بدترین دوره زمانی در یک سرمایه‌گذاری است. اما باید به‌خوبی بدانیم که همه ما درگیر این چرخه‌های تکرارشونده می‌شویم که شاید بسیار خسته‌کننده و فرسایشی نیز باشد. از سرمستی روزهای صف خرید تا ناامیدی روزهای مثبت ۵ درصدی و بالعکس.

من پیشگو نیستم و از آینده هم خبر ندارم. تاریخ هم بارها نشان داده که پیش‌بینی‌ها بیشتر از اینکه در مورد واقعیت بنویسند، نقطه‌نظر شخصی نویسنده را مطرح می‌کنند. اما با توجه به شرایط کنونی بازار، واکنش فعالان بازار را می‌توانم در دو حالت کلی در مورد آینده حدس بزنم:

حالت اول: بازار با در پیش گرفتن روند صعودی، مقداری از استرس و یاس سرمایه‌گذاران بکاهد و فرصت فروش خوبی را در اختیارشان قرار دهد. البته صعودی که شاید ادامه بیابد و فروش در آن کار اشتباهی باشد.

حالت دوم: با توجه به آماری که طی این مدت منتشرشده است متوجه می‌شویم که از ابتدای سال ۹۹ حدود ۱۱۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی وارد بازار شده است که برآورد می‌شود این مبلغ با سودی که تاکنون به همراه داشته به سرمایه در حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان رسیده باشد.

چنانچه سرمایه‌گذاران و مالکان این سرمایه از تداوم رشد بازار سرمایه ناامید شوند و دوران طلایی بورس در ذهنشان پایان یابد، قطعاً تصمیم به خروج و نقد کردن سهامشان می‌گیرند حتی با متحمل شدن مقداری ضرر. که در این صورت دیگر شاهد قله‌ها و قیمت‌های قبلی در بازار به این زودی‌ها نخواهیم بود و ممکن است ریزش بازار بیش از این ادامه پیدا کند.

در نظر داشته باشید که هر ۲ حالت بالا صرفاً فرضیه هستند و فعلاً نشانه یا شواهد کافی و محکمه‌پسند برای رد یا پذیرش هیچ‌یک از آنان وجود ندارد؛ حتی شاید حالت سومی پدیدار شود که در این یادداشت به آن اشاره نشده باشد.

در انتها آنچه مسلم است، روند صعودی بازار سرمایه و پیشی گرفتن آن از کلیه بازارهای موازی در بلندمدت است، لذا شما را به آرامش و کنترل خشم و هیجان در بازار دعوت می‌کنم و سخنم را با یک جمله از جورج سوروس به پایان می‌برم: «اگر سرمایه‌گذاری‌تان سرگرم‌کننده است، اگر به شما خوش می‌گذرد، احتمالاً هیچ پولی درنمی‌آورید! سرمایه‌گذاری خوب طاقت‌فرسا است».

استراتژی معاملاتی چیست؟ نحوه انتخاب یک استراتژی موفق

استراتژی معاملاتی موفق

تبدیل‌ شدن به یک معامله‌گر موفق هدف همه سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه است. این که پول شما از طریق سرمایه‌گذاری‌هایی که انجام می‌دهید موجب کسب درآمد شود، بسیار جذاب است اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایه‌گذاری دیگر همان‌طور که از ظرفیت رشد و کسب سود برخوردار است؛ احتمال شکست نیز در آن وجود دارد و می‌تواند ضررهای سنگینی را در پی داشته باشد. راهکارهای مختلفی برای کنترل ریسک و ضرر و همچنین افزایش سودآوری در بازار بورس وجود دارد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به داشتن استراتژی معاملاتی اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن است که بگوییم چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟

استراتژی معاملاتی چیست؟

استراتژی در لغت به معنای تعیین هدف و راهبری است. در بازار بورس و بازارهای مالی دیگر، سرمایه‌گذاران نیاز به استراتژی مالی دارند. اما منظور از استراتژی معاملاتی چیست؟ منظور از این اصطلاح این است که سرمایه‌گذاران باید بدانند سرمایه خود را در کجا، چه وقت و به چه میزانی هزینه کنند تا بازدهی مثبتی نصیب‌شان شود. تعیین استراتژی به آسانی تعریف معنای آن نیست. سرمایه‌گذار باید بازار را بشناسد، از اوضاع اقتصادی کشور با خبر باشد، بتواند آینده را پیشبینی کند و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرد. برای تعیین استراتژی معاملاتی، معمولا از روش‌های تکنیکال یا بنیادی یا ترکیبی از هر دو استفاده می‌شود. با استفاده از این روش‌ها سرمایه‌گذار می‌تواند روند بازار را تشخیص دهد و در مورد زمان مناسب ورود و خروج، حجم سرمایه، افق زمانی، انتخاب صنایع و شرکت‌ها و … تصمیم بگیرد.

بهترین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر

همانطور که توضیح داده شد، به ازای هر معامله‌گر، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. به عبارت دیگر تعیین استراتژی معاملاتی، به میزان سرمایه، ریسک‌پذیری معامله‌گر، اتفاقات بازار و … بستگی دارد. بهترین استراتژی معاملاتی، شخصی‌ترین استراتژی معاملاتی است. یعنی برنامه‌ای که برای شخص معامله‌گر تبیین شده باشد. از طرف دیگر داشتن افق زمانی، شناخت ریسک‌های بازار، انتخاب زمان ورود و خروج به سهام، متنوع‌سازی سبد سرمایه‌گذاری، خرید صندوق‌های سرمایه‌گذاری و … از جمله مواردی است که در تبیین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد.

چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟

یک معامله‌گر حرفه‌ای برای تغییرات و رفتارهای بازار، برنامه مشخص و از پیش تعیین‌شده‌ای دارد و هر رفتار غیر قابل ‌پیش‌بینی آن را مدیریت می‌کند. به زبان ساده می‌توان گفت استراتژی‌های معاملاتی مجموعه قوانینی هستند که بر روش کلی معامله‌گر در هنگام معامله در بازارهای مالی نظارت دارد و معامله‌گر از طریق آن به خرید و فروش سهام می‌پردازد.

یک معامله‌گر تنها با داشتن استراتژی معاملاتی قادر به حفظ سرمایه خود خواهد بود. در غیر این صورت ممکن است به دلیل هیجانی بودن جو بازار، کل سرمایه خود را از دست دهد. بنابراین داشتن یک استراتژی مدون و مکتوب به تمام فعالیت‌های معامله‌گر نظم می‌دهد. این مهم از تأثیر هر عامل منفی بر روحیه سرمایه‌گذار جلوگیری کرده و به او کمک می‌کند تا با اتکا به استراتژی شخصی خود به معامله بپردازد و دچار احساساتی چون ترس، طمع، خشم و… نشود.

نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران

بارها گفته شده که بازار بورس بازار پرریسکی است. به این معنی که ممکن است نه تنها سرمایه شما آورده مثبتی نداشته باشد، بلکه اصل ان هم مورد تهدید واقع شود. معامله‌گرانی می‌توانند در بازار پرنوسان امروز از سرمایه خود محافظت کرده و در قدم بعدی سود کسب کننده که استراتژی معاملاتی داشته باشند. نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران این است که باعث می‌شود با شناخت همه جوانب، بهترین تصمیم را بگیرند و در مسیری قدم بردارند که مناسب آن‌ها است. بدون استراتژی معاملاتی مناسب، نمی‌توان در بازار بورس به موفقیت دست یافت و این موفقیت را حفظ کرد. حتی در مواردی، امکان از بین رفتن اصل سرمایه نیز وجود دارد. بنابراین سرمایه‌گذاران باید دانش و مهارت لازم برای تعیین استراتژی را به دست آورند یا از روش‌های سرمایه‌گذاری غیر مستقیم استفاده کنند.

انواع استراتژی‌های معاملاتی

استراتژی‌های معاملاتی بسیار زیاد هستند و تنوع بالایی دارد به طوری که می‌توان ادعا کرد که به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. چرا که اساسا استراتژی معاملاتی سلیقه‌ای است و بر مبنای تشخیص هر سرمایه‌گذار طراحی می‌شود.

اما به صورت کلی برای استراتژی معاملاتی می‌توان دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی می‌شوند. البته هیچ کدام از استراتژی‌های معاملاتی در بازار سرمایه بر دیگری ارجحیت ندارند و در اصل ترکیب این دو استراتژی است که می‌تواند به کسب سود و موفقیت در معامله منتهی شود. در زیر چهار مورد از رایج‌ترین استراتژی‌های معاملاتی که بر اساس نمودارهای تکنیکال صورت می‌گیرد را شرح داده‌ایم.

  1. معاملات روزانه: در معاملات روزانه، موقعیت‌های خرید در همان روز بسته می‌شوند. معمولا این نوع استراتژی معاملاتی توسط تریدرهای حرفه‌ای یا بازارسازان انجام می‌شود.
  2. معاملات موقعیت: در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت (روزانه تا ماهانه) و ترکیب آن‌ها با روش‌های دیگر برای تعیین روند فعلی بازار استفاده می‌شود.
  3. معاملات نوسانات: معمولا با شکسته شدن روند، معامله‌گران نوسان‌گیر وارد بازی می‌شوند و با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش می‌کنند.
  4. معاملات اسکالپینگ: اسکالپ تریدینگ یا اسکالپینگ یکی از استراتژی‌هایی معاملاتی زود بازده است و تریدرهای فعال از این روش استفاده می‌کنند. در این استراتژی اختلاف کارمزدهای خرید و فروش شناسایی و بررسی می‌شوند.

در چیدن استراتژی بر اساس تحلیل فندامنتال نیز چند اصل اساسی باید در نظر گرفته شود که عبارتند از: صورت مالی، ترازنامه، صورت درآمد، گزارش گردش پول نقد. گفتنی است که این اطلاعات را در رابطه با شرکت مورد نظر خود می‌توانید در سایت کدال مشاهده کنید.

مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق

مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق به ‌صورت زیر است:

۱/ ایجاد یک چارچوب ذهنی حرفه‌ای

تفاوت میان سرمایه‌گذاران موفق با سایرین علاوه بر آموزش سرمایه گذاری در بورس و استفاده از تحلیل و … خارج از فضای بازار دقیقاً در ذهن سرمایه‌گذار است. برای موفقیت در معامله‌گری در هر بازاری باید بتوان عواطف و احساسات (ترس، طمع، غرور، خشم و…) خود را شناخت. عقایدی که بر نحوه معاملات ما تأثیر می‌گذارند را شناسایی کرد و با اصلاح آن، یک چارچوب ذهنی حرفه‌ای ساخت. به‌ کارگیری عوامل روان‌ شناختی می‌تواند کمک مؤثری در اتخاذ نوع استراتژی معاملاتی داشته باشد.

۲/ انتخاب سبک معاملاتی بر اساس چارچوب زمانی

یکی از مراحل تدوین استراتژی معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی مورد نظر سرمایه‌گذار برای سرمایه‌گذاری منجر به ایجاد انواع مختلفی از سبک‌های معاملاتی می‌شود. برخی از سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دهند در بازه‌های زمانی کوتاه ‌مدت، برخی بازه زمانی میان ‌مدت و برخی در بازه زمانی بلند مدت فعالیت کنند. بنابراین می‌بایست سرمایه‌گذاران با تسلط بر عواطف و احساسات خود، به اتخاذ سبک معاملاتی خاص بپردازند. به ‌عنوان ‌مثال اگر معامله در بازار بورس به ‌عنوان شغل دوم یک فرد است، قطعاً نمی‌تواند چارت را دائم بررسی کند. در این صورت بهتر است استراتژی خود را در بازه های زمانی بزرگ‌تر تعیین کند. از آنجایی ‌که یک استراتژی در دو بازه زمانی نتایج متفاوتی خواهد داشت، اهمیت بازه زمانی و انتخاب سبک معاملاتی برای سرمایه‌گذاران مشخص‌تر می‌شود.

۳/ توانایی یافتن شاخص‌های مناسب جهت شناسایی یک روند

توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایه‌گذاران تنها با به‌ کارگیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند. لذا با کسب مهارت در این زمینه می‌توان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به‌ عنوان ‌مثال در تحلیل تکنیکال برای شروع روند صعودی، سقف‌ها بالاتر و کف‌ها بالاتر و در روند نزولی سقف‌ها پایین‌تر و کف‌ها پایین‌تر می‌شود.

به ‌طور کلی دیدگاه سرمایه‌گذاران مبنی بر این‌ که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکل‌گیری معاملات موفق‌تری در بازار می‌شود. مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن.

۴/ بررسی نقاط ورود و خروج یک سهم

تعیین نقطه ورود و خروج مناسب از سهم (زمان مناسب خرید و فروش سهم) در سودآوری معاملات بسیار مؤثر است. برای تعیین قیمت خرید و فروش یک سهم، داشتن برنامه یا استراتژی معاملاتی ضروری است. هر چقدر هم که یک سهم ارزنده باشد، ورود و خروج از سهم باید بر اساس استراتژی معاملاتی تعیین شود، قیمت مناسب آن بررسی شده و سپس برای ورود یا خروج آن تصمیم گرفت. به‌ عنوان‌ مثال یک تحلیل‌گر تکنیکالی را در نظر بگیرید که بر اساس حرکت قیمت سهم در یک کانال صعودی اقدام به خرید و فروش می‌کند. این تحلیل‌گر زمانی که قیمت سهم به کف کانال یا همان سطح حمایتی سهم برخورد کند، سهم را می‌خرد.

به نظر می‌رسد تعیین یک نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفاً با تحلیل تکنیکال صورت بگیرد و در کنار آن باید روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندگان نیز در نظر گرفته شود تا تأییدی برای خرید صحیح سهم باشد. هم‌چنین برای تعیین قیمت فروش هم می‌توان از مقاومت‌های استاتیک و داینامیک در بازار استفاده کرد. یعنی هنگام رویارویی با یک مقاومت، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان بررسی شود تا بتوان تصمیم درست اتخاذ کرد. عده‌ای از سرمایه‌گذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پله‌ای و عده‌ای هم از تکنیک تریل کردن استفاده می‌کنند.

۵/ تعیین از پیش تعیین شده حد سود و ضرر

این مرحله وابسته به مرحله نقطه ورود و خروج از سهم است. حد سود به محدوده‌ای از قیمت گفته می‌شود که سرمایه‌گذار بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام می‌دهد آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیش‌بینی می‌کند. چنانچه قیمت سهم بر خلاف تحلیل و پیش‌بینی‌های معامله‌گر محقق شده و قیمت کاهش پیدا کند. محدوده قیمتی را که معامله‌گر برای خروج از سهم پیش‌بینی کرده را حد ضرر می‌گویند. با تعیین میزان ریسک سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذار باید با رسیدن به حد ضرر یا حد سود تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به ‌صورت مکتوب تعیین کرده باشد.

۶/ آزمودن استراتژی معاملاتی و تحلیل بازخورد آن

در این مرحله باید قبل از ورود به بازار، استراتژی معاملاتی تست شود. در میان اغلب پلتفرم‌های تحلیلی، نرم‌افزارهایی به نام آزمونگر (tester) وجود دارد که به ‌واسطه آن می‌توان عملکرد استراتژی معاملاتی را در گذشته آزمایش کرد. به این صورت که می‌توان به عقب برگشته و یک‌بار شمع را در یک‌زمان حرکت داد. هنگامی‌که نمودار به سمت یک شمع در یک‌ زمان حرکت می‌کند، می‌توان قوانین سیستم معاملاتی خود را دنبال کرده و معاملات را طبق آن انجام داد تا نتیجه حاصل‌شده از آن را مشاهده کرد.

۷/ تعهد به استراتژی معاملاتی

پس از طراحی یا انتخاب استراتژی معاملاتی، اعتماد و اعتقاد به آن نکته حائز اهمیتی است. اجتناب از اخبار و شایعات از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و همواره باید به یاد داشت که سرمایه‌گذاری که سیستم معاملاتی پیچیده‌تری دارد موفق نمی‌شود بلکه کسی موفق خواهد بود که به استراتژی معاملاتی خود پایبندتر باشد. توجه کنید که استراتژی شما دارای چارچوب، قوانین و منطق مشخصی بوده و احساسات هیچ جایگاهی در استراتژی ندارد. بنابراین کاملاً گوش به فرمان استراتژی خود باشید.

سخن آخر

تدوین یک استراتژی معاملاتی مطلوب در بازار سرمایه باید برای هر سرمایه‌گذار به ‌عنوان اولویتی مهم و اساسی باشد. بدون داشتن یک استراتژی معاملاتی شخصی، سرمایه‌گذار تحت تأثیر جو منفی بازار و تقلید از استراتژی معاملاتی سرمایه‌گذاران دیگر قرار گرفته و دچار سردرگمی و شکست در بازار سرمایه می‌شود. با توجه به روحیات افراد متفاوت پیروی از هر استراتژی معاملاتی روش صحیحی نیست چرا که ممکن است یک استراتژی معاملاتی برای یک فرد مناسب و برای فرد دیگر نامناسب باشد.

در میان گذاشتن یک حقیقت؛ هیچ‌ کس با سود معامله و ترید ثروتمند نمی‌شود!

در میان گذاشتن یک حقیقت؛ هیچ‌ کس با سود معامله و ترید ثروتمند نمی‌شود!

این روزها که بازارهای مالی به رونق فراوانی رسیده‌اند و وضعیت اقتصادی دنیا به سمت خوبی پیش نمی‌رود، تعداد زیادی از مردم تلاش می‌کنند به معامله‌گر بازارهای مالی تبدیل شوند تا بتوانند به درآمد دلخواه خود برسند. با این حال، نیکلاس گوک (Niklas Göke)، نویسنده مطرح اقتصادی در مدیوم، در مقاله تازه خود استدلال می‌کند که معامله‌گری نمی‌تواند افراد را به ثروت برساند. متن کامل مقاله نیکلاس گوک را در ادامه می‌خوانید.

«هرگز نفروشید»؛ این توصیه‌ای است که کارتر توماس (Carter Thomas) آرزو می‌کند کاش ۲۰ سال زودتر به آن عمل می‌کرد.

کارتر در سال ۲۰۰۳ همه پولی را که از شغل تابستانی خود به‌عنوان یک غریق نجات به دست آورده بود روی سهام شرکت اپل سرمایه‌گذاری کرد. کل سرمایه او در آن دوره ۱۸ هزار دلار بود؛ یک تصمیم هوشمندانه.

اینکه کارتر [مانند اغلب معامله‌گران] دو ماه بعد همه سرمایه خود را صرف هزینه‌های غیرضروری یا خرید کالاهای لوکس کند، تصمیمی هوشمندانه به نظر نمی‌رسید. پس از تجزیه سهام (تقسیم سهام به تعداد بیشتری سهم) و افزایش قیمت، ارزش سهام کارتر امروزه بیش از ۱۰ میلیون دلار است.

با نگاهی به این تجربه، کارتر یک درس ساده اما عمیق آموخته است که اغلب افراد شبیه او که می‌خواهند ثروتی برای خود ایجاد کنند، آن را نادیده می‌گیرند. او می‌گوید:

اگر من ثروت کلانی به دست نیاورده‌ام تنها دلیلش این است که دارایی‌هایم را به فروش رسانده‌ام. دلیل این موضوع هرگز این نیست که من چیزهای مناسبی نخریده‌ام. من همیشه چیزهایی مناسب در زمان مناسب خریده‌ام، اما هرگز آنها را به‌اندازه کافی نگه نداشته‌ام.

نمی‌توانم خودم را با کارتر توماس مقایسه کنم، ام من هم بارها چنین اشتباهاتی را مرتکب شده‌ام، بنابراین صرفاً می‌خواهم برای خودم یک موضوع را یادآوری کنم:

شما با سود معامله ثروتمند نمی‌شوید. با داشتن دارایی‌های ارزشمند ثروتمند می‌شوید.

سلب مسئولیت: من مشاور مالی نیستم. این یک مشاوره ضرر مرکب در بورس ضرر مرکب در بورس و توصیه مالی نیست.

ساده است: دارایی خوب بخرید، نفروشید!

در میان گذاشتن یک حقیقت؛ هیچ‌کس با سود معامله و ترید ثروتمند نمی‌شود!

در اینجا ساده‌ترین الگوی ثروت دومرحله‌ای که من می‌شناسم، ارائه شده است:

۱. باید دارایی‌هایی بخرید که فکر می‌کنید دارای ارزش بالایی هستند.

۲. نباید آنها را بفروشید.

همه تصور می‌کنند انتخاب دارایی‌های مناسب، قسمت سخت ماجراست، اما در واقع فشار روانی ناشی از مبارزه مداوم با رضایت فوری است که توانایی ما و پتانسیل مالی را محدود می‌کند.

از منظر تاریخی تقریباً همه بازارها رو به بالا حرکت می‌کنند. به ۱۰، ۲۰ و یا ۳۰ سال پیش برگردید و به قیمت‌ها نگاه کنید. بازار سهام: رو به بالا. املاک و مستغلات: رو به بالا. کالا و اجناس: رو به بالا. ارز دیجیتال: رو به بالا. سرمایه خطرپذیر: رو به بالا. حتی قیمت کارت‌های بازی پوکمون گو نیز روندی صعودی داشته‌اند.

همه چیز به‌طور مداوم بالا می‌رود، زیرا پول سیستمی مصنوعی است که انسان آن را ایجاد کرده و کنترل می‌کند و می‌دانیم که انسان موجودی جایزالخطاست. هر یک از ما با خودکنترلی درگیر هستیم و بشر به‌طور کلی با این موضوع دست‌وپنجه نرم می‌کند. پول یک آزمایش مارشمالو (marshmallow experiment) غول‌پیکر برای بشریت است. دکمه «چاپ پول بیشتر» یک زنگ قرمز بزرگ است و اگر شما چنین زنگی را به دست افرادی دهید که خودکنترلی اندکی داشته باشند، واقعاً چقدر می‌توانید انتظار داشته باشید که قبل از فشردن زنگ خودشان را کنترل کنند؟

قیمت‌ها چیزی بیشتر از اعدادی نیستند که ما در کنار نام کالاها می‌نویسیم و سپس می‌گوییم «اگر تورم در طول سال ۲% افزایش پیدا کند، خوب است»؛ زیرا اقتصاد را هم بشر اختراع کرده است. ما پول بیشتری چاپ می‌کنیم و به تبع آن همه اعداد بالا می‌روند. آیا قیمت‌ها کار دیگری جز بالا رفتن می‌توانند انجام دهند؟

تنها در این سالِ استثنایی فدرال رزرو ایالات‌متحده نزدیک به ۵ تریلیون دلار چاپ کرده است. به ازای هر ۴ دلاری که در آغاز سال ۲۰۲۰ وجود داشت، اکنون دلار دیگری در گردش است. آیا می‌دانید این موضوع به چه معناست؟ این یعنی اعداد باید بالا بروند.

اگر چاپ پول قیمت‌ها را به‌صورت یکنواخت تغییر می‌داد، امسال ۲۵٪ به قیمت همه چیزهایی که با دلار اندازه‌گیری می‌شوند، افزوده می‌شد. از آنجا که این اتفاق رخ نمی‌دهد برخی حوزه‌ها (جایی که پول‌های تازه چاپ‌شده ابتدا جریان می‌یابد) افزایش بیشتری را تجربه می‌کنند. بازار سهام، اوراق قرضه، رهن و وام معمولاً جزو حوزه‌هایی هستند که این افزایش را بیشتر تجربه می‌کنند. نهایتاً پول همواره راه خودش را به بازارهای جدیدتر، حاشیه‌ای‌تر و کمتر قانون‌گذاری‌شده نظیر تأمین مالی جمعی، ارز دیجیتال و همچنین کارت‌های پوکمون پیدا می‌کند.

نکته‌ای که وجود دارد این است که چه به نمودار ۱۰۰ ساله بازار سهام، چه به نمودار ۵۰ ساله املاک و مستغلات و چه به نمودار ۳۰ ساله بازار طلا نگاه کنید، اعداد همواره بالا می‌روند. حتی اگر یک میمون بدون فکر تعدادی سهام (یا سایر دارایی‌ها) را از کلاهی به‌صورت کاملاً تصادفی بردارد باز هم در یک دوره زمانی چندین دهه‌ای عملکرد خوبی از خود به نمایش خواهد گذاشت.

با این حال و علی‌رغم اینکه ما اختلاف یک درصدی به لحاظ کروموزومی با میمون‌ها داریم، معمولاً در این قرعه‌کشی که همه می‌توانند در آن برنده شوند، موفق نمی‌شویم. دلیل آن هم یک چیز است: ما دارایی‌های‌ خود را خیلی زود می‌فروشیم.

یک سرمایه‌گذار با گذشت زمان درآمد کسب می‌کند. او کاری ارزشمندتر از این نمی‌تواند انجام دهد و در اغلب مواقع کار درستی است.

چرا می‌فروشیم؟

در میان گذاشتن یک حقیقت؛ هیچ‌کس با سود معامله و ترید ثروتمند نمی‌شود!

چرا هیچ کاری نکردن سخت است و نمی‌توان از این فرصت استفاده کرد؟ چرا نمی‌توانیم اجازه دهیم که بازار از دارایی‌های ما مراقبت کند؟ دو دلیل وجود دارد: طمع و ترس.

طمع سرمایه‌گذار زمانی است که شما چیزی را خریده‌اید که به آن اعتقاد دارید ولی خیلی زود آن را می‌فروشید، زیرا فکر می‌کنید باهوش‌تر از بازار هستید و یا تفکر کوته‌بینانه بر شما سایه افکنده است.

من در سال ۲۰۱۷ چین ‌لینک (Chainlink) را به قیمت ۰٫۰۹ دلار خریدم. می‌دانستم که این ارز دیجیتال و شبکه آن چه ‌کاری قرار است انجام دهد. فکر کردم چیز خوبی است و می‌خواستم آن را نگه دارم. چند هفته بعد تسلیم شدم و کاری که همه به من گفتند را انجام دادم: سود کسب کردم. هر واحد ‌لینک را به قیمت ۰٫۵۵ دلار فروختم. بیش از حد خوشحال بودم. ظرف چند هفته شش برابر سود کرده بودم. چطور می‌توانستم عملکرد بهتری از این داشته باشم؟ امروزه مأموریت چین ‌لینک در حال تحقق است. قیمت لینک در زمان نوشتن این مقاله حدود ۱۵ دلار بوده و به اوج قیمتی خود ۲۰ دلار نیز رسیده است. من ۱۰۰ هزار دلار را به‌راحتی از دست دادم. در واقع من تحت‌تأثیر تفکر کوته‌بینانه قرار گرفتم.

ترس سرمایه‌گذار هنگامی رخ می‌دهد که شما چیزی را می‌خرید که به آن اعتقادی ندارید. فقط خریدید چون می‌ترسید سودی را که دیگران به دست می‌آورند از دست بدهید. در این شرایط شما یک بمب ساعتی هستید که بر روی یک بمب ساعتی نشسته‌اید. سؤالی که به وجود می‌آید این است: کدام یک زودتر منفجر خواهد شد؟

وقتی ۱۸ ساله بودم، سهام ضرر مرکب در بورس سه شرکتی را که در یک مجله توصیه شده بود به قیمت ۴۰۰ یورو خریدم. من صرفاً تصویر مبهمی از کاری که شرکت‌ها انجام می‌دادند داشتم و هرگز این اطلاعات را بررسی نکرده بودم. سهم‌هایی که خریده بودم ۲۵ درصد ضرر داد. برای یک جوان ۱۸ ساله ۱۰۰ یورو پول زیادی بود. پس از ماه‌ها انتظار و عذاب، در نهایت همه سهامم را با ۵۰ یورو ضرر فروختم، اما هزینه روحی آن بسیار بیشتر بود. نه‌تنها پولم را بلکه انرژی و آرامشم را هم از دست دادم. در یک سرمایه‌گذاری بد ورود کرده بودم و امیدوار بودم که ضررهایم جبران شود.

تریدر شدن

در میان گذاشتن یک حقیقت؛ هیچ‌کس با سود معامله و ترید ثروتمند نمی‌شود!

اشتباه نکنید؛ گرگ وال‌استریت هم تریدر نبود. او کارگزار سهام بود و از کمیسیون‌ها به ثروت رسید.

طمع و ترس شما را از یک سرمایه‌گذار به یک تریدر تبدیل می‌کند. تریدر شدن حرفه‌ای است که اگر مفهوم آن را بدانید احتمالاً نمی‌خواهید در آن فعالیت داشته باشید و قطعاً کاری است که شما نمی‌توانید با ترس و طمع در آن به موفقیت برسید.

اما تریدر شدن خیلی راحت به نظر می‌رسد. این‌طور نیست؟

همه می‌خواهند تریدر شوند. معامله‌گری باحال است. جذابیت دارد. باعث می‌شود احساس زنده‌بودن کنید. همچنین یک روش سریع برای از بین بردن بهره‌وری، سلامت روانی و همچنین ویران‌کردن سبد سرمایه‌گذاری‌تان برای رسیدن به یک بازدهی مناسب است.

اگر مردم می‌دانستند که «تریدر بودن» شغلی مانند سایر شغل‌هاست، شغلی که صرفاً اگر به‌طور مداوم کسب سود کنید، می‌شود بر روی آن حساب کرد، ممکن بود تصورشان از این حرفه تغییر پیدا کند. اما اغلب فکر می‌کنند می‌توان با نشستن روی سنگ توالت بعد از ناهار و فکرکردن در مورد آن می‌توانند در این حوزه مسلط شوند.

وقتی شما یک تریدر باشید، حقوق شما از خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا حاصل می‌شود. متوجه هستید؟ اگر معامله موفقی نداشته باشید، پولی برای غذا خوردن ندارید. این یک شرط برای یک تریدر تمام‌وقت واقعی است. اگر یکی از آنها نیستید خوش‌شانس هستید!

خوش‌شانس هستید که حقوق شما با خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا به دست نمی‌آید. پس چرا به‌دنبال کار دوم هستید؟ به‌ویژه چیزی که در آن مهارتی ندارید. بنابراین فقط بخرید و برای همیشه نگه دارید. از پولتان برای ذخیره چیزهای باارزش‌تر استفاده کنید.

هنگامی‌که شما دارایی‌ای را می‌خرید که به آن اعتقاد دارید، دیگر پرسیدن این سؤال که چه زمانی آن را بفروشم بی‌معناست. به‌صورت پیش‌فرض پاسخ این سؤال هرگز است. در واقع تا زمانی که شرایط به‌طور بنیادین تغییر پیدا نکند، پاسخ شما نیز نباید تغییر کند.

فرض کنیم شما آمازون را دوست دارید. وقتی ‌که سهام آمازون را خریدید، جف بزوس برای شما کار می‌کند؛ نه به‌صورت خیالی بلکه به معنای واقعی کلمه این اتفاق رخ می‌دهد. اگر جف بزوس در کار خود موفق بود، ارزش سبد دارایی شما نیز بالا خواهد رفت. به مدت ۲۰ سال این مرد ثابت کرده که می‌داند چه کاری دارد انجام می‌دهد. چرا باید چنین گزینه‌ای را از فهرست خود حذف کنید؟ آیا جف بزوس را اخراج می‌کنید؟ نه، اما شما سهام آمازون خود را می‌فروشید و این دقیقاً به معنای اخراج جف بزوس است.

کمبود یک ذهنیت باعث می‌شود که ما همانند یک تریدر رفتار کنیم، آن هم در حالی که هیچ مهارتی برای موفقیت در آن نداریم. ما خودمان را گول می‌زنیم و در یک تلاش واهی موقعیت (پوزیشن معاملاتی) خود را تغییر می‌دهیم تا «هزینه فرصت» خود را مدیریت کنیم. ما نگران نحوه سرمایه‌گذاری ۵۰۰ دلار بعدی هستیم.

در عوض ما (سرمایه‌گذاران) فقط نیازمند این هستیم که درآمد بیشتری کسب کرده و آنچه را که به آن اعتقاد داریم بخریم. ما نیاز به قدرت شلیک بیشتری داریم. [برخلاف تریدرها که مسائل زیادی دارند] تنها مسئله برای ما این است: نیاز به پول بیشتری داریم تا بتوانیم دارایی‌های بیشتری بخریم و برای همیشه آن را نگه داریم.

اگر شما به سرمایه‌گذاری‌تان در زمانی که آن را انجام می‌دهید، اعتقاد داشته باشید، دیگر نیازی به اقدامات عجیب‌وغریب نیست. تنها یک نیاز برای خرید بیشتر وجود دارد و بهترین راه برای رسیدن به این هدف، کسب درآمد بیشتر از شغلی است که در آن مهارت دارید تا اینکه بخواهید به‌صورت پاره‌وقت و ضعیف معامله کنید.

یک تریدر نباشد. بلکه یک سرمایه‌گذار باشید و سپس سعی کنید تا می‌توانید در کار خود درآمدزایی کنید تا بتوانید هر چه بیشتر سرمایه‌گذاری کنید.

ثروتمند شدن

در میان گذاشتن یک حقیقت؛ هیچ‌کس با سود معامله و ترید ثروتمند نمی‌شود!

ثروتمند شدن به‌معنای خوابیدن مثل یک نوزاد است. ثروتمند شدن به‌معنای داشتن چیزهایی است که در طول زندگی‌تان و تا آخر عمر با شما همراه باشد. تنها راه برای این کار مالکیت دارایی‌های ارزشمند برای همیشه است.

تمدن این کار را از آنچه فکر می‌کنیم آسان‌تر کرده است؛ زیرا از نظر تاریخی، در بلندمدت اعداد همواره بالا می‌روند. این سیستم برای ما ایجاد شده و نه بر علیه ما. در نتیجه ما فقط به این دلیل که در جلوی راه خودمان قرار گرفته‌ایم در سرمایه‌گذاری موفق نمی‌شویم.

روانشناسی انسان و نه توانایی او عامل موفقیت مالی ماست. ما با تأدیب نفس، حرص، ترس و یک حس ناخوشایند از پتانسیل درآمدی‌مان مبارزه می‌کنیم. حتی ضرر مرکب در بورس اگر بدانیم هیچ اقدامی نکردن، بهترین اقدام برای یک سرمایه‌گذار است، اما هنوز عمل به آن را تقریباً غیرممکن می‌دانیم.

کارتر تیز مجبور شد این درس را به‌سختی بیاموزد، اما این کار را کرد و اکنون او به این توصیه‌ها کاملاً توجه می‌کند:

من با بسیاری از افراد بالای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ سال صحبت کرده‌ام، همه آنها یک‌چیز می‌گفتند: مهم‌ترین چیز داشتن دارایی است. اگر می‌خواهید ثروت داشته باشید، فقط باید دارایی‌های بیشتری داشته باشید. این تنها چیزی است که اهمیت دارد.

شما با کسب سود معامله ثروتمند نمی‌شوید، با داشتن چیزهای ارزشمند ثروتمند می‌شوید. هر چیزی که در مسیرتان قرار گرفت را خریداری نکنید. چیزهایی بخرید که می‌خواهید برای همیشه آن‌ها را نگه دارید و سپس ذهنتان را مدیریت کنید تا واقعاً این کار را انجام دهید.

ریشه یابی یک اشتباه متداول در معاملات فارکس

تصور کنید الان وارد یک معامله شده‌اید و نسبت به نتیجه آن خیلی امیدوار هستید. در ابتدا قیمت در جهت معامله شما حرکت می‌کند. اما چند دقیقه بعد، قیمت تغییر جهت می‌دهد و معامله شما وارد ضرر می‌شود.

در این هنگام شما با این مسئله مواجه هستید: آیا الان باید اجازه بدهم قیمت حد ضرر معامله را فعال کند یا اینکه بیشتر صبر کنم و ببینم در ادامه چه اتفاقی می‌افتد.

افکار ما از دو بخش نشأت می‌گیرند: یکی بخش منطقی و دیگری بخش احساسی.

شما در بخش منطقی ذهن خود می‌دانید که نباید حد ضرر معامله را جابجا کنید و اگر قیمت همچنان به حرکت در خلاف جهت معامله شما ادامه داد، بایستی بگذارید حد ضرر معامله را فعال کند و سراغ فرصت معاملاتی دیگری بروید.

اما بخش احساسی ذهن شما سعی می‌کند باز نگه داشتن معامله را توجیه کند. به همین خاطر برای شما دلایلی برای عدم خروج از معامله ارائه می‌دهد.

از آنجاییکه این قسمت احساسی ذهن شما بخشی از ذات و طبیعت شماست، وظیفه اصلی آن شناسایی تهدیدها و پاداش‌ها است. بنابراین، این بخش ذهن شما خیلی قوی و سریع است و نادیده گرفتن آن بسیار دشوار می‌باشد.

منظور این است که اگر شما یک معامله‌گر معمولی هستید، بالاخره روزی می‌رسد که در برابر وسوسه حذف کردن حد ضرر تسلیم شوید.

در واقع اکثر افراد، در ۸ معامله از هر ۱۰ معامله، حد ضرر معاملات را حذف می‌کنند یا اینکه به طریقی قوانینی که برای محافظت از عملکرد خودشان وضع کرده‌اند را زیر پا می‌گذارند. به همین خاطر است که حرفه معامله‌گری به نرخ بالای شکست‌ها و عدم موفقیت‌ها معروف شده است.

وقتی مردم اجازه می‌دهند که بخش احساسی مغز آن‌ها کنترل را بدست بگیرد، تأثیر آن را روی عملکرد معاملاتی خود بطور واضح می‌بینند.

معمولا بعد از مدتی این اتفاق می‌افتد: اکثر افراد بالاخره به مرحله‌ای می‌رسند که درد و رنج ناشی از ادامه دادن رفتارها و عادت‌های نادرست، از هیجانات و سرخوشی‌های کوتاه‌مدت برآمده از
آن رفتارها بیشتر می‌شود. بنابراین تصمیم می‌گیرند و قول می‌دهند که تغییر کنند. از این رو، آرام آرام شروع به کار کردن روی خودشان می‌کنند تا خود را از چاهی که داوطلبانه در آن افتاده‌اند، بیرون بکشند.

دیگر از برنامه خود پیروی می‌کنند، نظم و دیسیپلین خود را حفظ می‌کنند و بعد از مدتی نتیجه آن را می‌بینند و دوباره احساس خوبی به آن‌ها دست می‌دهد.

اما دقیقا اینجاست که مرتکب یک اشتباه می‌شوند.

حالا که احساس خوبی دارند و همه چیز به خوبی پیش می‌رود، تلاش‌ها و کوشش‌های خود را کنار می‌گذارند و همه چیز را راحت می‌گیرند.

به عبارتی از خودراضی می‌شوند. و این دقیقا دلیل افتادن آن‌ها در چاهی بود که بدست خودشان کنده بودند.

رمز رسیدن به استمرار و ثبات قدم در زمینه معامله‌گری این است که هرگز انجام کارهایی که برای شما نتایج مستمر داشته‌اند را متوقف نکنید.

شاید این مطلب خیلی واضح و بدیهی به نظر برسد. اما این حالت رفت و برگشتی و الاکلنگی بین احساسات و منطق، خودتخریبگری و خودسازی، متداول‌ترین مشکلی است که معامله‌گران در مسیر بهبود عملکرد خود با آن مواجه‌اند.

  • چرا باید کارهایی که نتایج مثبت و مستمری برای شما داشته‌اند را متوقف کنید؟
  • اگر انجام دادن آن کارها را ادامه می‌دادید، چه اتفاقی می‌افتاد؟
  • در صورتی که انجام دادن آن کارها را ادامه می‌دادید، عملکرد معاملاتی شما چقدر متفاوت می‌شد؟

۱ – کاملا مشخص است که اگر در رفتار و عملکرد خود استمرار نشان می‌دادید، انعکاس آن را در معاملات خود هم می‌دیدید.

۲ – منظور این نیست که بازار همیشه سعی دارد شما را به نحوی تنبیه کند.

۳ – اثر مرکب اعمال و رفتار مثبت شما زیاد می‌شود و رشد و پیشرفت نمایی خود را می‌بینید.

۴ – به این شیوه عملکرد خود عادت می‌کنید. یعنی بعد از مدتی به موفقیت‌های کوچکی که بدست می‌آورید عادت می‌کنید و خودتان می‌خواهید که همچنان در این مسیر باقی بمانید.

اگر قاطعانه تصمیم بگیرید که رفتارهای ناپایدار و الاکلنگی خود را کنار بگذارید و ثبات قدم و استمرار را جایگزین آن‌ها کنید، تمام این‌ها کاملا امکان‌پذیر خواهد بود.

اجازه ندهید سرخوشی نتایج کوتاه‌مدت باعث شود که بخش منطقی ذهن شما در ضرر مرکب در بورس صندلی عقب بنشیند و بخش احساسی ذهن فرمان را بدست بگیرد.

مجددا تکرار می‌کنم که بخش احساسی ذهن ما یا همان دستگاه لیمبیک، بسیار قدرتمند است. این بخش انقدر روی یک تصمیم پافشاری می‌کند تا اینکه بالاخره بخش منطقی ذهن یا نئوکورتکس وارد عمل شود.

اما معمولا بخش منطقی ذهن ضعیف است و به راحتی تحت‌ تأثیر بخش احساسی قرار می‌گیرد، مگر اینکه ما مغز خود را آموزش دهیم که اینطور عمل نکند.

بسیاری از معامله‌گران به خوبی می‌دانند که چطور باید معامله کنند، چگونه باید نمودارها را تحلیل کنند و چطور ریسک معاملات را مدیریت کنند.

هیچکدام این کارها اصلا سخت و دشوار نیستند.

اما با اینحال، بسیاری از افراد نمی‌توانند معامله کنند، به این دلیل که بخش احساسی ذهن آن‌ها فرمان را بدست گرفته است.

بخش احساسی ذهن با ضرر کردن درد می‌کشد و با سود کردن لذت می‌برد و می‌خواهد همین الان، نه بعداً، احساس خوبی داشته باشد. به همین خاطر، احتمالا به هیچگونه اعتراضی از جانب بخش منطقی ذهن توجهی نشان نمی‌دهد.

من به هیچ وجه نمی‌گویم که ما باید بخش احساسی مغز را سرکوب کنیم. چنین کاری نه تنها غیرممکن است، بلکه مطلوب هم نیست. چون اگر نتوانیم چیزی احساس کنیم، نمی‌توانیم تصمیم‌گیری کنیم.

نکته این است که نباید بیشتر از اینکه فکر می‌کنید، احساس کنید. زیرا اگر بیشتر از فکر کردن، احساس کنید، نتایج مخربی به بار می‌آورد.

در عوض باید یاد بگیرید که ذهن خود را درک کنید و همچنین روی احساسات خود کار کنید. در این صورت، ذهن شما در هنگام معامله‌گری وارد حالت تعادلی می‌شود.

الفبای بازار بورس

بازار بورس

آیا تابه‌حال با خود نسبت به یک‌راه جهت حفظ ارزش پول خود در تورم اقتصادی موجود اندیشیده‌اید؟ و همچنین در کنار این امر افزایش دارایی و درآمد خود نیز برای مقابله با مشکلات اقتصادی امری ضروری است پس حتماً نیازمند ورود به بازار بورس ایران به‌عنوان محلی برای شغل دوم و درآمد اول خود و حفظ کامل در برابر تورم هستید. با ما در این مقاله و معرفی کامل بازار بورس همراه باشید.

پیش درآمدی بر بازار سرمایه

بعضی‌اوقات برای داشتن یک‌عمر خوب و آینده درآمدی امن و مطمئن باید بعضی خطرها را به جان خرید و گام‌های بزرگ‌تری برداشت؛ گام‌هایی که ممکن است شمارا داراتر کند و یا به حد ورشکستگی برساند.

در عمل شما باید بتوانید بهترین راه را برای کسب دارایی انتخاب کنید و از این راه، دنیای بهتری را برای خودتان بسازید. یکی از این راه‌ها سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه است که می‌توانید از راه آن، کسب دارایی بی‌سابقه‌ای را تجربه کنید.

به چه علت باید وارد بازار سرمایه شویم؟

برای جواب به این پرسش باید به تارگت هایتان نگاه کنید، به دارایی‌ای که دارید و به میزان پولی که می‌خواهید به دست آورید؛ اگر به دنبال رشد و درآمدهای میلیاردی هستید، شما نیاز مهم به وارد شدن به بازار سرمایه‌دارید. تصمیم با شماست؛ می‌توانید پادشاه سرزمین سرمایه باشید و یا به معمولی زندگی کردن اکتفا کنید. تجربه‌ها نشان داده است که افراد با پس‌انداز کردن تنها ثروتمند نمی‌شود و گذشته بسیاری از افراد توانمند و میلیاردر، اهمیت دارایی گذاری کردن در مارکت مالی را به ما نشان می‌دهد.

از جهت دیگر، مارکت ایران در سال‌های اخیر با تورم همراه بوده است و ارزش پول ما در برابر دلار به‌سرعت در حال کاهش بوده است و در این میان، افرادی برنده شدند که تومن نگهداری نکردند و دارایی‌های خود را به جنس‌های مختلفی همچون سهام، طلا، خانه و…تبدیل کردند؛ بنابراین، با توجه به مدل تورمی اقتصاد ایران، وارد شدن به بازار سرمایه اهمیتی دو برابر می‌یابد.

چند مورد پیش از داخل شدن به بازار سرمایه

داخل شدن به بازار سرمایه، امور خاص خود را دارد و علاقه‌مندان پیش از ورود به این مارکت بایستی آن‌ها را بلد باشند. ازجمله این نکات می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

دارایی گذاری در بازار سهام یکی از گزینه‌های مناسب برای افزایش سرمایه و حفظ قدرت خرید شما است.

سرمایه‌گذاری در بورس بخصوص در زمان و مدت کم با ریسک قابل‌توجهی همراه است.

بیشتر اشخاص با باز کردن حساب در کارگزاری روی سهام سرمایه‌گذاری می‌کنند و این روزها، این کار معمولاً به‌صورت اینترنتی در وب‌سایت کارگزاری انجام می‌شود.

بروکر های مختلف توانایی‌ها قوت‌ها و ضعف‌های متعددی دارند.

سرمایه‌گذاری تمام دارایی خود در سهام یک کمپانی بسیار خطرناک است.

یک روش خوب برای کاهش ریسک، تشکیل پرتفوی سرمایه‌گذاری متنوع است.

افرادی که توانایی و دانش تحلیلی تخصصی در خصوص معاملات سهام و بورس ندارند، می‌توانند از روش‌های سرمایه‌گذاری واسطه‌ای مانند صندوق‌های سرمایه‌گذاری یا شرکت‌های حساب گردانی استفاده کنند.

هزینه مالیات بر معاملات بازار سهام آن‌طور که به نظر می‌رسد زیاد نیست و با انجام یک ترید با استراتژی مناسب می‌توان هزینه کارمزد و مالیات را به‌راحتی جبران کرد.

اهمیت وارد شدن به بازار سرمایه

در خصوص اهمیت وارد شدن به بازار سرمایه، موارد زیادی وجود دارد که ازجمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

برای رشد دارایی خود، در بازار سهام سرمایه‌گذاری کنید.

در سهام سرمایه‌گذاری کنید؛ زیرا نگهداری دارایی به‌صورت نقد و تومان ارزش خود را از دست خواهد داد.

با سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه ساعت فعالیت محدودی ندارید و در مواقعی که در حال کار نیستید هستید نیز سرمایه شما برایتان درآمدزایی می‌کند.

می‌توانید سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه را به‌عنوان شغل دیگر و درآمد بیشتر بدانید.

اشخاصی که از درآمد فعلی خود راضی نیستند، می‌توانند سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه را برای درامد بیشتر انتخاب کنند.

دیدن سرگذشت سرمایه‌گذاران موفق در ایران و دنیا می‌تواند شمارا مشتاق کند.

مهم‌ترین چیزی که می‌تواند شمارا به سمت سرمایه‌گذاری در این بازار سوق دهد، افزایش سرمایه است؛ با سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه می‌توانید درآمدی امن و میلیونی داشته باشید.

آن دسته از افرادی که توانایی و یا سرمایه کافی برای شروع کسب‌وکار ندارند هم می‌توانند داخل بازار سرمایه شوند؛ اما پیش از آن، آموزش‌های لازم را ببینند و حرفه‌ای شوند.

مزایای وارد شدن به بازار سرمایه

سرمایه‌گذاری در بازار بورس، خوبی‌های زیادی را برای تمام سرمایه‌گذاران فراهم می‌کند. هرچند می‌توان در خصوص مزیت‌های بازار سرمایه و سودآوری آن‌ها برای سرمایه‌گذاران تا مدت‌ها بحث و گفتگو کرد، اما به‌طورکلی موارد زیر را می‌توان به‌عنوان خوبی‌های این بازار نام برد:

سود مرکب

حفظ ارزش پول

متنوع سازی

سود مرکب چیست؟

سود مرکب جادوی بازار مالی است و به شما امکان می‌دهد که باقدرت پول خود را بیشتر کنید؛ درواقع، سود مرکب به این حالت است که سود حاصل از اصل دارایی علاوه بر سود حاصل از درامدهای قبلی که به آن «سودِ روی سود» یا «بهره بر روی سود» می‌گویند، حساب می‌شود و پس از گذر کردن از چند حوزه صعودهای متناوب، درآمد بسیار عجیبی در مقایسه با اصل سرمایه به وجود می‌آید.

حفظ ارزش پول

حفظ ارزش پول یک مفهوم ابتدایی است. درواقع به دلیل تورم، دارایی و اموالی که در حال حاضر دارید بهتر و باارزش‌تر از پولی است که در آینده خواهید داشت؛ زیرا اضافه بر اینکه به شما امکان و قدرت خرید و سرمایه‌گذاری را می‌دهد، بلکه در سال‌های آینده با توجه به تورم، این امکان خرید کاهش می‌یابد و پوزی شن‌های سرمایه‌گذاری الآن را نیز از دست خواهید داد.

دسترسی داشتن به سرمایه

بررسی سازمان ملی تجارت کوچک در سال 2012 نشان داد که یکی از بدترین موانع رشد تجارت، کم بودن سرمایه مقرون‌به‌صرفه است. شرکت‌های قبول‌شده در بازار سرمایه اوراق بهادار می‌توانند با صدور برگ سهام بیشتر برای خرید سرمایه‌گذاران، به‌سرعت سرمایه مناسب را جذب کنند. سرمایه حاصل از انتشار سهام می‌تواند برای پویایی شرکت و همچنین هزینه‌های مختلف تجاری به شرکت کمک کند.

نکته: بازار بورس و سهام می‌تواند به شرکت‌های سهامی کمک کند تا نام تجاری به خود بگیرند و کارفرمایان و سرمایه‌گذارانی را جذب کنند که امکان سودآوری شرکت را افزایش می‌دهند.

یکی دیگر از قابلیت سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه این بوده که می‌تواند قطعه‌ای ارزشمند از سبد سرمایه‌گذاری شما باشد. داشتن سهم در بازار سرمایه به شما کمک می‌کند سرمایه‌گذاری آینده خود را بسازید، از پول خود در برابر تورم محافظت کنید و دارایی حاصل از سرمایه‌گذاری خود را به حداکثر برسانید.

بازار بورس

چقدر زمان می‌برد تا به درآمد برسیم؟

ازآنجاکه کسب و سودآوری در بازار سهام تقریباً هیچ‌وقت تضمین نمی‌شود، تایم واقعی رسیدن به هدف شما می‌تواند بسته به توانایی سرمایه‌گذاری شما تغییر کند؛ کلید کسب درآمد در سهام، دوام آوردن و باقی ماندن در این مارکت ضرر مرکب در بورس است.

معامله‌های هیجانی سرمایه‌گذاران، یکی از بدترین اشتباهاتی است که افراد انجام می‌دهند و از این عمل باعث دیرتر رسیدن به تارگت و کم‌تر شدن درآمد و درنهایت از بین رفتن دارایی اولیه نیز می‌شود. لازم است بدانید که بهترین سرمایه‌گذاران، مدت‌های طولانی دست به دارایی خود نزده و به آن‌ها امکان رشد می‌دهند و از این روش سودهای چشمگیری را به دست می‌آورند.

سرمایه‌گذاری عرفا یک حرکت ناگهانی نیست.

تمام سودها درحالی‌که در صبر می‌مانید، به دست می‌آیند؛ درواقع هنگامی‌که شما خارج از مارکت بورس و سهام و مشغول نگاه کردن به خود بازار هستید، نمی‌توانید توقع کسب سود و افزایش دارایی نیز داشته باشید؛ بنابراین، در جواب این‌که چقدر طول می‌کشد تا به درآمد برسیم، باید گفت که تمامی درصد این بازدهی به توانایی شما بستگی دارد.

حداقل سرمایه برای ورود به بازار سرمایه

یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد بازار سرمایه نسبت به سایر مارکت های دیگر (طلا، مسکن و…) این امکان است که افراد با سرمایه خرد نیز می‌توانند وارد این بازار شوند. در حال حاضر، کمترین سرمایه ممکن برای انجام معامله و خرید سهام یک شرکت، 500 هزار تومان است و افراد با این دارایی می‌توانند در بازار سهام، سرمایه‌گذاری کنند.

به‌عنوان نمونه، در بازار مسکن که به‌عنوان یک بازار دیگر در کنار با بازار سرمایه شناخته می‌شود، افراد نمی‌توانند با دارایی پایین، ملک خریداری کنند و برای سرمایه‌گذاری در این مکان بایستی حداقل چند صد میلیون تومان سرمایه در اختیار داشته باشند.

بازار بورس

جمع‌بندی

دارایی واردکردن در مارکت های مالی، کاری غیرقابل‌اجتناب در دنیای امروز است و تجربه بسیاری از ثروتمندان، این نکته را به ما یادآوری می‌کند که به‌جای نگه‌داری و انباشته کردن دارایی‌های خود بهتر است از سرمایه‌گذاری کردن در بخش‌های مختلف اجتناب نکنیم.

یکی از مارکت های عالی برای سرمایه‌گذاری، بازار سهام است و همواره مزیت‌های بسیار زیادی برای داخل شدن به بازار سرمایه وجود دارد؛ از بخش دیگر، مهم‌ترین نکته در اقتصاد ایران، وجود تورم‌های اقتصادی در حوزه‌های متفاوت است که مهم بودن وارد شدن به بازار سرمایه را 10 برابر می‌کند.

همچنین اگر شما نیازمند به نگهداری و حفظ قدرت خرید خود در برابر مشکلات اقتصادی هستید، می‌توانید داخل شدن به بازار سرمایه را انتخاب کنید.

سؤالات متداول

1_برای ورود به بازار سرمایه در ابتدا چه باید کرد؟

ثبت‌نام و احراز هویت در یک کارگذاری بورس همچون آگاه و یا مفید.

2_ حداقل سرمایه ممکن برای معاملات در بازار بورس چقدر است؟

حداقل میزان سرمایه ممکن برای ورود به بازار بورس 500 هزار تومان بوده که پیشنهاد می‌شود مقدار اندکی بیشتر از این سرمایه برای کارمزد معامله نیز داشته باشید.

3_مدت‌زمان لازم برای حرفه‌ای شدن و کسب سود در بازار چقدر است؟

این مدت بسته به عملکرد و مدیریت احساسات و سرمایه شما از هر شخص به شخص دیگر متفاوت است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.