انواع چرخه بازار


1-یکی از روش های بسیار خوب در تجزیه و تحلیل، تحلیل فاندامنتال است که در اکثر مواقع بر پایه تغییرات در بازار است و فعالیت هایی همچون نظارت بر داده ها و اعداد و ارقامی مانند نرخ بهره، نرخ بیکاری و یا تولیدات ناخالص داخلی انجام می دهد.2- یکی دیگر از روش های تجزیه و تحلیل در بازار فارکس تحلیل تکنیکال است که این نوع تحلیل بر اساس چارت ها و نمودار ها انجام می شود. این نوع از تجزیه و تحلیل یکی از راحت ترین روش ها در تجزیه و تحلیل است.3- نوع سوم از تجزیه و تحلیل ها در چرخه های معاملاتی تحلیل سنتیمنتال یا نام دیگر آن که تحلیل احساسی گفته می شود که این نوع تحلیل بر اساس رفتار ها و احساسات می باشد. در این نوع تحلیل از هیچ ابزاری استفاده نمی شود.

چرخه احساسات سرمایه‌گذاران؛ چرا حال بورس خوب نیست؟

احساسات سرمایه‌گذاران چه نقشی در ایجاد تغییر در وضعیت بازار بورس دارد؟ همان‌طوری که بارها گفته‌ایم بازار سرمایه، بازاری پرریسک است که بالا و پایین‌های بسیاری دارد. ورود به بازار سرمایه مثل سوار شدن بر یک رولرکستر (ترن هوایی) می‌ماند. وقتی به سهمی ورود می‌کنید، باید کمربندهای خود را محکم ببندید و آماده سواری شوید. اما پیش از ورود اول مسیر را خوب بررسی کنید. ببینید که آیا می‌توانید با این بالا و پایین شدن‌ها کنار بیایید و در همه حال آرامش خود را حفظ کنید. شرط موفقیت در این بازار این انواع چرخه بازار است که بازیچه احساسات نشوید. در این مقاله قصد داریم در ارتباط با چرخه احساسات سرمایه‌گذاران که منجر به ایجاد تغییر در وضعیت بازار می‌شود صحبت کنیم.

رفتار در بازار

در واقع نیروی محرکه اصلی در بازارها احساسات سرمایه‌گذاران است. وقتی احساسات مثبت در افراد ایجاد می‌شود شاهد ورود غیرعادی سرمایه به بازار هستیم که باعث رشد آن می‌شود و برعکس. یعنی وقتی افراد اعتماد خود را نسبت به بازار از دست می‌دهند و به آن بدبین می‌شوند، حجم زیادی از سرمایه از بازار خارج می‌شود که به دنبال آن بازار می‌ریزد. چرخه احساسات سرمایه‌گذاران به بررسی همین موضوع می‌پردازد.

با بررسی بازارهای مالی مختلف در مدت زمان‌های طولانی می‌توان چنین ادعا کرد که بازارها همواره یک چرخه احساسات مشابه به دوره‌های قبل را در آینده نیز تکرار می‌کنند. این رفتار نه تنها در شاخص کل بلکه در عملکرد سهم‌های به‌خصوص نیز دیده می‌شود.

با افزایش احساسات در سرمایه‌گذاران آن‌ها این چرخه‌ها را فراموش می‌کنند. همین امر دوباره باعث به‌وجود آمدن چرخه‌های مشابه دوران قبل می‌شود. در ادامه با هم این موضوع را بررسی می‌کنیم.

همان‌طور که می‌دانید همواره به سرمایه‌گذاران توصیه می‌شود که دید بلندمدت داشته باشند. اما وقتی از سرمایه‌گذاران در رابطه با دیدگاهشان می‌پرسیم می‌بینیم که بیشتر آن‌ها دید کوتاه‌مدت دارند. یکی از دلایل به‌وجود آمدن چرخه احساسات سرمایه‌گذاری، همین دیدگاه کوتاه‌مدت سرمایه‌گذاران است.

احساسات می‌تواند بر قضاوت و ارزیابی ما تاثیر زیادی بگذارد. دلایل رفتارهایی مانند خرید در اوج قیمت و فروش در کف قیمتی نیز همین احساسات است.

دانیل کانمن از بنیان‌گذاران اقتصاد رفتاری است. او طی مطالعاتی که انجام داد به این نتیجه رسید، زمانی که سرمایه‌گذاران با عدم‌اطمینان رو‌به‌رو می‌شوند، بجای تصمیم‌گیری منطقی، بر اساس احساسات و تجربیات ذهنی خود تصمیم می‌گیرند.

چرخه احساسات سرمایه‌گذاران

اواسط مرداد 1399 بود که تمامی سرمایه‌گذاران بورس اوراق بهادار در خوشحالی و سرخوشی سیر می‌کردند. شاخص بورس به سرعت به 2 میلیون واحد نزدیک می‌شد. تقریبا همه از انتخاب‌هایشان راضی بودند و هر شخص به یک تحلیلگر بازار تبدیل شده بود. تقریبا تمامی کانال‌ها، با دریافت پول سیگنال‌های 100 درصد تضمینی معرفی می‌کردند. به‌نوعی بازار در شرایط هر کد بورسی، یک تحلیلگر به سر می‌برد.

اما این وضعیت زیاد طول نکشید، برخی از سهم‌ها منفی خوردند و دیگر در قیمت‌های بالاتر متقاضی وجود نداشت. اضطراب و نگرانی سرتاسر بازار را فرا گرفت. حجم خروج پول از بازار سرمایه زیاد بود.

کانال‌های بورسی فراوانی، افراد را به آرامش تشویق می‌کردند. برخی‌ها می‌گفتند که اصلاحی جزئی در پیش است. اما چشم سرمایه‌گذاران ترسیده بود و با وعده و وعید بازگشت بازار، دست از فروش سهم‌های خود برنداشتند. حتی دیدیم سهم‌های با وضعیتی بنیادی بسیار خوب، در صف فروش قفل بودند.

تعداد بسیاری از سرمایه‌گذاران با ضررهای سنگین از بازار خارج شدند. ولی وقتی از دوستان قدیمی و باتجربه که با دلیل، شرکت‌های مناسبی را برای خرید انتخاب کرده بودند در رابطه با ماندن در بازار و یا فروش سهم‌ها می‌پرسیدم، ادعا کردند که سهم به این خوبی را چرا زیر قیمت بفروشند و بعدها در صف خرید همین سهم‌ها بنشینند، حرفشان منطقی به نظر می‌آمد. الان که در حال نوشتن این مقاله هستم، آبان ماه 1399 است. نمی‌دانم در کدام مرحله از چرخه احساسات هستیم، اما فکر می‌کنم بین مراحل تسلیم‌شدن تا امید جابجا می‌شویم. ولی مطالعات نشان داده که چرخه‌هایی مانند نمودار زیر، به‌طور مداوم تکرار می‌شوند، اما زمان آن مشخص نیست.

معمولا وقتی در رضایت کامل به سر می‌برید، زمان فروش سهم رسیده‌است. بنا به گفته قدیمی‌ترهای بازار، همیشه باید سعی کرد در قیمت‌های پایین سهمی را خرید و در قیمت‌های بالا آن را فروخت. اما معمولا احساساتی که بر افراد حاکم می‌شود مانع از این کار می‌شود. بسیاری از سرمایه‌گذاران دقیقا عکس این گفته عمل می‌کنند. یعنی وقتی قیمت‌ها بالا است به‌خاطر هیجانات و اعتماد بنفس بیش از حد سهم را می‌خرند، در حالی که انتهای روند است.

بعد از مرحله رضایتمندی کامل، زمانی که جهت بازار تغییر می‌کند احساساتی مثل ترس، ناامیدی دلسردی و افسردگی بر سرمایه‌گذاران حاکم می‌شود.

وقتی ترس و ناامیدی باعث می‌شود که افراد سهام خود را در کف‌های قیمتی بفروشند، سرمایه‌گذاران باهوش شروع به خرید سهم می‌کنند و بیشترین رشدهای قیمتی برای این افراد خواهد بود.

منحنی چرخه احساسات سرمایه‌گذاران

منحنی چرخه احساسات سرمایه‌گذاران، این احساسات باعث ایجاد تغییرات در قیمت‌های بازار می‌شوند.

احتمالا همان شور و هیجانی که افراد را قبل از مرداد ماه به بازار کشید دوباره آن‌ها را به بازار خواهد کشید. کسانی در این بازارها موفق خواهند بود که علاوه بر داشتن دیدگاه بلندمدت، توانایی کنترل احساسات خود را داشته باشند.

تغییرات روند احساسات در انواع سهم‌ها

در کشورهای خبرمحور، مثل کشور خودمان، با انتشار هر خبر کوچکی چه داخلی چه خارجی در میزان عرضه و تقاضا برای سهم‌ها تغییراتی ایجاد می‌شود. این تغییرات در عرضه و تقاضا باعث ایجاد نوسانات قیمتی در سهم‌ها می‌شوند.

در بعضی مواقع می‌بینیم که قیمت یک سهم ارزنده، بدون ایجاد تغییر در هیچ یک از عوامل بنیادیش در حال کاهش است. یا قیمت یک سهم بی‌بنیاد که عملکرد خوبی نداشته، در حال افزایش است. دلیل این نوسانات را می‌توان به احساسات سرمایه‌گذاران ربط داد.

وقتی که بازار در حال رشد است، هیجانات حاکم بر افراد باعث ورود حجم زیادی از پول به بازار می‌شود. همان‌طور که می‌دانیم در بورس ایران هم همانند بسیاری از بازارهای دنیا افراد تازه وارد و بدون تجربه کافی وجود دارند. این افراد زمانی که وضعیت بازار خوب است برای جا نماندن از سود، با اطلاعات کافی وارد بازار نمی‌شوند. بنابراین احتمال خرید سهم‌های بی‌بنیاد هم افزایش پیدا می‌کند.

یعنی در روندهای صعودی عمومیت بازار با هم رشد می‌کنند اما روند حرکتی آن‌ها بعد از رشد می‌تواند بسیار متفاوت از هم باشد.

روند حرکتی در سهام بنیادی

نمودار تغییرات در چرخه احساسات سرمایه‌گذاران در تمامی سهم‌ها روند حرکتی بالا را به خود نمی‌گیرد. همان‌طور که گفتیم در روندهای صعودی، معمولا عموم بازار، چه سهم با وضعیت خوب و چه با وضعیت بد، همه با هم رشد می‌کنند. این رشد می‌تواند بسته به نوع سهم زیاد یا کم باشد. زمانی که بازار شروع به اصلاح می‌کند هم، تمامی سهم‌ها می‌توانند با هم نزول کنند. اما میزان نزول سهم‌ها و روند حرکتی آن‌ها نیز با هم به یک شکل نیست.

برای مثال اگر سهمی که خریدید وضعیت بنیادی خوبی داشته باشد، بعد از افت قیمت آن می‌توان دوباره انتظار رشد قیمتی سهم را تا قله قبلی داشت. حتی با گذشت زمان سهم می‌تواند از مقاومت قله‌های قبلی هم عبور کند. بسیاری از سرمایه‌گذاران حرفه‌ای از این چرخه حرکتی باخبر هستند. یعنی می‌دانند وقتی قیمت یک سهم خوب و ارزنده در حال کاهش است، آن را با ضرر نمی‌فروشند و حتی ممکن است از فرصت ایجاد شده استفاده کنند و سهم را زیر ارزش ذاتی خریداری کنند. سرمایه‌گذاران با دید بلندمدتی می‌دانند که روزی قیمت این سهم بازخواهد گشت. پس زمانی که سایر سرمایه‌گذاران در حال خرید یا فروش‌های هیجانی و بدون دلیل هستند، این نوع از سرمایه‌گذاران احساسات خود را کنترل می‌کنند و از خرید و فروش هیجانی دوری می‌کنند.

تصویر زیر مربوط به سهام یک شرکت با وضعیت بنیادی انواع چرخه بازار خوب است. اگر دقت کنید می‌بینید نموداری که برای چرخه احساسات در بالا ذکر کردیم، در بلندمدت تکرار می‌شود.

برای مثال اگر شما در سال 2014 به دید بلندمدت در این سهم سرمایه‌گذاری می‌کردید، می‌دیدید که تا اواسط 2015 سهم روند صعودی داشته است. بعد از آن روند نزولی به خود می‌گیرد.

این روند نزولی تا اواسط 2016 ادامه پیدا می‌کند و دوباره سهم روند صعودی به خود می‌گیرد. همان‌طور که در شکل می‌بینید این چرخه‌های احساسی بالاتر از چرخه قبلی به طور مرتب ایجاد می‌شوند.

پس اگر دید بلندمدتی داشته باشید، حتی اگر سهم را در اواسط 2015 خریده و تاکنون نگهداری کرده باشید، علاوه‌بر سود تقسیمی که هر ساله از شرکت دریافت می‌کنید، ارزش سهام شما افزایش پیدا کرده است.

حتی اگر در بدترین قسمت نمودار سهم را خریده باشید، در بلندمدت علاوه‌بر جبران ضرر، سود خوبی نیز خواهید کرد. البته این موضوع در رابطه با تمامی سهم‌ها صدق نمی‌کند. سهم‌هایی که وضعیت بنیادی مناسبی دارند و در آینده انتظار پیشرفت و توسعه از شرکتشان می‌رود، می‌توانند روند حرکتی این چنینی به خود بگیرند.

روند حرکتی سهم با وضعیت بننیادی مناسب.

روند حرکتی سهم با وضعیت بنیادی مناسب

حال بیایید روند تغییرات احساسات را در کوتاه مدت بررسی کنیم. نمودار زیر، قسمتی از نمودار قبلی در بازه زمانی کوتاه مدت است.

اگر شما معامله‌گر کوتاه مدتی هستید، و بتوانید در نقطه A سهم را بخرید و در نقطه B آن را بفروشید، در کوتاه‌مدت از نوسان قیمت سود خوبی کسب خواهید کرد. اما این کار راحتی نیست، با استفاده از تحلیل تکنیکال و تابلو خوانی می‌توان در بازار کارا تا حدی نقاط مناسب برای ورود و خروج را تشخیص داد. منظور از بازار کارا این است که همه اطلاعات به سرعت و به یک اندازه در اختیار همه قرار بگیرد و کسی اطلاعات بیشتری نسبت به دیگری نداشته باشد یا اطلاعات مهم زودتر در اختیار کسی قرار نگرفته باشند.

تغییرات سهم با وضعیت بنیادی مناسب در کوتاه‌مدت

تغییرات سهم با وضعیت بنیادی مناسب در کوتاه‌مدت

اما در بعضی از بازارها و بعضی از سهم‌های بازار پایه شفافیت اطلاعاتی وجود ندارد. یعنی ممکن است سهامداران عمده شرکت زودتر از سایر سهامداران به اطلاعات مهم دسترسی پیدا کنند.

پس در بازارهای ناکارا که شفافیت اطلاعاتی در آن‌ها وجود ندارد، معامله‌گری با دید کوتاه‌مدت عملی دشوار است. منظور این نیست که با استفاده از تحلیل تکنیکال نمی‌توان زمان‌های مناسب را تشخیص داد، این امر ممکن است ولی نیاز به آموزش و تجربه دارد.

اما اگر دیدگاهتان کوتاه‌مدت باشد و در نقطه B سهم را خریداری کرده باشید. زمانی که سهم شروع به منفی خوردن کند، ابتدا مضطرب خواهید شد، ممکن است در میانه راه چند روز مثبت به‌وجود بیاید و شما امیدوار شوید، ولی اگر بقیه بازار تصمیم به فروش بگیرند این مثبت دوام نخواهد داشت. ترس و ناامیدی بر شما حاکم خواهد شد و بعد از دلسردی سهم را خواهید فروخت. یعنی در محلی که سرمایه‌گذاران حرفه‌ای، آن را برای خرید سهم مناسب می‌بینند شما آن را می‌فروشید.

در این میان چه کسانی سود خواهند کرد؟ سرمایه‌گذاران حرفه‌ای.

این سرمایه‌گذاران از ناامیدی و دلسردی شما استفاده می‌کنند و سهم را ارزان می‌خرند و بعد از صعود دوباره به شما خواهند فروخت.

حتی اگر شما سهمتان را در نقطه B خریده باشید یعنی جایی که بیشترین میزان ریسک وجود دارد، اگر آن را برای مدتی نگه می‌داشتید علاوه‌بر جبران ضررهایتان، سود هم می‌کردید. بعد از گذشت 4 ماه ضررتان جبران می‌شد و در ماه پنجم وارد سود می‌شدید.

یعنی برای این که ضرر نکنید تنها 5 ماه فرصت کافی بود.

در سرمایه‌گذاری پنج ماه مدت زمان بسیار کوتاهی است. حال دوباره به نمودار سهم در عکس دوم برگردید. اگر سهم را برای بیش از پنج سال نگه دارید چقدر سود خواهید کرد؟

با بررسی سهم‌ها می‌بینیم که چرخه احساسات به‌طور مداوم هم در کوتاه‌مدت و هم در بلندمدت تکرار می‌شود.

برخی از شرکت‌ها هستند که ممکن است به‌سرعت مثال بالا (یعنی در 5 ماه) ضررها را جبران نکنند و مدت زمان بیشتری برای جبران ضررها طول بکشد. اما اگر انتخاب شما از اول درست بوده باشد و سهمی با وضعیت بنیادی مناسب برای خرید انتخاب کرده باشید، می‌توانید علاوه بر جبران ضررهایتان به سودهای خوبی در بلندمدت برسید.

روند حرکتی در سهام بی‌بنیاد

روند حرکتی بالا در تمامی سهم‌ها دیده نمی‌شود. سهامی که تنها به‌خاطر وضعیت مثبت بازار رشد زیادی کرده و بعد از آن شروع به اصلاح قیمتی کرده است. هیچ تضمینی برای بازگشت به قله قیمتی، در آن وجود ندارد.

روند تغییرات قیمتی یک سهم با وضعیت بنیادی نامناسب

روند تغییرات قیمتی یک سهم با وضعیت بنیادی نامناسب.

در عکس بالا روند تغییرات قیمت یک سهم را می‌بینید که وضعیتی بنیادی مناسبی ندارد. این سهم در اواسط سال 2012 به بالاترین میزان قیمت خود رسید و بعد از آن شروع به اصلاح قیمتی کرد. همان‌طور که می‌بینید با گذشت حدود 9 سال از آن زمان، سهم نه تنها نتوانسته به قله‌های قبلی خود برسد. بلکه به‌طور مرتب کف‌های قیمتی جدیدی ایجاد کرده است.

در سهامی که وضعیت بنیادی مناسبی ندارند و تنها به دلیل شرایط بازار رشد کرده‌اند یا قبلا شرایطی داشتند که امروز آن شرایط را انواع چرخه بازار ندارند، برگشتن قیمت به قله‌های قبلی ناممکن به نظر می‌آید.

اگر نمودار این سهم‌ها را در بازه زمانی کوتاه مدت بررسی کنیم ممکن است بتوانیم چرخه‌های احساسی پیدا کنیم. اما احساسات و هیجانات به تنهایی باعث نمی‌شوند که بعد از ریزش سهم، قیمت دوباره به همان سطح قبل از ریزش بازگردد.

جمع‌بندی

هنگام خرید یک سهم، تنها به نمودار قیمتی آن توجه نکنید. توجه به نمودار قیمتی و تحلیل تکنیکال می‌تواند برای افرادی که دید بلندمدت ندارند و به‌طور روزانه معامله می‌کنند، سودساز باشد. اگر می‌خواهید سرمایه خود را به بازار بیاورید حتما وضعیت بنیادی شرکت را بررسی کنید سپس با استفاده از تحلیل تکنیکال نقاط ورود و خروج مناسب را پیدا کنید. استفاده از تحلیل تکنیکال برای یافتن نقاط ورود و خروج می‌تواند سود شما را چندین برابر کند.

اگر سهم با وضعیت بنیادی مناسب برای خرید انتخاب کرده باشید، دیگر اصلاح‌ها نمی‌تواند برای شما نگرانی ایجاد کند. چون سهم با شرایط بنیادی خوب دوباره خودش را پیدا می‌کند و در بلندمدت علاوه بر سودهای تقسیمی سود خوبی هم بابت اختلاف قیمت خرید و فروش به شما می‌دهد.

پس اگر سرمایه‌گذارید می‌توانید یک سهم با وضعیت خوب را برای بلندمدت انتخاب کنید و از نوسانات کوتاه مدت هم نترسید.

می‌توانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.

خلاصه کتاب تسلط بر چرخه بازار اثر هاوارد استنلی مارکس

تسلط بر چرخه بازار

دانستن، قدرت است. این قانونی نانوشته و بسیار مهم است که هر تاجر موفقی درستی آن را تایید می‌کند. خواندن کتاب، رمز سال‌ها پیروزی و علت بارها شکست را به رایگان در اختیار ما قرار می‌دهد. خلاصه‌ها هم چنین خاصیتی دارند. مرور خلاصه کتاب‌ها که با گلچین کردن بهترین مطالب یک نویسنده به دست می‌آیند می‌تواند به شکلی موثر و مفید راهگشای افراد جستجوگر و پر مشغله باشد. در این بخش از خانه سرمایه به سراغ کتاب «تسلط بر چرخه بازار» می‌رویم و به تماشای موضوع‌های دست‌چین شده از لابه‌لای صفحه‌های آن می‌نشینیم. با ما همراه باشید.انواع چرخه بازار

چرا باید این کتاب را بخوانیم؟

  • با مطالعه این کتاب به درکی درست از چرخه‌های بازار می‌رسید.
  • این کتاب به شما کمک می‌کند تا بتوانید جایگاه کنونی خود را در چرخه بازار بورس پیدا کرده و جایگاه آینده‌تان را پیش‌بینی کنید.
  • با تاثیر افزایش یا کاهش قیمت‌ها بر عملکرد بازار آشنا خواهید شد.
  • می‌آموزید که چرا سرمایه‌گذاران باید برخلاف جریان مالی شنا کنند.
  • متوجه می‌شوید که چرا به دنبال ترقی، ورشکستگی اتفاق می‌افتد.
  • درک خواهید کرد که چرا بازارهای بدون ریسک، پرریسک‌ترین نوع بازارها هستند.
  • بهترین راه‌ها را برای تبدیل شدن به یک سرمایه‌گذار برتر خواهید آموخت.

چه کسی کتاب تسلط بر چرخه بازار را نوشته است؟

«هاوارد استنلی مارکس» (Howard Stanley Marks) نویسنده کتاب «تسلط بر چرخه بازار» (Mastering the Market Cycle: Getting the Odds on Your Side) یکی از موفق‌ترین سرمایه‌گذاران وال استریت است. او در این کتاب با توضیح کاربردی منطق پنهان در روند بازار بورس و بیان تجربه‌ها و تجزیه و تحلیل‌هایش از فراز و فرود این بازار، سرمایه‌گذاران را به سمت کسب سود بیشتر هدایت می‌کند.

چرخه بازار چیست؟ آیا راهی برای شناسایی و پیش‌بینی آن وجود دارد؟

شما چه تعریفی از چرخه‌ها دارید؟ شاید بتوان تبدیل شدن روز به شب یا تغییر منظم فصل‌ها را یکی از آشناترین چرخه‌های طبیعی در جهان نامید. همیشه بعد از پایان شب، روز پدیدار می‌شود و بعد از گذر زمستان، پذیرای بهار هستیم. هیچ چیزی قدرت بر هم زدن این نظم طبیعی را ندارد. به همین دلیل، ما می‌توانیم ثانیه‌های زندگی‌مان را با نظم این چرخه‌ها هماهنگ کنیم و به راحتی جایگاه خود را در میان این چرخه‌ها بیابیم. چرخه‌های بازارها و نظام‌های اقتصادی به اندازه غروب خورشید یا گردش فصل‌ها پیش‌بینی‌ پذیر نیستند. اما این بدان معنا نیست که وجود ندارند. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنیم.
تصور کنید سرعت چرخش زمین به دور خورشید، غیرقابل پیش‌بینی بود؛ یعنی گاهی سرعت مدارش افزایش پیدا می‌کرد و گاهی آهسته‌تر از همیشه به پیش می‌رفت. در آن صورت، هیچ پیش‌بینی قطعی در مورد زمان تبدیل شدن شب به روز و برعکس وجود نداشت. کارکرد چرخه‌های بازار نیز به همین شکل است. هیچ راه قطعی برای پیش‌بینی زمان فرارسیدن رونق مثبت بازار یا از میان رفتن رکود منفی آن وجود ندارد. گاهی چشم‌انداز بلندمدت بازار، روشن و آفتابی است. اما در این میان، روزهای ابری و طوفانی نیز بر سر راهش قرار می‌گیرند. شاید نظرهای دقیق و پیش‌بینی‌های محکم و قاطع، جایی در چرخه‌های اقتصادی و بازار نداشته باشند اما همیشه می‌توان این روند را از نظر «تمایل» مورد بررسی قرار داد.
اجازه بدهید قبل از هر کاری، تمایل را با هم تعریف کنیم. به مجموعه‌ای از حدس و گمان‌ها و محاسباتی که یک سرمایه‌گذار مطلع در مورد وقوع یک احتمال انجام می‌دهد، «تمایل» می‌گویند. مثلا پس از رونق بازار، زمانی که قیمت‌ها تا سطح ناپایداری افزایش یافته‌اند و خوش‌بینی سرمایه‌گذار در اوج خود است، تقریبا رکود رخ خواهد داد. اینکه این رکود دقیقا چه زمانی روی می‌دهد و چقدر شدید خواهد بود، کاملا پیش‌بینی‌ناپذیر است. اما این بدان معنا نیست که سرمایه‌گذار به هنگام روبه‌رو شدن با حباب نمی‌تواند وضعیت پورتفولیوی خود را برای پیش‌بینی این رکود تعیین کند.

زمان چه تاثیری در چرخه‌های بازار بورس می‌گذارد؟

اما چگونه می‌توان از عملکرد چرخه‌های بازار سردرآورد؟ چرخشی بودن امور مالی بی‌شباهت به تاریخ نیست. به قول «مارک تواین» (Mark Twain)، نویسنده و طنزپرداز آمریکایی، «تاریخ خودش را تکرار نمی‌کند اما قافیه‌هایی مشابه می‌سازد.» به عبارت دیگر، درست است که وقایع، دقیقا به همان شکل گذشته تکرار نمی‌شوند اما الگوی مشابهی در میان همه آنها وجود دارد. شاید بهترین نمونه در این مورد، حباب «دات کام» و ماجرای رکود ناگهانی بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۲ باشد.
در اواسط دهه ۱۹۹۰، استفاده از اینترنت در ایالات‌متحده شدت گرفت. اینترنت اختراعی بود که انتظار می‌رفت فرصت‌های زیادی را برای کسب منافع مالی خلق کند. سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر خیلی زود سرمایه‌گذاری در شرکت‌های آنلاینی را آغاز کردند که مثل قارچ از همه‌جا سبز شده بودند. در حقیقت، امید اندکی برای سوددهی واقعی اغلب آن‌ها وجود داشت. طی این هیجان عمومی، قیمت سهام به شکل بی‌سابقه‌ای بالا رفت. چون طبق گزارش‌ها صندوق‌های سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز، سود سه‌برابر داشتند. این امر موجب جذب سرمایه بیشتر شد و خیلی زود تعداد بسیار زیادی از شرکت‌های آنلاین به وجود آمدند. حباب شکل گرفته بود. اغلب این شرکت‌ها به شکلی اجتناب‌ناپذیر با شکست مواجه شدند.
بسیاری از سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر زیان ۱۰۰ درصدی را تجربه کردند و قیمت سهام سقوط کرد. اتفاقی که کسی انتظارش را نداشت افتاد و حباب دات کام که زیادی باد شده بود ناگهان ترکید! جالب اینجا است که به طور متوسط، بازار سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز طی ۲۰ سال اخیر رشد کرده است. اما در کوتاه‌مدت، تفاوت‌های فاحشی به چشم نمی‌خورند. این الگویی است که تقریبا تمام بازارها، نظام‌های اقتصادی و شرکت‌ها در مقیاسی نه‌چندان افراطی از آن تبعیت می‌کنند. چنین الگوهایی رشدی تدریجی دارند. می‌توانیم این رشد متوسط را «نرخ رشد مدت‌دار» آن‌ها بنامیم که در طول یک دوره زمانی طولانی تداوم داشته است. با این حال در کوتاه‌مدت، نمودار رشد، پیرامون این روند مدت‌دار به بالا و پایین نوسان می‌کند.

آیا می‌دانید چه عاملی محرک اصلی نوسانات کوتاه مدت بازار است؟

تسلط بر چرخه بازار

انسان، موجودی سرشار از احساس است. اگر احساس را از انسان جدا کنیم، باقی مانده خوشایندی دستگیرمان نمی‌شود. چون انسان‌ها خیلی بیشتر از آنچه که به نظر می‌رسد با احساسشان زندگی می‌کنند. حتی بی‌تفاوت‌ترین انسان‌ها نیز از احساس بی‌تفاوتی برای نشان دادن وضعیت خودشان بهره می‌گیرند. این یعنی انسان و احساسش به شکلی جدانشدنی به یکدیگر گره خورده‌اند. بنابراین نباید از این موجود احساسی انتظار داشته باشیم که به هنگام خرید و فروش سهام، صد در صد منطقی عمل کند. در حقیقت، یکی از علت‌های ترکیدن حباب دات کام و ورشکسته شدن عده زیادی از سهام‌داران، ناشی از احساسی عمل کردن آنها بود. در طی دوره‌های رشد چشمگیر، نظیر دوره‌ی بین سال‌های ۱۹۹۵ و ۲۰۰۰ سرمایه‌گذاران دچار توهم شدند. آن‌ها فکر می‌کردند که این رشد تا ابد دوام خواهد داشت. اما ماجرا برخلاف فکر آنها پیش رفت.
سرمایه‌ گذاران جوانی که چرخه‌های گذشته را به یاد نمی‌آورند یا بیش از حد به قابلیت‌های بازار جدید مطمئن هستند، می‌خواهند الگوهای قله و دره گذشته را نادیده بگیرند و با شوق ادعا کنند که این بار اوضاع متفاوت خواهد بود. این شور و هیجان آنها مثل یک ویروس در میان سرمایه گذاران دیگر هم منتشر می‌شود و به این ترتیب، موجی از سرمایه گذاران به سمت خرید سهم‌ها هجوم می‌آورند و حتی با وجود قیمت‌های غیرمنطقی آن سهم‌ها را می‌خرند. چون می‌ترسند که نکند فرصتی طلایی در کنارشان باشد و به دلیل غفلت از دستشان برود! وقتی مدتی از این ماجرا می‌گذرد، این بار به جای شوق، احساس ترس گریبانشان را می‌گیرد. آنها با خودشان فکر می‌کنند نکند قیمت‌ها بیش از حد رشد کرده باشند و ناگهان سقوط کنند؟ اینجا است که رویه را برعکس می‌کنند و حالا به جای خرید، موجی از فروش با قیمت‌های پایین را به راه‌ می‌اندازند و باعث می‌شوند تا قیمت‌ها به زیر روند مدت‌دار سقوط کنند. باز هم این احساس انسان است که پیروز میدان معاملات می‌شود نه منطق.
حقیقت این است که مقاومت در برابر تفکر جمعی بازار، کار دشواری است. حتی «آیزاک نیوتن» (Isaac Newton) که اغلب یکی از مهم‌ترین نوابغ زمان شمرده می‌شود نیز نتوانست این کار را انجام دهد. نیوتن در ژانویه ۱۷۲۰ رئیس ضرب سکه در انگلستان بود. در آن زمان سهام شرکت « South Sea » در ۱۲۸ پوند متوقف شد. اما بعد قیمت افزایش یافت. نیوتن که فهمید این افزایش قیمت به خاطر سرمایه‌گذاری‌های قماری است، کاری عاقلانه کرد و سهام ۷۰۰۰ پوندی‌اش را فروخت. او به درستی این چرخه در شرف وقوع را پیش‌بینی کرده بود. در ماه ژوئن قیمت سهام به سرعت افزایش یافته و به ۱۰۵۰ پوند رسید و تا سپتامبر به کمتر از ۲۰۰ پوند سقوط کرد. اما نکته جالب اینجا است که نیوتن نتوانست در مقابل نیروی احساس جمعی مقاومت کند. بعد از اینکه دید افراد دور و برش این همه پول به جیب می‌زنند، دوباره سهامش را در اوج خرید و بعد تمام آن را از دست داد، بیش از ۲۰۰۰۰ پوند! می‌توان از این ماجرا یک درست ساده گرفت: «مقاومت در برابر جریان تفکر جمعی، کار راحتی نیست. اما ممکن است و می‌توان راه‌هایی برای غلبه بر این جریان – حداقل در ابعاد فردی – پیدا کرد.»

یک سرمایه‌گذار عاقل با ریسک‌های بازار چه می‌کند؟

سرمایه‌گذاران زیادی هر روز بخشی از زمان گران‌بهای خود را صرف تحلیل رسانه‌ها و توجه به نشانه‌های صعودی یا سقوط بازارهای مختلف می‌کنند. اما تعداد کمی از آنها به اطلاعاتی که جایگاه فعلی آنها را در محیط سرمایه ‌گذاری کنونی مشخص می‌کند، توجه دارند. همین تعداد کم، جمعیت سرمایه گذاران برتر را تشکیل می‌دهند.
در طول زمانی که بازار به شکلی غیرمنطقی در حال جهش است، سود سرمایه‌گذاری‌های پرمخاطره نیز در کمترین مقدار خود قرار می‌گیرد. چون همه سرمایه گذاران شور و شوق زیادی برای خرید دارند و به این ترتیب، فروشندگان نیز به خود جرات می‌دهند تا در برابر فروش سهم‌ها، قیمت‌هایی سرسام آور، صرف ریسک کمتر و زیان ریسک بیشتر را به خریدار تحمیل کنند. پس بهتر است به هنگام شنیدن جملاتی مانند: «بازار نمی‌تواند شکست بخورد» و «این بار اوضاع متفاوت است» حواستان را جمع کرده و با احتیاط عمل کنید. آن روی دیگر قضیه این است که وقتی در پی نزول یا کسادی بازار، احساس ترس، سرمایه‌گذاران را در برمی‌گیرد ریسک در کمترین میزان خود است. تمام سرمایه‌گذارانی که پولشان را از دست داده‌اند با ترس کنار گود می‌ایستند و فکر می‌کنند حالا بازار درگیر افولی دائمی شده است. اما در این مرحله است که صرف ریسک و احتمال جهش بازار در اوج خودش قرار دارد.
در حقیقت، سرمایه‌گذاری زمانی در مخاطره‌آمیزترین شکل خود است که در کل بدون ریسک تلقی شود، و زمانی کمترین ریسک را دارد که در کل دارای ریسک زیاد تلقی شود. من در سال ۲۰۱۰ حداکثر بهره را از این حقیقت بردم. بعد از بحران مالی ۲۰۰۸-۲۰۰۷، ساخت خانه دچار وقفه شد. در سال ۲۰۱۰ فرصت‌های ایجاد مسکن در ایالات‌متحده در کمترین میزان خود از سال ۱۹۴۵ قرار گرفته بود. با این حال، جمعیت در سال ۲۰۱۰ بسیار بیشتر از سال ۱۹۴۵ بود و این جمعیت است که تقاضای مسکن بلندمدت را ایجاد می‌کند. به زبان ساده، بازار مسکن به شدت راکد بود اما میزان جمعیت، افزایش تقاضای خانه را تضمین می‌کرد. به همین خاطر با وجود تفکر جمعی که می‌گفت: «بازار مسکن هرگز به حال اول باز نمی‌گردد» من و همکارانم بزرگ‌ترین شرکت خانه‌سازی خصوصی در آمریکای شمالی را خریدیم. این شکل از سرمایه‌گذاری سود زیادی را برای ما به دنبال داشت.

بین رشد اقتصادی، ساعات کاری و بهره‌وری چه رابطه‌ای وجود دارد؟

اگر نرخ رشد سکولار همیشه مثبت باشد، آیا این امکان وجود نداشت که شما فقط سرمایه‌گذاری کنید و اجازه بدهید پولتان ‌همان جا بماند، چرخه‌های کوتاه‌مدت یکدیگر را خنثی کنند و شما از رشد تدریجی روند مدت‌دار سود ببرید؟ خب، مسئله اینجا است که روند مدت‌دار نیز از طریق چرخه‌ها انجام می‌گیرد، گرچه ادامه آن‌ها بیشتر طول می‌کشد. این مسئله زمانی آشکار می‌شود که شما روند مدت‌دار تولید ناخالص داخلی (GDP) در ایالات‌متحده را بررسی می‌کنید. یک روش برای محاسبه تولید ناخالص داخلی، ضرب تعداد ساعت کاری کشور در رقم بازده هر ساعت است. این یعنی دو روش اصلی برای افزایش تولید ناخالص داخلی یک کشور وجود دارد:

بارزترین شکل افزایش تعداد ساعات کاری یک کشور، با افزایش تعداد کارگران صورت می‌گیرد. در واقع، افزایش تولید ناخالص داخلی با رشد جمعیت همبستگی دارد. مثلا پس از جنگ جهانی دوم نرخ تولد در ایالات‌متحده افزایش چشمگیری داشت، پدیده‌ای که به آن «دوران افزایش زاد و ولد» گفته می‌شود. زمانی که کودکان متولد شده بین اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ به سن کار رسیدند، اقتصاد ایالات‌متحده رشد چشمگیری را تجربه کرد، علت آن نیز وجود افراد بیشتر برای کار بود. این افزایش ساعات کار، رشد اقتصادی را به دنبال داشت.

بین اواخر دهه ۱۷۰۰ و اوایل دهه ۱۸۰۰ ماشین‌هایی که با انرژی انواع چرخه بازار بخار و آب‌کار می‌کردند، جای کارگران را در حوزه‌های خاص گرفتند و کار آن‌ها را با بهره‌وری بیشتری انجام دادند. در این میان، تولید نیز شکل تازه‌ای به خود گرفت. مثلا کاری که با صرف زمان و تلاش زیاد در فروشگاه‌های کوچک صورت می‌گرفت، این بار با سرعت بسیار زیاد در کارخانه‌های بزرگ انجام می‌شد. نتیجه این فرآیند تازه چیزی نبود جز رشد اقتصادی. تولید ناخالص داخلی ایالات‌متحده با نرخی بین ۲ و ۳ درصد در سال رشد می‌کند. اما به یاد داشته باشید که این رشدی متوسط است و بدین معنا نیست که رکود اقتصادی بلندمدت وجود ندارد که نجات از آن نه سال‌ها بلکه دهه‌ها برای یک اقتصاد طول می‌کشد. نرخ تولد می‌تواند به دلایل مختلف کاهش یابد، برای مثال جنگ، شرایط اقتصادی نامطلوب و روندهای اجتماعی نظیر گرایش فعلی جوانان آمریکایی به تاخیر در تشکیل خانواده. در بلندمدت کاهش ایجادشده در تعداد نیروی کار می‌تواند به رکود اقتصادی گسترده بیانجامد. مختصر اینکه اتکا به روزهای روشن آینده که ممکن است هرگز از راه نرسند، عاقلانه نیست. به همین دلیل است که سرمایه‌گذار برتر نسبت به چرخه‌های کوتاه‌مدت هوشیار است و جایگاه خود را مطابق آنها تعیین می‌کند.

پیام اصلی نویسنده در کتاب تسلط بر چرخه بازار چه بود؟

چرخه‌های بازار، نظام‌های اقتصادی و شرکت‌های منفرد الگوی خاصی را دنبال می‌کنند. آنها در بلندمدت میل به رشد دارند و چیزی را دنبال می‌کنند که به آن «روند مدت‌دار» می‌گویند. این روند در کوتاه‌مدت، نوسان زیادی دارد. سرمایه‌گذار برتر کسی است که به این چرخه‌ها توجه می‌کند و جایگاهش را نسبت به آنها تطبیق می‌دهد. متاسفانه تفکر بسیاری از افراد مالی در نوعی حباب گیر کرده است. چون آن‌ها فقط به رسانه‌ها و گزارش‌های مالی توجه می‌کنند و به ندرت به کتابی خارج از حوزه خود توجه نشان می‌دهند. پیشنهاد می‌کنم که خود را به ژانری خاص محدود نکرده و از کتاب‌های تاریخ غافل نشوید. چون با خواندن آنها می‌توانید نکات زیادی درباره چرخه‌ها بیاموزید. گاهی بهترین درس‌های عملی در لابه‌لای پیروزی‌ها و شکست‌های تاریخی نهفته است.

چگونه چرخه های معاملاتی را تشخیص دهیم و انواع آن را بشناسیم؟

چرخه های معاملاتی و انواع آن

در دنیای فارکس و انجام فعالیت‌ها در این بازار باید با چرخه معاملاتی و انواع آن آشنا باشیم و بدانیم که چطور آن هارا تشخیص دهیم. برای انجام معامله و داشتن نتیجه مثبت در معاملات باید با مفهوم‌هایی همچون چرخه عمده معاملات و تحلیل این چرخه‌های معاملاتی آشنا باشیم. همچنین برای تفسیر این نوع چرخه‌ها نیاز به آشنایی با نمودار‌های معاملاتی نیز داریم. بازار فارکس بر پایه همین مفاهیم استوار است.

راه هایی برای درک معاملات فارکس

برای انجام هر نوع معامله در بازار فارکس از شروع تا انتهای آن عواملی وجود دارد که در معاملات ما نقش دارند. این عوامل موجود قابل اندازه گیری و قابل بررسی نیستند و همبن موجب شده است تا سرمایه گذاران و تریدر‌ها معاملات خود را در سمت روند انجام دهند. سرمایه گذاران با همین روش عواملی را در معاملات نقش دارند کاهش می‌دهند و تا حدودی می‌توانند معامله خود را تحت کنترل قرار دهند.

عقیده و نظر اکثر تریدر‌های موفق این است که معامله بر اساس یک چرخه است که دائما تکرار می‌شود و انواع خاصی در فارکس دارد. این به معنی همان چرخه معاملاتی و انواع آن است که بر اساس رفتاری انسانی تشکیل شده است. پس در نتیجه کسانی که در تشخیص روند توانایی خوبی دارند و می‌توانند درست آن را به خوبی پیش بینی کنند معامله گرانی موفق خواهند بود. نکته حائز اهمیت شناخت مراحل مختلف بازار و همچنین شناخت انواع چرخه‌های معاملاتی می‌باشد.

چرخ دنده های معاملاتی

چرخه معاملاتی و انواع آن

چرخه های معاملاتی در شرکت ها در چارچوب سه چرخه معاملاتی که شامل چرخه مخارج، چرخه تبدیل و چرخه درآمد تحلیل می شوند. این چرخه های نام برده در همه سازمان ها چه انتفاعی و چه غیرانتفاعی حضور دارند. هر سازمان:

  • خرج و مخارجی را برای تحصیل منابع کنار می گذارد.(چرخه مخارج)
  • از روش هایی مانند تولید یا خدمات ارزش افزوده تولید می کند.(چرخه تبدیل)
  • درآمد هایی که از منابع بیرون سازمان کسب می شود.(چرخه درآمد)

بازه زمانی مناسب برای انجام معاملات در فارکس

از دلایلی که تریدر‌های تازه وارد و مبتدی در معاملاتشان عملکرد خوبی ندارند و نتیجه دلخواه را نمی‌گیرند این است که در بازه‌های زمانی نامناسبی معاملات خود را انجام می‌دهند. علت این کار این است که می‌خواهند در زمان کمی به سود و ثروت زیادی برسند. البته این کار به این معنا نیست که تایم‌های کوتاه مدت موفقیت‌آمیز نیستند بلکه میان فرد معامله‌گر و بازه زمانی انتخاب شده توسط او ارتباطی مستقیم وجود دارد. اگر این ارتباط و نسبت میان آن‌ها به خوبی رعایت نشود با شکست مواجه می‌شود.

برخی از تریدرها با نمودار‌هایی که تایم یک‌ساعته دارند ارتباط بهتری می‌گیرند و در این تایم یک‌ساعته تعداد سیگنال‌ها تقریبا مناسب است اما در زمان‌های بیشتر نتیجه مثبت‌تر و بهتری خواهید گرفت. باید توجه کنیم که فعالیت در بازار فارکس نیازمند صبر و حوصله به دور از عجله و شتاب است. برخی از افراد با نمودار‌های روزانه و هتگی هم کار می‌کنند و باید گفت نموداری که هر کس استفاده می‌کند بسته به شرایط و شخصیت او متفاوت است.

بهترین نمودار برای معامله

استفاده از یک نمودار معاماتی در بازار فارکس همچون یادگیری و آموزش یک زبان جدید است. قبل از استفاده از آن در ابتدا باید با تمامی جزئیات در رابطه با نمودار را بیاموزیم. شما برای تبدیل شدن به یک تریدر و سرمایه گذار موفق باید همواره به دنبال کسب اطلاعات در رابطه با نموداری که در حال کار با آن هستید باشید و کاملا به آن مسلط شوید. در این صورت موفقیت در معاملات به شما نزدیک‌تر خواهد شد و شما توانایی زیادی در تحلیل چرخه معاملاتی و انواع آن خواهید داشت.

این که کدام نمودار برای تحلیل مناسب‌تر است قانون خاصی ندارد و هر فرد بسته به شرایط و علاقه و نحوه انجام معامله می‌تواند از نمودار استفاده کند.

تجزیه و تحلیل در چرخه معاملات فارکس

تجزیه و تحلیل فارکس در اکثر مواقع توسط تریدر‌ها و سرمایه گذارانی که در فارکس فعالیت دارند جهت تصمیم گیری در رابطه با خرید و فروش یک سهم استفاده می‌شود. این تجزیه و تحلیل گاهی ویژگی‌های فنی یا تحلیل تکنیکال دارد و از منابعی همچون ابزار نمودار استفاده می‌کند و گاهی هم می‌تواند ویژگی بنیادی یا تحلیل فاندامنتال داشته باشد که در این نوع تحلیل ابزار‌هایی استفاده می‌شود شامل شاخص‌های اقتصادی و اتفاقاتی مبتنی بر اخبار می‌باشد. این دو تحلیل هردو دارای ارزش‌های خاصی هستند و جایگاه ویژه‌ای دارند و اطلاعات بسیار خوبی را در اختیار کاربران قرار می‌دهند.

چرخه معاملاتی در بورس

انواع تحلیل ها در چرخه های معاملاتی

در اصل تحلیل‌ها در بازار فارکس و چرخه معاملاتی و انواع آن به سه دسته اصلی تقسیم می‌شوند. این تجزیه و تحلیل‌ها برای کسانی که تازه وارد بازار فارکس شده‌اند مفهومی مبهم است اما رفته رفته با این راه و روش‌ها آشنا می‌شوند. در ادامه به توضیح سه دسته اصلی تجزیه و تحلیل‌ها می‌پردازیم.

1-یکی از روش های بسیار خوب در تجزیه و تحلیل، تحلیل فاندامنتال است که در اکثر مواقع بر پایه تغییرات در بازار است و فعالیت هایی همچون نظارت بر داده ها و اعداد و ارقامی مانند نرخ بهره، نرخ بیکاری و یا تولیدات ناخالص داخلی انجام می دهد.

2- یکی دیگر از روش های تجزیه و تحلیل در بازار فارکس تحلیل تکنیکال است که این نوع تحلیل بر اساس چارت ها و نمودار ها انجام می شود. این نوع از تجزیه و تحلیل یکی از راحت ترین روش ها در تجزیه و تحلیل است.

3- نوع سوم از تجزیه و تحلیل ها در چرخه های معاملاتی تحلیل سنتیمنتال یا نام دیگر آن که تحلیل احساسی گفته می شود که این نوع تحلیل بر اساس رفتار ها و احساسات می باشد. در این نوع تحلیل از هیچ ابزاری استفاده نمی شود.

استراتژی ها در چرخه های معاملاتی

اکثر تریدر‌ها و سرمایه گذاران موفق در حوزه فارکس بر این عقیده هستند که بازار‌ها دارای چرخه هستند. به بیان ساده‌تر باید گفت چرخه اکثر معاملات فارکس در نتیجه رفتار‌های انسانی است که حاصل این رفتار انسانی منجر به تکرار روند‌ها در بازار می‌شود. آن چیزی که اهمیت دارد این است که روند هارا به درستی رسم کنید و همیشه بدانید که در کجای بازار قرار دارید. همواره یک استراتژی و راهبرد واحد داشته باشید و تنها برروی همان تمرکز کنید. زیرا گشتن به دنبال استراتژی‌های مختلف تنها وقت مارا می‌گیرد و باعث ناامیدی می‌شود.

سخن پایانی

در دنیای امروز اگر مهارت معامله‌گری خودمان را بالا نبریم نمی‌توانیم بازار را شناسایی کنیم و نتیجه دلخواه خودمان را بگیریم. پس در نتیجه باید چرخه معاملاتی و انواع آن را بشناسیم و با آن‌ها آشنایی کامل داشته باشیم. آشنایی با چرخه در بازار به ما کمک زیادی در شناخت نوع رفتار بازار می‌کند.

مفهوم و تسلط به چرخه های بازار

قیمت بر اساس الگو های تکرار شونده پیشروی می کند و گذشته را دوباره تکرار می کند.اما فقط 4 نوع چرخه بازار رفتاری دارد.

  1. اسپایک (Spike)
  2. کانال (Channel)
  3. تریدینگ رنج (Trading Range)
  4. الگوی وی (V patern)

مفهوم و تسلط به چرخه های بازار

بهزاد میرزازاده

مفهوم و تسلط به چرخه بازار

1_ مرحله اسپایک (Spike) :

  1. به حرکت سریع و با مومنتوم بالای قیمت در یک جهت با کندل های بزرگ و یا کاملا همرنگ اسپایک گفته می شود.
  2. اسپایک زمانی رخ می دهد که قیمت به هر دلیلی با عرضه و تقاضای بالایی رو به رو می شود و یک طرف از معامله گران بر طرف دیگر با حجم ورودی بالا غلبه می کند.
  3. در حرکت اسپایک قیمت بیشتر از توان حرکتی خود حرکت میکند و ما باید در جهت کندل های اسپایک وارد معامله شویم و معامله خلاف آن انجام ندهیم.
  4. معمولا حرکت اسپایک سود خوبی را به ما میدهد و برعکس، اگر بدون استاپ لاس (SL) معامله نماییم ضرر بسیاری را به ما متحمل می کند.
  5. اسپایک ها بر اساس فرکتالی بودن بازار از تایم 1 ثانیه الی سالانه امکان وقوع دارد.
  6. اسپایک ها عامل اصلی ایجاد گپ در بازار ها هستند.
  7. اخبار مهم معمولا ایجاد اسپایک می کنند.
  8. معمولا حجم معاملات بسیار بالا می رود.
  9. معمولا اسپایک در تایم کمی رخ می دهد.

از کجا بفهمیم به انتهای اسپایک رسیده ایم ؟

ابتدا باید تایم فریم حرکت اسپایک را تشخیص دهیم سپس باید عامل ایجاد کننده آن را بدانیم

  1. اگر عامل آن خبر باشد قیمت تا تخلیه شدن هیجان و از بین رفتن اثر آن پیش روی میکند. گاهی این اثر پایان می یابد اما به این دلیل که اخبار خاصی بوده است روند بلند مدتی قیمت تغییر می کند.
  2. اگر عامل آن برتری فروشندگان (seller) و یا خریداران (buyers) باشد قیمت تا پیووت های اصلی و نقاط مهم پیشروی میکند. دلیل این اتفاق دیدگاه عمومی می باشد. وقتی کسی وارد معامله می شود حد ضرر و حد سودی برای خود انتخاب نموده، در حرکت اسپایک معمولا گره های ریز و به خصوص گره هایی که در تایم پایین تر هستند به راحتی اینگولف می شود اما چون حد سود و حد ضرر وجود دارد، در نقطه ای که اکثر معامله گران آنجا را می بینند، قیمت مومنتوم خود را از دست می دهد.
  3. وقتی قیمت از موینگ 20 (متعلق به تایم فریم حرکت) فاصله زیادی می گیرد معمولا بعد از وقوع کندل داجی و یا پین بار تا موینگ و یا FL اصلاح خواهد داشت؛ که ما پیشنهاد میکنیم در این حرکت وارد پوزیشنی نشوید زیرا فعلا بازار احتمال ادامه روند را دارد.
  4. یکی از نشانه های کم شدن قدرت اسپایک وقوع کندل های ضعف و کندل پولبک می باشد.

چرخه های بازار

اکنون به حرکت بعد از اسپایک میرسیم: وقتی قیمت در حرکت اسپایک به سطح مهمی میرسد، باید ببینیم آیا آن سطح را اینگولف کرده است و یا خیر؟ در هردو صورت ما با 5 نوع الگو سر و کار خواهیم داشت که به اسم الگو های so4 شناخته می شود(تلفیقی از 3 نوع چرخه اسپایک،تریدینگ رنج و کانال می باشد). که در مقاله ای دیگر به معرفی این الگو ها می پردازیم.

کانال (Channel) :

معمولا بعد از اولین اصلاح اسپایک وارد فاز کانال می شویم. دلیل این اتفاق این است که قیمت هنوز در حال تلاش برای رسیدن به سطح مهم می باشد یا با اسپایک به سطح مهم برخورد کرده است و سپس کانال نزولی ساخته است.

به الگو هایی که بعد از اسپایک رخ می دهند(3drive، پرچم، اندینگ دیاگونال،انوع مثلث و . ) نیز کانال گفته می شود

کانال دارای سه جز اصلی می باشد:

  1. پیوت رالی: همان اسپایک یا روند پر قدرت اولیه می باشد
  2. پیووت تصویه: حرکتی است که به گره فرعی بیسی که در گذشته وجود دارد برخورد می کند
  3. پیووت اصلی : حرکتی که قیمت را به بیس اصلی می رساند

کانال ها صعودی و نزولی به دنبال افزایش شیب و بریک اوت هستند تا زمانی که به یک محدوده حمایتی و مقاومتی مهم برسند.

نحوه ترید در کانال ها:

ابتدا باید ببینیم که قیمت در حرکت اسپایک آیا سطح مهمی (در همان تایم فریم) را اینگولف نموده و به دنبال آن ایجاد کانال نموده است و یا اسپایک سطح مهمی را اینگولف نکرده است و کانال ایجاد شده قصد رسید به آن سطح را دارد.

در صورتی که اسپایک سطح مهمی را اینگولف نموده باشد،تماما در جهت اسپایک وارد معامله می شویم.اگر اینگولف نکرده باشد معمولا قیمت در قالب کانال، در جهت حرکت اسپایک حرکت می کند تا به سطح مهم برسد، بعد از رسیدن و تاچ هدف،وارد فاز مخالف خواهد می شود. در این صورت هدف لگ شروع پیووت تصویه می باشد.

چرخه های بازار

تریدینگ رنج (Trading Range) :

معمولا بعد از اسپایک و کانال، تریدینگ رنج رخ می دهد.

اکستند شدن (گسترده شدن) کانال ها یکی از آلارم های ورود به تریدینگ رنج ها می باشد.

در تریدینگ رنج ها باید از استراتژی BLSH استفاده نماییم.

تریدینگ رنج ها معمولا در سطوح مهم رخ می دهند: برای مثال وقتی به خط روند روزانه برسیم، احتمال ایجاد تریدینگ رنج در تایم فریم پایین تر بسیار بالا می باشد.

چرخه های بازار تردینگ رنج

الگوی V:

این الگو بعد از وقوع اسپایک (معمولا در تایم های پایین) رخ می دهد و دقیقا به اندازه اسپایک، در جهت مخالف اسپایک حرکت میکند.

اگر چند تایم از تایمی که الگوی V در آن تشکیل شده است بالاتر برویم، شاهد یک کندل دارای شدوی بلند خواهیم بود.

هنگام اتمام این الگو (در منشاء حرکتی اسپایک به اتمام می رسد) بازار برای مدتی (وابسته به تایم فریم اتفاق) تبدیل به تریدینگ رنج کوتاه می شود

چرخه های بازار الگوی v

در تصویر زیر شاهد یک رویه اسپایک ( SP) کانال (CH) تریدینگ رنج ( TR) هستیم

چرخه های بازار الگوی v

این 4 چرخه برای همیشه در بازار تکرار می شوند و بازار روندی غیر از این 3 ندارد. پس ما ابتدا باید این 3 رویه را به خوبی درک نماییم تا بتوانیم تریدر ماهری شویم

چرخه هاي زمانی بازار

آموزش تحلیل تکنیکال

از مواردی که در آموزش تحلیل تکنیکال در مورد سرمایه گذاری در بخش سهام بسیار مورد تأکید قرار می گیرد، اطلاع یافتن از وضعیت روانی حاکم بر بازار و معاملات انجام شده در آن است. فایده ی این امر در آن است که اگر این وضعیت به درستی تحلیل و شناسایی شود، فرد سرمایه گذار می تواند در زمان و به شیوه ای مناسب، سرمایه ی خود را بین سهام های مختلف پخش کند.

همین امر سبب می شود تا بازده ی کاری که مد نظر وی می باشد افزایش یافته و به موجب آن، خطر مسدود شدن سرمایه ی خود را کاهش دهد. همچنین فرد سرمایه گذار می تواند به منظور تصمیم گیری بهتر و دقیق تر، از مدل های تکنیکی و موج شماری الیوت استفاده نموده و چرخه ی مرتبط با بازار را شناسایی نماید.

 آموزش تحلیل تکنیکال

چرخه های زمانی بازار در آموزش تحلیل تکنیکال

مبحث دوره ی انباشتگی در آموزش تحلیل تکنیکال

در آموزش تحلیل تکنیکال، دوره ی انباشتگی را بدین صورت تعریف می کنیم: فازی که پس از افت کامل بازار رخ می دهد را دوره ی انباشتگی می گویند. در این فاز تنها کسانی شروع به خرید می کنند که یا اطلاعات جانبی دارند و یا در زمره ی سرمایه گذاران تجربی هستند. مبنی بر آموزش تحلیل تکنیکال ،در این فاز،قیمت خرید بسیار جالب است اما کماکان اثرات افت شدیدی که در گذشته رخ داده بر جو عمومی حاکم است.

افرادی که در گذشته هنگام رخداد فاز نزولی متضرر شده اند، برای اینکه زیان وارد شده به خود را در این مرحله به حداقل ممکن برسانند، اقدام به فروش سهم خود با کمترین میزان افزایش قیمت می کنند با این حال قیمت ها به نوعی نخواهد بود که هنگام فروش دردسر داشته باشند چرا که همیشه فردی برای خرید سهام آنان وجود دارد.

 آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال ، بررسی دوره ی انباشتگی در شاخص کل بورس

مبحث دوره ی افزایش قیمت ها (Mark-Up Phase) در آموزش تحلیل تکنیکال

این فاز از بازار در مبحث آموزش تحلیل تکنیکال، به دوره ای گفته می شود که قیمت ها برای مدتی ثابت شده و روند صعودی خود را شروع کرده اند. اکثر افراد مانند تکنیکال ها، در همان ابتدای کار یا زود هنگام (early majority) اقدام به خرید می کنند زیرا طبق بررسی آنها، قیمت هایی که در نزدیکی منطقه ی کف هستند روند افزایشی را شروع کرده و تمایل بازار نسبت به روند منفی قبلی خود، تغییرات قابل توجهی داشته است.

در این هنگام است که رسانه ها صحبت پایان رکود را به میان می آورند و به طور همزمان با اوج گرفتن این دوره از بازار، اکثر افراد سرمایه گذار قبل از آنکه از روند تند صعودی قیمت ها جا بمانند، سرمایه گذاری را شروع می کنند.

در آموزش تحلیل تکنیکال بیان می کنیم وقتی این فاز از بازار به انتهای خود نزدیک می گردد، اکثر افراد دیر هنگام، تصمیم به ورود به بازار می گیرند لذا در اثر ورود این افراد، قیمت ها از حد طبیعی تاریخی خود فراتر رفته و حرص و طمع بر دلیل و منطق غالب می گردد. همچنین در این مرحله به علت ورود افراد دیر هنگام، افرادی شروع به نقد کردن آهسته ی سرمایه ی خود و خروج از بازار می نمایند که در فاز انباشتگی وارد بازار شده بودند.

سپس کسانی که در روند تند صعودیِ گذشته، احساس عقب ماندگی کرده بودند، بعد از کند شدن این روند وارد بازار می شوند تا از فرصت های باقیمانده حداکثر استفاده را ببرند. اما غافل از اینکه در این هنگام، بازار در اصطلاح به مرحله ی حبابی شدن نزدیک شده و به سقف رسیده است.

 آموزش تحلیل تکنیکال

دوره ی افزایش قیمت ها در مبحث آموزش تحلیل تکنیکال

فاز پراکندگی در آموزش تحلیل تکنیکال

در آموزش تحلیل تکنیکال عنوان می کنیم که سومین فاز از چرخه ی زمانی بازار، پراکندگی نام داشته که در آن بازار فروشندگان بهتر پدیدار می شود. در این فاز، بازار از حالت جسور به ترکیبی از احتیاط و جسارت تبدیل می گردد و به همین دلیل امکان دارد قیمت ها به صورت دوره ای در محدوده ی خاصی قفل شده و ثابت بمانند و حتی امکان دارد این فاز به سرعت به وجود آمده و به سرعت نیز وارد مرحله ی بعدی شود.

طبق آموزش تحلیل تکنیکال، سرعت تبدیل جو نیمه محتاطانه ی بازار با جوی کاملا محتاط، بستگی شدید به متغیرهای موجود در منطقه، اقتصاد جهانی و سیاست دارد.

هنگامی که این فاز به اتمام برسد روند بازار به طور کامل معکوس می گردد و الگوهایی نظیر سقف دوگانه، سه گانه و سر و شانه به طور کامل در روند قیمت ها مشهود است. در این فاز افرادی اقدام به معامله نمی کنندکه به صورت کلی بر روی ارزش سهام و نه روی رشد سهام،سرمایه گذاری می کنند.

طبق نکات بیان شده در آموزش تحلیل تکنیکال ، فاز پراکندگی، احساسی ترین فاز بازار می باشد. این فاز در واقع زمانی است که از یک طرف افراد سرمایه گذار با ترس ناشی از سرمایه گذاری مواجه هستند و از طرف دیگر امیدوار هستند، بازار به روال قبل خود برگردد.

افرادی که در این وضعیت نتوانند سهام خود را در سود به فروش برسانند یا به صورت مساوی یا با پذیرشضرر اندک، سهام خود را به فروش خواهند رساند.

 آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال در مورد فاز پراکندگی در شاخص کل بورس

مبحث نزول قیمت ها (Mark Down) در آموزش تحلیل تکنیکال

در بررسی چرخه ی زمانی بازار در آموزش تحلیل تکنیکال، به آخرین فاز این چرخه یعنی نزول قیمت ها می رسیم که بدترین وضعیت و نقطه ی چرخه ی زمانی بازار برای افراد سهامدار می باشد. در این فاز ارزش سهام نسبت به خرید آن بسیار پایین تر است.

افرادی که پس از مشاهده ی علائم نزول در بازار، تصمیم به خرید گرفتند، هر روز نظاره گر افت قیمت سهام خود می باشند. اما در این فاز نیز کسانی هستند که به آنها اصطلاحا نوآور (Early Innovator) می گویند، کار این افراد این است که به منظور کسب بیشترین سود ممکن از فاز انباشتگی چرخه ی بعدی، برای خرید، شروع به سرمایه گذاری در پایین ترین حالت ممکن قیمت ها می کنند.

 آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال ، دوره ی نزول قیمت ها

نکات بسیار مهم مباحث گفته شده در آموزش تحلیل تکنیکال

1. یک روند تا زمانی ثابت و دست نخورده باقی می ماند، که شکسته نشود.

2. طبق موارد بیان شده در آموزش تحلیل تکنیکال، دره های قیمت یا حمایت ها، تا زمانی که روند صعودی پابرجا باشد نباید به میزانی پایین تر از حمایت قبلی برسند و در مورد روند نزولی دقیقا برعکس، تا زمانی که روند نزولی وجود دارد، قله های قیمت یا به اصطلاح مقاومت ها نباید به مقداری بالاتر از مقاومت قبلی برسند.

3. اعتبار هر روند وابسته به دفعات برخورد قیمت و خط روند با یکدیگر، مدت زمان ابقای قیمت در روند و شیب روند می باشد و اگر هر کدام از مؤلفه های یاد شده، بیشتر باشند، اهمیت اطمینان کردن به روندی که غالب باشد، مهم تر می شود.

4. طبق آموزش تحلیل تکنیکال ، فایده ی خط روند برای سرمایه گذار، دور کردن او از اتخاذ تصمیم های احساسی است.

5. باید سهم خود را تا زمان شکسته شدن خط روند افزایشی نگه داریم.

6. بر اساس آموزش تحلیل تکنیکال ، خط روند باعث می شود فرد معامله کننده در وضعیت مناسبی از تجارت قرار گیرد.

7. استفاده از خط روند باعث می شود، باقی نگه داشتن سهام خود به مدت طولانی در وضعیت کاهش قیمت ها، بعید باشد.

8. در آموزش تحلیل تکنیکال قویا توصیه می کنیم وقتی قیمت ها روند رو به بالا یا افزایشی را به پیش گرفته اند، سهم خود را برای مدت کم حفظ نکنید بلکه تا شکسته شدن خط روند، صبر کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.