نسبت P/E چیست؟ هر چیزی که باید درباره نسبت P/E بدانید
نسبت p/e چیست؟
اگر شما حتی برای مدت کمی در بورس فعالیت کرده باشید، حتما جملاتی مثل: p/e این سهم پایینه، p/e این سهم چندوقته خیلی بالا رفته، p/e این سهم خیلی مناسبه و…. به گوش شما خورده است. نسبت p/e یکی از اصطلاحاتی است که کاربرد زیادی در بین سرمایه گذاران بورس دارد. برای بسیاری از افرادی که آشنایی زیادی با این نسبت ندارند سوال است که این نسبت p/e چیست و چرا انقدر در بین سرمایه گذاران بورس کاربرد دارد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم مقاله ای در این باره در خانه سرمایه بنویسیم و مفهوم p/e را به صورت ساده برای شما شرح دهیم. پس اگر علاقه مند به آشنایی بیشتر با نسبت p/e هستید در ادامه این مقاله با ما همراه باشید.
نسبت p/e به چه معناست؟
یکی از فاکتورهایی که همیشه در بین سرمایه گذاران بورس کاربرد زیادی دارد نسبت p/e است. هر کدام از سرمایه گذاران به نوعی از این نسبت استفاده می کنند. برخی آن را درست و بسیاری نیز به شکل اشتباه مورد استفاده قرار می دهند. برای اینکه بتوانید از این نسبت به درستی استفاده کنید باید با مفهوم و کارکرد آن آشنایی پیدا کنید. به طور خلاصه نسبت p/e خلاصه شده عبارت price تقسیم بر eps است: price / earning per share = P/E
در فارسی اصطلاحا به نسبت p/e نسبت قیمت به درآمد نیز گفته می شود (کلمه price به معنی قیمت و کلمه eps به معنی سود هر سهم است). اگر با مفهوم eps آشنایی ندارید می توانید مقاله تفاوت eps کاربرد ارزش مفهومی و dps چیست را مطالعه کنید. حال سوال اینجاست که این نسبت چه چیزی به ما می گوید.
مفهوم نسبت p/e
نسبت p/e در واقع انتظارات سرمایه گذاران از بازدهی آینده یک دارایی را به ما نشان می دهد.به این معنی که یک سرمایه گذار حاضر است به ازای هر ۱ ریال بازدهی (کاربرد ارزش مفهومی در این مقاله بازدهی از سهام) که بدست می آورد، چند ریال پرداخت کند. برای درک بهتر این مفهوم به مثال زیر توجه کنید. فرض کنید شما ۱ میلیون تومان در بانک سپرده گذاری می کنید. بانک به شما می گوید که به ازای این پولی که شما سپرده گذاری کرده اید سالیانه ۲۰% سود به شما پرداخت می کند.
یعنی در ازای ۱ میلیون تومان سپرده گذاری شما، سالیانه ۲۰۰ هزار تومان سود به شما پرداخت می کند. برای اینکه در این مثال p/e را محاسبه کنید باید قیمتی که یرداخت می کنید (یعنی ۱ میلیون تومان) را به سودی که بدست می آورید (یعنی ۲۰۰ هزار تومان) تقسیم کنید: ۵ = ۲۰۰,۰۰۰ / ۱۰۰۰,۰۰۰
پس در این مثال p/e سود بانکی برابر با ۵ شده است. اینجا p/e برابر ۵ به این معنی است که شما حاضر شده اید به ازای هر ۱ ریال سودی که از بانک دریافت می کنید ۵ ریال پرداخت بکنید. برخی نیز اینگونه تفسیر می کنند که اگر p/e برابر ۵ است به این معنی است که ۵ سال زمان می برد تا سرمایه شما از طریق بازدهی های بدست آمده برگردد.
نسبت p/e در بورس
در بورس نیز مفهوم کلی p/e شبیه به همین مثالی است که گفته شد. مثلا فرض کنید شرکتی در حال حاضر ۲۰۰ تومان قیمت دارد و eps (سودی) که برای سال جاری پیش بینی کرده است برابر با ۵۰ تومان است. برای محاسبه p/e این شرکت قیمت روز آن را بر سودی که دارد تقسیم می کنیم: ۴ = ۵۰ / ۲۰۰
اینجا نیز p/e برابر ۴ به این معنی است که سرمایه گذاران بورس حاضر هستند به ازای هر ۱ ریال سودی که این شرکت دارد ۴ ریال پرداخت کنند. در شکل زیر آخرین p/e شرکت فولاد مبارکه اصفهان با توجه به سودی که پیش بینی کرده برابر با ۸٫۸۴ است. این عدد از تقسیم قیمت فولاد به eps آن بدست آمده است.
این مفهوم کلی نسبت p/e است. اما این عدد فقط انتظارات سرمایه گذاران از آینده سهم را به ما نشان می دهد. ولی نمی گوید که چرا سرمایه گذاران حاضر هستند برای هر ۱ ریال سود این شرکت ۸٫۸۴ ریال پرداخت کنند. همچنین به ما نمی گوید که این انتظارات سرمایه گذاران درست است یا نه. در اینجا هرچه قیمت سهم بالاتر برود p/e نیز افزایش پیدا می کند و برعکس. حال باید ابتدا ببینیم که اصلا p/e باعث بالا و پایین شدن قیمت می شود و یا اینکه تغییر قیمت باعث بالا و پایین شدن p/e می شود. به همین دلیل لازم است ابتدا یک آشنایی با کاربرد این نسبت و همچنین انواع آن داشته باشیم.
نسبت p/e چه کاربردی دارد؟
اگر بخواهیم در یک جمله و خیلی ساده بگوییم که p/e چه کاربردی دارد، می توان گفت این نسبت یکی از ابزارهایی است که برای ارزش گذاری سهام مورد استفاده قرار می گیرد. تاکید می کنیم این نسبت فقط یکی از ابزارهای ارزش گذاری سهام است، نه تنها ابزار ارزش گذاری. اما چگونه از این نسبت برای ارزش گذاری استفاده می شود؟ یکی دیگر از نام های این نسبت، ضریب سهام است. برای ارزش گذاری با استفاده از p/e باید عکس رابطه ای که توضیح دادیم مورد استفاده قرار بگیرد. به این شکل که یک p/e برای سهم محاسبه می شود، سپس در سود آن ضرب می شود و ارزش آن سهم بدست می آید: P/E * eps = price
وقتی شما ارزش سهم را با این روش محاسبه می کنید، باید ببینید که قیمت آن سهم در بازار بیشتر از قیمت محاسباتی شماست یا کمتر. اگر قیمت سهم در بازار بیشتر از این عدد باشد، یعنی آن سهم ارزنده نیست. ولی اگر قیمت سهم در بازار کمتر از این عدد باشد، به این معنی است که آن سهم ارزنده است و قابلیت رشد دارد. نکته ای که اینجا وجود دارد این است که تمام این موارد به این بستگی دارد که شما نسبت p/e را به درستی محاسبه کنید. در غیر این صورت ارزشی که برای سهام بدست می آورید اشتباه خواهد بود. نحوه محاسبه نسبت p/e یک بحث مفصل و تخصصی است که از حوصله این مقاله خارج است.
مثال برای ارزش گذاری سهم با استفاده از نسبت p/e
فرض کنید که شما با استفاده از روش های محاسبه p/e، این نسبت را برای شرکتی ۶ محاسبه کرده اید. سود (eps) این شرکت نیز برابر با ۱۰۰ تومان است. با استفاده از روشی که توضیح دادیم. ارزش این شرکت برابر است با: تومان ۶۰۰ = ۱۰۰ * ۶
حال اگر قیمت روز این سهم در بازار ۵۰۰ تومان باشد،یعنی این سهم ارزنده است و جا دارد که تا قیمت ۶۰۰ تومان رشد بکند. پس می توان اقدام به خرید آن کرد. ولی اگر قیمت آن در بازار مثلا ۷۰۰ تومان باشد به این معنی است که این سهم گران است و جا دارد که تا ۶۰۰ تومان افت بکند. پس نباید این سهم را خرید. همانطور که گفته شد تمام این موارد و استراتژی ها مستلزم این است که شما p/e سهم را به درستی محاسبه کرده باشید.
انواع p/e
p/e دنباله دار: این نوع از p/e ساده ترین شکل و همان است که در مثال ابتدای مقاله برای شما توضیح دادیم. نحوه محاسبه آن به این شکل است که قیمت روز سهم بر سود (eps) آن تقسیم می شود و p/e سهم بدست می آید. این نسبت نشان می دهد که سرمایه گذاران حاضر هستند به ازای هر ۱ ریال سود شرکت، چند ریال پرداخت کنند. پس هر چقدر قیمت سهام تغییر بکند این نسبت نیز به دنبال آن تغییر خواهد کرد.
p/e برآوردی: به این نوع از p/e، تحلیلی یا پیشتاز هم گفته می شود. این نسبت با استفاده از روش های خاص و با در نظر گرفتن عواملی از قبیل نرخ رشد سود شرکت، نرخ بهره بانکی، تورم و …. محاسبه می شود. این نسبت همانی است که در ارزش گذاری مورد استفاده قرار می گیرد. بعد از محاسبه آن، نسبت را در سود (eps) برآوردی سال آینده شرکت ضرب می کنیم و ارزش شرکت بدست می آید. اگر سود شرکت نیز توسط ما تحلیل شود و خود سود اعلامی شرکت مورد استفاده قرار نگیرد، این کامل ترین نوع ارزش گذاری بر مبنای p/e خواهد بود.
تفاوت بین p/e دنباله دار و p/e تحلیلی چیست؟
اگر خیلی ساده بخواهیم تفاوت این دو را بررسی کنیم باید بگوییم p/e دنباله دار آن چیزی است که در حال حاضر برای یک سهم وجود دارد. ولی p/e تحلیل آن p/e است که ما انتظار داریم سهم به آن برسد. مثلا p/e سهمی در بازار ۵ است (p/e دنباله دار) و ما تحلیل کرده ایم که p/e آن باید ۶ باشد (p/e تحلیلی). پس انتظار داریم که قیمت آن سهم رشد بکند تا به آن نسبت p/e مورد انتظار ما برسد.
p/e بالا و p/e پایین نشان دهنده چه چیزی هستند
همانطور که در کتاب تکنیک های ساده و کاربردی در تحلیل بنیادی اشاره شده است، اگر مفهوم ۲ نوع p/e را به خوبی درک کرده باشید، می توانید متوجه شوید که چرا در بازار p/e برای بعضی از سهم های بازار بالا و برای بعضی سهم های دیگر پایین است. وقتی p/e یک سهم بالاست، نشان دهنده این است که بازار توقع دارد که سود آن شرکت در آینده رشد پیدا بکند. اگر انتظار بازار درست باشد وقتی سود شرکت زیاد شود، مخرج فرمول محاسبه p/e نیز بزرگ شده و در نتیجه نسبت p/e سهم مجددا متعادل می شود. همچنین اگر p/e یک سهم پایین باشد، نشان دهنده این است که بازار انتظار دارد در آینده سود آن شرکت کاهش پیدا کند. اگر انتظار بازار درست باشد، وقتی سود شرکت کم شود، مخرج فرمول محاسبه p/e کوچک می شود و در نتیجه نسبت p/e مجددا متعادل می شود.
کاربرد ارزش مفهومی
نوع مدرک
زبان مدرک
چکیده
مدل هدانیک که در زمرۀ روشهای سنجش ارزش مسکن، از دیرباز مورد استفادۀ پژوهشگران قرار گرفته است، قابلیت شناسایی ترجیحات آشکارشدۀ افراد و بدین واسطه، مفهوم «ارزش» در روند موجود توسعۀ مسکن شهری را دارد. از این منظر میتوان مدعی شد که در صورت شمول طیف کاربرد ارزش مفهومی گستردهای از دادههای ارزشدهندۀ مسکن شهری، براساس آن میتوان مفهومی از «ارزش» در مسکن شهری ارائه کرد که در این نوشتار بهصورت هدف اصلی مطرح بوده است. در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و اجرای روش هدانیک (رگرسیون چندمتغیره با شکلهای خطی ساده و شبهلگاریتمی)، مفهوم ارزش در برنامهریزی مسکن شهر تبریز بر مبنای ترجیحات ساکنان، ارائه شود. نمونۀ موردی مطالعات، سه نوع توسعۀ مسکن شهر تبریز شامل کاملاً برنامهریزیشده (شهرکرشدیه)، هدایتشده برطبق طرح فرادست (کوی اشکان) و الگوی برنامهریزیشدۀ آپارتمانی (مجتمع مسکونی، شهرک شهید چمران) را دربر میگیرد. نمونهها با تأکید بر واحدهای مورد دادوستد قرارگرفته در بازۀ سالهای 1397 و 1398، از روش نمونهگیری هدفمند شناسایی و انتخاب شدهاند. مجموعاً 105 پرسشنامه، در سطح نمونههای موردی، برداشت و تجزیهوتحلیل شدهاند. روایی محتوایی از نظر کمیت و کیفیت سؤالات و پایایی با محاسبۀ ضریب آلفای کرونباخ برابر با 0.779، تأیید و اثبات شدهاست. مطابق با نتایج روش هدانیک، مسکن دارای ویژگیهای ارزشبخش متعدد وگستردهای است و براساس آن، مفهوم ارزش نیز ماهیت ثابتی ندارد. بااینحال ساختار شناساییشدۀ ارزش یکسان است؛ ازاینرو بخشی از محتوای ارزش متغیر بوده و بسته به ضرورتهای مکانی، زمانی، اقتصادی، اجتماعی و. تغییر میکند. دستاورد پژوهش این است که مفهوم ارزش در برنامهریزی مسکن شهر تبریز، از منظر ترجیحات آشکارشدۀ افراد، محتوای مشترکی ندارد؛ بنابراین نمیتوان نسخۀ واحدی برای شهر ارائه داد. بااینحال، شاخصهای ارزشدهندۀ مسکن غالباً دو بُعد ساختاری- فیزیکی و محیطی را پوشش میدهند و غلبۀ مؤلفههای اقتصادی بر سایر مؤلفههای ارزشدهندۀ مسکن، مشهود است. بیشترین قدرت تبیینکنندگی مربوط به شاخصهای محلۀ مسکونی (با ضریب 0.873) و گونۀ ساختمانی (با ضریب 0.141) بوده است که شکاف قیمتی فاحش بین محلات مسکونی و گونههای ساختمانی شهر تبریز را بهخوبی نمایان میسازد. نهایتاً اینکه برای نیل بهسوی برنامهریزی مسکن ارزشمدار و توسعۀ بومی مسکن، شناسایی مفهوم ارزش فعلی مسکن و مفهوم ارزش مطلوب و واکاوی شکاف بین آن، ضروری خواهد بود.
مهندسی ارزش (Value Engineering) چیست؟ (0 تا 100 مفهوم مهندسی ارزش)
توی این مقاله دربارهی مهندسی ارزش Value Engineering که یه تکنیک کاربردی مدیریتی، برای بهبود ارزش یک محصول هست صحبت کردیم و مراحل و کاربردهاش رو هم براتون گفتیم پس امیدوارم تا آخر این مقاله همراهمون باشین.
آنچه در این مقاله میخوانید
مفهوم مهندسی ارزش (VE) به چه معناست؟
مهندسی ارزش، روش سیستماتیک بهبود ارزش یک محصول تولید شده توسط یک پروژهست که برای تجزیه و تحلیل خدمات، سیستم یا محصول استفاده میشه تا بهترین راه برای مدیریت عملکردهای مهم و کاهش هزینه مشخص بشه. به مهندسی ارزش، روش ارزش، تجزیه و تحلیل ارزش یا مدیریت ارزش هم میگن؛ یه ابزار قدرتمند حل مسئله که میتونه هزینهها رو در عین حفظ کیفیت، کاهش بده.
یه مثال ساده برای درک بهتر:
تصور کن به دلیل حجم زیادی از لباس و کمبود کشو و کمد برای مرتب کردن لباس ها، به این فکر میوفتی که کمد دیگهای بخری یا از کمدهای کم جا و دراور کم جا استفاده کنی و وقتی تحقیق میکنی، متوجه میشی که هزینه زیادی باید بابت این تصمیم پرداخت کنی و ممکنه فضای کافی برای جا دادن کمدها توی اتاقت نداشته باشی!
اما ایدههای جایگزین هم وجود داره و بعد از بررسی تک تک ایدههای جایگزین، تصمیم میگیری یه تفکیک کنندهی فضا بخری که هم قیمت پایینتری داره و هم جایگزین خوبیه و لباسهای بیشتری رو هم میتونی توش جا بدی. مهندسی ارزش هزینه یابی میکنه و بعد از بررسی تمام ایدههای جایگزین با حفظ کیفیت و کارایی، راهحل مناسبی ارائه میده؛
میدونستی کالج صنایعشو دورهی عارضه یابی سازمانی داره که میتونی باهاش پروژههای فریلنسری بگیری و درآمد کسب کنی؟
میتونی توی دورهی فریلنسری هم شرکت کنی و استارت کارت رو به عنوان مهندس صنایع فریلنسر بزنی:)
تکنیک مهندسی ارزش (value engineering) در چه سالی آغاز شد؟
مفهوم مهندسی ارزش، در دهه ی 1940 در شرکت جنرال الکتریک آغاز شد. در جنگ جهانی دوم بود که کمبود مواد اولیه، قطعات و نیروی کار ماهر وجود داشت؛ مهندسان جنرال الکتریک مجبور بودن اجزای جایگزین و مواد اولیه رو برای اطمینان از تداوم فرایند تولید پیدا کنن. لارنس مایلز، هری ارلیچر، جری لیفتو و سایر مهندسان به دنبال جایگزینهای قابل قبولی بودن که هزینههای تولید رو بدون به خطر انداختن عملکرد محصولات کاهش بده.
مهندسان، چیزی که به عنوان یه تصادف شروع شد رو، تحلیل ارزش نامگذاری کردن.
معرفی ۷ گام مهندسی ارزش
7مرحله مهندسی ارزش به ترتیب با جزئیات بیان شده است:
1.مرحلهی اطلاعات، شامل جمع آوری اطلاعات پروژه و تصحیح اهداف پروژهست.
2.دادهها، جمع آوری و تجزیه و تحلیل میشن و اطلاعات به دست اومده برای نهایی شدنِ اولویتهای پروژه و زمینههای بهبود مورد استفاده قرار میگیره.
3.مسائل احتمالی به اجزای تشکیل دهنده تقسیم میشن که عناصری هستن که باید مورد توجه قراربگیرن.
4.این مرحله شامل شناسایی روشهاییست که تیم برای ارزیابی پیشرفت پروژه، استفاده میکنه.
1.مرحله تجزیه و تحلیل عملکرد شامل تعیین توابع پروژه و شناسایی اونها با ترکیب اسم برای هر عنصر مورد ارزیابیست.
2.تابع به عنوان اهداف مجموعهای تعریف میشه که از طریق اجرای یه عنصر یا مجموعه ای از عناصر به اونها میرسه.
3.هر کدوم از توابع شناسایی شده مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیره تا مشخص بشه ( آیا پیشرفتهایی باید انجام بشه و آیا عملکرد جدیدی مورد نیازه؟)
4.تابع باید تا جایی که ممکنه غیر اختصاصی باشه، تا جایی برای گزینههای متعددی که عملکرد ارائه شده توسط پروژه رو انجام میدن، باقی بمونه.
1.مرحلهی خلاقانه، مرحلهی تجزیه و تحلیل عملکرد رو دنبال میکنه و شامل بررسی روشهای مختلف انجام عملکردهای مشخص شده در مرحله تجزیه و تحلیل عملکرده. این به اعضای تیم اجازه میده تا جایگزینی برای سیستمها یا روشهای موجود رو مورد استفاده قرار بدن.
2.طوفان فکری، افراد رو مجبور به خلاقیت میکنه و به اعضای تیم اجازه میده تا در مورد همهی راهحلهای ممکن برای مشکلات ارائه شده یا جایگزینهای عملکرد حدس بزنن.
3.تیم وظیفه داره لیستی از راهحلهای بالقوه برای عملکردی که توسط ترکیب اسم تدوین شده، تهیه کنه.
1.در مرحلهی ارزیابی، مزایا و معایب هر یک از راهحلهای پیشنهادی و جایگزینهای مرحلهی خلاق ذکر شده. تیم باید همهی مزایا و معایب رو به صورت کلی توصیف کنه.
2.زمانی که معایب بیشتر از مزایا باشه، جایگزین به نفع سایر جایگزینها کنار گذاشته میشه.
3.تیم تجزیه و تحلیل ماتریس وزنی رو برای گروهبندی و رتبهبندی گزینهها انجام میدن و بهترین گزینهها برای بررسی در مرحلهی بعدی انتخاب میشن.
1.مرحله توسعه شامل تجزیه و تحلیل عمیق بهترین جایگزین، برای تعیین نحوه اجرا و هزینهی مربوطهست.
2.بررسی هر گزینه میتونه شامل ایجاد طرح، برآورد هزینه و سایر تجزیه و تحلیلهای فنی باشه.
3.اعضای تیم، یه برنامه اجرایی برای پروژه تدوین میکنن، که فرایندی رو که باید در اجرای توصیههای نهایی دنبال بشه، شرح میدن.
1.در مرحله ارائه، تیم با مدیریت و سایر ذینفعان ملاقات میکنه تا گزارش نهایی رو ارائه بده.
2.تیم وظیفه داره یافتههای خودش رو با استفاده از گزارشات، نمودارهای جریان و سایر مطالب ارائه شده به تصمیم گیرندگان ارائه بده تا اونها رو متقاعد کنه که ایدههای نهایی از مرحله توسعه باید اجرا بشن.
3.ایدهها باید مفصل شرح داده بشن، از جمله هزینهها، مزایا و چالشهای احتمالی.
4.گزارش نهایی به عنوان ثبت دستاوردهای تیم، در طول مطالعه و خلاصهای از مشورتها و یافتههای تیم عمل میکنه تا به عنوان یه ابزار مرجع، برای شرکت در پروژههای آینده کاربرد داشته باشه.
1.اجرای پروژه بعد از تصویب توصیه های تیم توسط مدیریت شروع میشه. در صورت تغییراتی که توسط مدیریت یا سایر تصمیم گیرندگان درخواست شده، این تغییرات باید قبل از شروع اجرا، در برنامه اجرا اعمال بشه.
2.هنگام اجرای پروژه، تیم باید از دستیابی به هدف اصلی افزایش ارزش، اطمینان حاصل کنه.
3.صرفه جویی در هزینه واقعی پروژه، باید بر اساس اجرای توصیه ها تعیین بشه.
کاربرد های مهندسی ارزش در مشاغل
به طور خلاصه به سوال “مهندسی ارزش در چه مواردی کاربرد دارد؟” پاسخ میدیم:
Value Engineering (مهندسی ارزش) از دیدگاه بازاریابی
- مهندسی ارزش برای طراحی یه محصول استفاده میشه تا قبل از باطل شدن، مدت زمان مشخصی دوام داشته باشه. معمولاً وقتی که انتظار میره محصول توی مدت زمان خاصی از نظر سبک یا عمل رد یا باطل بشه، تولید کننده از مهندسی ارزش برای صرفه جویی هزینهها بدون برداشتن هدف مورد نظر استفاده میکنه.
- در حالی که محصول رو میتونیم با استفاده از اجزای با کیفیت بالا طراحی کنیم، مهندسی ارزش به تولیدکنندگان اجازه میده تا از اجزای کم هزینه به عنوان جایگزین استفاده کنن تا از تحمیل هزینههای غیر ضروری به فرایند تولید که در نهایت به مصرف کننده منتقل میشه، جلوگیری شه که این به نفع مصرف کنندهست.
- سازنده از قطعات ارزونتری استفاده میکنه که طول عمر محصول رو برآورده میکنه در حالی که هدف اصلی محصول رو هم حفظ میکنه.
Value Engineering (مهندسی ارزش) از دیدگاه ساختمان سازی
- مهندسی ارزش، روشیه که تیم پروژه میتونه برای بررسی ارزش پروژه با بررسی عملکرد هر مورد و هزینهی مربوط به اون استفاده کنه. با سنجش نسبت هزینه/فایده، تیم میتونه پیشنهادهایی رو در مورد روشها، طرحها یا مصالح ساختمانی متناوب که ارزش پروژه رو بهبود میده ارائه کنه.
- مهندسی ارزش باید در آغاز پروژه شروع بشه، جایی که مزایای اون میتونه بیشتر باشه، اما پیمانکار میتونه مشارکت قابل توجهی داشته باشه تا زمانی که تغییرات مورد نیاز در قرارداد بر بازههای زمانی، تاریخ تکمیل یا هزینههای اضافی که بیشتر از صرفه جویی ممکنه باشه، تأثیری نداشته باشه.
- توجه به این نکته ضروریه که افزایش ارزش پروژه به معنی کاهش هزینهها نیست. به معنیِ بهینه سازی عناصر پروژه از طریق تجزیه و تحلیل همهی عوامل، از جمله هزینه، نگهداری، فرسودگی، ارزش زیبایی و…
- برای ارائهی مهندسی ارزش واقعی، تیم ساخت و طراحی باید اول چشم انداز و اهداف پروژه رو درک کنه. هر پروژه متفاوته، مثل تعریف هر مشتری از ارزش.
- در ساخت و ساز، شامل در دسترس بودن مصالح، روشهای ساخت، مسائل حمل و نقل، محدودیتها یا محدودیتهای سایت، برنامهریزی و سازماندهی، هزینهها، سود و….
- مزایای قابل ارائه شامل کاهش هزینههای چرخه زندگی، بهبود کیفیت، کاهش اثرات زیست محیطی و غیرهست.
مدل مایلز چیست؟
“شتاب دهنده نتایج” که در ابتدا توسط مایلز پیشنهاد شده بود، هنوز به عنوان راهنمای مفید برای ارزش مهندسی عمل میکنه.
به رابطهی بین هزینه و ارزش توجه کن
امیدوارم این مقاله برات مفید بوده باشه و پیشنهاد میکنم مقالات دیگهی صنایعشو رو هم مطالعه کنی:)
آشنایی با مفهوم ارزش مشتری (Customer Lifetime Value)
در تعریف ارزش بسیار می توان سخن گفت. نیول در سال 2000 ارزش واقعی را برای هر شرکتی با تکیه بر ارزش ایجاد شده توسط شرکت برای مشتریان و به تناسب آن ارزش بازگردانده شده توسط مشتریان به شرکت تعریف کرد.
از آنجا که همهی مشتریان جذابیت مالی ندارند، برای سازمان بسیار مهم است که میزان ارزش مشتریان را در طول دورهی عمرشان محاسبه نماید و اندازهگیری ارزش مشتریان در طول دوره عمرشان (Customer Lifetime Value یا همان CLV) راهی برای سنجش رتبهبندی مشتریان است. CLV به عنوان یک مفهوم مهم در دستهبندی، انتخاب و حفظ مشتریان است و نقش اساسی را در فرآیندهای تصمیمگیری و سیستمهای توصیه کننده در تجارت الکترونیک بازی می کند.
سازمان شما برای تعیین میزان ارزش هر مشتری از چه شاخصی استفاده میکند؟ سودآوری هر مشتری، میزان اعتبار و شناخته شده بودن مشتری یا میزان فروش به مشتری؟ اتخاذ یک شاخص درست برای سنجش مشتریان از اهمیت زیادی برخوردار است. کلیه شاخصهایی که در بالا نام برده شد همگی از اهمیت برخوردارند ولی نمیتوانند به تنهایی ملاکی برای مقایسه مشتریان با هم باشند.
به عنوان مثال مشتریانی که در بازار بسیار شناخته شده هستند ولی جذب ایشان هزینههای زیادی را به شرکت تحمیل کرده و علیرغم اعتبار زیادی که برای شرکت فراهم میآورند عملا شرکت را متضرر میکنند.
بسیاری از مشتریان نیز وجود دارند که حجم خرید بسیار بالایی دارند ولی عملا شرکت در مراودات خود با ایشان چندان منتفع نمیشود. فاکتور سودآوری هر مشتری نیز به تنهایی عامل کاملی برای تعیین ارزش مشتریان نیست. در این عامل بسیاری از موارد از جمله میزان فرصتهای فروش آینده، میزان اعتبار شبکهای مشتری و . دیده نشده است. لذا ارزش مشتری به عنوان یک فاکتور بسیار مهم در سازمان مبنای بسیاری از تصمیمگیریهاست و باید به گونهای باشد که کلیه جوانب ارزشزای مشتری برای سازمان را پوشش دهد.
CLV اجزای مختلفی دارد که جوانب مختلف ارزشزایی مشتری را نشان میدهد. در شکل زیر میتوان اجزای CLV را مشاهده نمود.
Base Potential
به ارزشی اطلاق میشود که مشتریان در گذشته برای شرکت آفریدهاند. مجموع فروشهای صورت گرفته به مشتری در کنار کلیه هزینههایی که برای مشتری انجام گرفته است، Base Potential مشتری را تشکیل میدهد. Base Potential مشتری بر اساس اطلاعات تفکیکی هر مشتری محاسبه میشود.
Growth Potential
به ارزش بالقوه مشتریان اطلاق میشود. برای برخی از مشتریان در سازمان فرصتهای فروش بسیاری وجود دارد. این فرصتهای فروش یکی از موارد بسیار تأثیرگذار در ارزش مشتری برای سازمان بوده و شامل کلیهی موارد Up Selling ،Cross Selling، افزایش Share of wallet و . است. ممکن است برخی از مشتریان در گذشته خریدهای متعددی از شرکت انجام داده باشند ولی کمتر فرصت فروش برای ایشان وجود داشته باشد،
از دیگر سو مشتریانی هستند که ممکن است در گذشته سودآوری به نسبت کمتری برای سازمان ایجاد کرده باشند ولی میزان فرصتهای فروش به ایشان در حدی باشد که این دسته را مشتریان با ارزشتری برای سازمان کند و بالطبع رفتار سازمان با این مشتری نیز منطبق بر این ارزش مشتری بوده و در دستهی مشتریان عالی سازمان قرار گیرند.
محاسبه پتانسیل رشد مشتریان، یا همان Growth Potential معمولا در سازمانها انجام نمیشود. ثبت فرصتهای فروش به مشتریان میتواند اولین قدم برای محاسبه پتانسیل رشد مشتریان باشد. از طرف دیگر معمولا هر سازمان بازاریابی یا فروشی با مسئلهی برآورد میزان فروش سازمان روبرو است که این برآورد باید بر اساس همین فرصتهای فروش انجام شود و در سوی دیگر تأثیر خود را بر ارزش مشتریان بگذارد.
Networking Potential
معمولا مشتریان راضی، سازمان را به دیگر مشتریان بالقوه توصیه میکنند. ممکن است یکی از مشتریان خرید چندان زیادی را از سازمان انجام نداده باشد یا به عبارت دیگر Base Potential و Growth Potential زیادی را نداشته باشد، ولی مشتریان بالقوه بسیاری را ترغیب کاربرد ارزش مفهومی به خرید از سازمان کرده باشد و بدین وسیله ارزش زیادی را برای مجموعه ایجاد کرده باشد. این نوع ارزش که به آن پتانسیل شبکهای اطلاق میشود یکی از اجزای تشکیل دهندهی CLV مشتری است که در یک محاسبه CLV کامل این مهم باید لحاظ شود.
البته محاسبه پتانسیل شبکهای کار به مراتب پیچیدهتری است و مدلهای مختلفی برای محاسبه آن وجود دارد.
Learning Potential
ارتباط با هر مشتری به تناسب ماهیت ارتباطی و کاری، برای سازمان دانش به همراه میآورد. انجام برخی از پروژهها برای شرکت چنان ارزش تجربهای و دانشیای همراه دارد که ممکن است سازمان در آن مقطع از عواید مالی مستقیم چشمپوشی کرده یا حتی هزینه نیز انجام دهد. این تجربیات و دانشی که توسط ارتباط با مشتری برای سازمان ایجاد میشود به پتانسیل یادگیری یا Learning Potential تعبیر میشود. بعضا دیده میشود که بسیاری از شرکتها پروژهای را در داخل یکی از سازمانهای مشتری به صورت رایگان و با انجام هزینههای زیاد انجام میدهند. معمولا توجیه انجام چنین پروژههایی تنها پتانسیل شبکهای یا پتانسیل یادگیری آن مشتری است.
محاسبه CLV در سازمان، ابزار بسیار قدرتمندی را در اختیار مدیریت سازمان قرار میدهد. CLV یکی از بهترین ابزارها برای بخشبندی مشتریان است، کلیه فعالیتهای بازاریابی، فروش و خدمات مجموعه میتواند متأثر از CLV بسیار مؤثرتر دنبال شود. در صورت نهادینه کردن استفاده از CLV در سازمان، بهترین ابزار برای سنجش فعالیتهای بازاریابی سازمان به وجود میآید. در یک سازمان CLV محور، فعالیتهای بازاریابی باید بر افزایش CLV مشتریان متمرکز شود. برگزاری کمپینهای تبلیغاتی، ایجاد راههای ارتباطی جدید، ترویج محصولات و خدمات شرکت همگی باید منجر به افزایش CLV مشتریان شود.
در فرآیندهای فروش، دستهبندی انجام شده بر مبنای CLV میتواند بسیار راهگشا باشد. تصور کنید سازمانی را که قیمتگذاری در هر دسته از مشتریان متفاوت است یا تمرکز منابع فروش در سازمان بر مبنای CLV مشتریان تقسیم شود.
یکی از فعالیتهای مهمی که خدمات را در شرکتها بسیار کاراتر میکند، ارائه خدمات متفاوت به مشتریان مختلف است. تصور کنید شرکتی را که هزینه زیادی صرف راهاندازی تیمهای Help Desk خود کرده ولی یک مشتری درجه A آن مدتها در پشت خط یک مشتری درجه D معطل میشود یا انجام پروژههای مشتریان مهم در همان صفی قرار میگیرد که پروژههای مشتریان معمولی شرکت در آن قرار میگیرند و بر حسب نوبت توسط نیروهایی با سطح دانش پایینتر نسبت به سایرین انجام میشود.
مسلما همهی این موارد باعث میشود که CLV مشتریان توسط خدمات شرکت کاهش یابد که این عدم رضایت، ضررهای فراوانی را به مجموعه تحمیل میکند.
این موارد تنها نمونههایی از موارد کاربرد CLV در سازمانها هستند.
تلاش میشود در مقالات آتی مطالبی دربارهی مدلهای محاسبهی CLV به خدمتتان ارائه شود.
نویسنده: حسام اسدی
منبع: مجموعه مقالات شرکت سامانههای مدیریت
نسبت P/NAV در بورس چیست؟
بارها و بارها گفتیم که یکی از اصلی ترین شرط ها برای موفق شدن در بازار سرمایه، آموختن و شناخت دقیق مفاهیم و اصطلاحات آن است. اگر جزء فعالان بازار سرمایه هستید، با شناخت و تسلط بر اصطلاحات و مفاهیم موجود در بورس و با بکارگیری آن ها در جهت درست، تبدیل به یکی از برندگان این بازار خواهید شد. در حالت کلی در بازار سرمایه سه نوع تحلیل داریم:
۱. تحلیل بنیادی
۲. تحلیل تکنیکال
۳. تحلیل از روش تابلوخوانی
در مقاله های قبل به واژه NAV و نسبت های P/B و P/S و P/E پرداختیم که در تحلیل بنیادی کاربردهای زیادی دارد. محاسبه ی NAV شرکت ها اساس و روش اصلی تحلیل بنیادی است؛ اما یکی از اصطلاحات و مفاهیم رایج در بازار سرمایه نسبت P/NAV است که در تحلیل بنیادی کاربرد دارد. در این مقاله سعی داریم به نسبت P/NAV و کاربردهای آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید.
مفهوم نسبت P/NAV چیست؟
نسبت P/NAV از دو واژه Price به معنای قیمت یا ارزش بازار و NAV یا Net Asset Value به معنای خالص ارزش دارایی یا ارزش واقعی تشکیل شده است؛ در واقع نسبت P/NAV نشان دهنده نسبت قیمت هر سهم به خالص ارزش دارایی یا ارزش واقعی هر سهم میباشد.
مختصر و مفید با NAV
یکی از مهمترین مباحث در تحلیل بنیادی شرکت ها و نمادهای بورسی، بحث ارزش گذاری و ارزش ذاتی آن ها است. هدف اصلی تحلیل گران از تحلیل بنیادی کشف ارزش ذاتی و واقعی کاربرد ارزش مفهومی سهم است که بتوان این عدد کشف شده را با قیمت فعلی سهم مقایسه نمود و مورد بررسی قرار داد و در نتیجه، با توجه به این مقایسه، سرمایه گذار می تواند برای خرید یا فروش سهم تصمیمات لازم را اتخاذ کند. پس مفهوم NAV شرکت ها را میتوان این طور تعریف کرد که به خالص ارزش دارایی شرکت ها یا ارزش واقعی آن ها، NAV گفته میشود.
نکته ای مهم در رابطه با NAV
باید به این نکته ی مهم توجه داشت که در ارزش گذاری شرکت ها، برای شرکت هایی مانند فولاد مبارکه اصفهان و یا ایران خودرو و شرکت های پتروشیمی که فعالیت های تولیدی و یا خدماتی دارند، از اصطلاح ارزش ذاتی سهام استفاده میشود اما برای ارزش گذاری شرکت ها و یا صندوق هایی که اساس فعالیت آنها مبتنی و منطبق بر سرمایه گذاری است، اصطلاح NAV و یا خالص ارزش دارایی مطرح می باشد.
نسبت P/NAV
همانطور که گفته شد، نسبت P/NAV نسبتی کاربردی در تحلیل بنیادی است. این نسبت که اغلب به صورت درصد ارائه میشود، درصد تفاوت ارزش ذاتی یا خالص ارزش دارایی با قیمت بازار یا قیمت پایانی هر سهم را نشان میدهد. لازم به ذکر است که میتوانید قیمت پایانی یا قیمت بازار مربوط به هر سهم را از تابلوی معامله سهم مورد نظر از سایت Tsetmc.com دریافت کنید. همچنین داده ها و اطلاعات لازم برای محاسبه NAV شرکتها را از سایت شرکت مربوطه و یا از سامانه کدال به نشانی Codal.ir دریافت نمائید.
نسبت P/NAV
سه حالت بین ارزش ذاتی و قیمت بازار هر سهم وجود دارد:
۱. اگر P/NAV هر شرکت معادل کاربرد ارزش مفهومی %۱۰۰ باشد، یعنی ارزش ذاتی با قیمت بازار آن سهم برابر است.
۲. اگر P/NAV هر شرکت کمتر از %۱۰۰ باشد، یعنی ارزش ذاتی بیشتر از قیمت بازار یا قیمت پایانی آن سهم است.
۳. اگر P/NAV هر شرکت بیشتر از %۱۰۰ باشد، یعنی ارزش ذاتی کمتر از قیمت بازار یا قیمت پایانی آن سهم است.
در حالت کلی از دید بنیادی، هر چه درصد P/NAV شرکتی بیشتر باشد، سهام آن شرکت پر ریسک تر بوده و به طبع سرمایه گذاری در چنین شرکتی ریسک بالائی دارد. همچنین از دید بنیادی، هر چه درصد P/NAV شرکتی کمتر باشد، سهام آن شرکت کم ریسک تر بوده و به طبع سرمایه گذاری در چنین شرکتی ریسک کمتر و نتیجه مطلوب تری دارد.
برای مثال سهام شرکت بانک آینده با نماد وآیند را بررسی میکنیم. طبق اطلاعات به روز شده از این شرکت، با محاسبه NAV آن به عدد ۸۰۰۰ تومان رسیدیم؛ به عبارتی دیگر، ارزش ذاتی و واقعی هر سهم از این شرکت در حال حاضر ۸۰۰۰ تومان است. در حالی که هم اکنون در تابلوی معاملات با قیمتی نزدیک به ۳۰۰۰ تومان در حال معامله می باشد. پس نسبت P/NAV این شرکت برابر با ۳/۸ یا %۳۷.۵ است که نسبتی خوب و معقول جهت سرمایه گذاری است.
در رابطه با سیو سود چیزی نمیدونی؟ » سیو سود در بورس چیست؟
نتیجه گیری
خب دوستان، باز هم سعی کردیم تا مطلب جدید از سری مفاهیم و اصطلاحات رایج در بازار سرمایه و تحلیل بنیادی بیاموزیم. امیدواریم که این مطلب هم مورد توجه شما عزیزان قرار گرفته باشد. همچنین خوشحال میشویم که دیدگاه تان را درمورد مقاله های آموزشی و سایر محتوای سایت با ما به اشتراک بگذارید. آموختن و یادگیری اصطلاحات، مفاهیم و تکنیک های بازار سرمایه پیشنهاد ما به شماست. همواره موفق و پر سود باشید.
سوالات متداول در رابطه با نسبت P/NAV
این نسبت که اغلب به صورت درصد ارائه میشود، درصد تفاوت ارزش ذاتی یا خالص ارزش دارایی با قیمت بازار یا قیمت پایانی هر سهم را نشان میدهد.
برای ارزشگذاری شرکتها و صندوق هایی که اساس فعالیت اونها سرمایه گذاریه، از اصطلاح NAV و یا خالص ارزش دارایی استفاده میشود.
برای اینکه سرمایهگذاری کم ریسک با بازده نسبتا خوب داشته باشید، شرکتهایی با نسبت P/NAV زیر %۱۰۰ مناسب است.
دیدگاه شما