کسی که که در سال ۱۹۱۵ سهام ایالات متحده را در ۶۰ سالگی، به منظور فروش در قیمت بالاتر خریداری کرد، یک سفتهباز یا تریدر است. از سوی دیگر، کسی که در سال ۱۹۲۱، AT&T را در ۹۵ سالگی خرید تا از سود سهام ۸ درصد برخوردار شود، یک سرمایهگذار است. به عبارت دیگر، Carret به انگیزه، وزن بیشتری میدهد. سفتهباز در اینجا بر قیمت تمرکز میکند؛ در حالی که سرمایهگذار بر نوع کسبوکار تمرکز میکند.
دوره آموزشی روانشناسی معامله گری از مارک داگلاس (دوبله فارسی)
در دوره آموزشی روانشناسی معامله گری مارک داگلاس به مفاهیمی اشاره شده است که تریدر بتواند توانایی مقابله با برخی چالشهای بازار را داشته باشد. شاید معامله گری کار سادهای به نظر برسد، اما زمانی که وارد گود میشوید، چالشها و مشکلات آن را درک خواهید کرد. به همین دلیل روانشناسی در بازار ارز دیجیتال یکی از موضوعات مهمی است که باید نسبت به یادگیری آن کوشا باشید.
رواشناسی معامله گری توسط یکی از بهترین افراد این حوزه یعنی آقای مارک داگلاس تدریس شده است که امیدواریم نهایت استفاده را از این چهار ویدیو آموزشی ببرید و بازار را از منظر دیگری رویت کنید. اگر معاملهگر هوشمندی باشید و زمان زیادی مشغول به این کار بوده اید، درک میکنید که معامله تنها خرید و فروش ارز دیجیتال نیست و باید جنبههای دیگر آن را نیز در نظر گرفت تا با در کنار هم قرار گرفتن آنها، بتوانید بهترین نتیجه را داشته باشید.
در هر شرایطی استثنائاتی وجود دارد. شاید به این موضوع پی برده باشید که برای یک معامله تمام نکات را رعایت کرده و بهترین دید را نسبت به آن داشته باشید، اما در آخر نتایجی که از معامله دستگیرتان میشود ناراحت کننده است. بهتر است به سراغ فیلم آموزش روانشناسی معامله گری بروید و باقی موارد را از زبان مارک داگلاس بشنوید و از مشکل معامله گری کمی چیست؟ جلوگیر کنید.
روانشناسی ترید یا روانشناسی معامله گری چیست؟
به طور کلی، به دستهای از احساسات و رفتارهای انسان اشاره دارد که در زمان معامله و در واکنش به فعالیت بازار انجام میدهد. به شکلی که این رفتارها روی تصمیمات او تأثیر گذار بوده و منجر به ناامیدی و یا شکست تریدر در معامله میشود. با یادگیری روانشناسی معامله گری می آموزید که چطور روی افکار و تصمیمات خود مسلط شده و آنها را کنترل کنید.
حرص و طمع را بیشتر بشناسید
اگر از افراد قدیمی در این حوزه باشید با حرص و طمع آشنایی دارید. تمایل بیش از اندازه به ثروت و پول را حرص و طمع میگویند که افراد زیادی درگیر آن هستند. یکی از اقدامات اصلی معامله گران، مقاومت در برابر حرص و طمع است؛ زیرا موجب اختلال در تصمیمگیری شده و تریدر نمیتواند به درستی مسیر را انتخاب کند و در نهایت شکست میخورد. برای مثال این افراد چنین رفتاری دارند: بدون آنکه شناختی از رمزارزی داشته باشند آن را به مقدار زیاد خریداری میکنند چون در زمان کمی قیمت آن نجومی شده است. بیرون نیامدن به موقع از معامله برای کسب سود بیشتر و…
تحلیل تکنیکال و روانشناسی معامله گری
روانشاسی معامله گری مخصوص همه افرادی است که در بازار مالی فعالیت میکنند. افرادی که مشغول به تحلیل تکینیکال هستند نیز از این قاعده مستثنی نبوده و باید نسبت به این موضوع اشراف کامل داشته باشند تا به بهترین شکل ممکن از تحلیل خود استفاده کنند. فردی که چارت را تحلیل میکند میتواند رفتارهای معامله گران را در زمانهای متفاوت مشاهده کند و به یک نتیجه کلی دست پیدا کند. استفاده از این فرصتها به تحلیلگر کمک میکند تا روز به روز شناخت بیشتری نسبت به بازار پیدا کرده که البته این شناخت هیچ وقت کامل نخواهد شد.
در این دوره آموزشی سعی کردیم شما را با مفهوم روانشناسی معامله گری آشنا کنیم تا بتوانید کمی راحت تر در مورد معاملات خود تصمیم گرفته و آنها را به ثمر برسانید. از زمان خود استفاده کنید و هر آنچه میتوانید به دانش خود اضافه کنید تا بهترین عملکرد را داشته باشید. اگر به فیوچرز علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم دوره حرفه ای فیوچرز را مشاهده کنید.
معامله گری کمی چیست؟
اسکالپ (Scalp) در معامله گری فارکس چیست؟ زمان خواندن 9 دقیقه
- مرداد ۵, ۱۴۰۰
- بدون نظر
ترید اسکالپ Scalp یک استراتژی معاملاتی در بازار فارکس (Forex) است. در این روش تریدر یک سهام را خریداری کرده و پس از مدت زمان کوتاهی آن را به فروش می رساند و از این طریق سود کمی در هر معامله به دست خواهد آورد. معامله گرانی که از این استراتژی استفاده می کنند را اسکالپر (Scalper) می نامند. امروز می خواهیم انواع ترید اسکالپ را مورد بررسی قرار دهیم.
فهرست مطالب این مقاله
معامله اسکالپ چیست؟
اسکالپینگ یک روش معاملاتی است که از تحرکات قیمتی جزئی، به معامله کنندگان سود می رساند. تریدرها برای ورود به این معامله باید یک استراتژی خروج (Exit Strategy) سفت و سخت داشته باشند چرا که یک ضرر بزرگ موجب از دست رفتن تمام دستاوردهای کوچک تریدرها خواهد شد. اسکالپر برای موفقیت در این استراتژی به ابزارهایی نظیر Live Feed و یک کارگزاری با دسترسی مستقیم (Direct-access Broker) نیاز دارد، علاوه بر این تریدر برای انجام معاملات پی در پی باید استقامت لازم را نیز داشته باشد.
استراتژی اسکالپینگ چگونه کار می کند؟
معامله اسکالپینگ بر این فرض استوار است که اکثر سهام ها فاز اول (Accumulation) چرخه سهام را پشت سر گذاشته ولی مقصد بعدی مشخصی ندارند. در حقیقت برخی از سهام ها بعد از گذراندن مرحله اولیه متوقف می شوند اما مابقی آنها به حرکت خود ادامه می دهند.
یک اسکالپر (معامله گری که از استراتژی اسکالپ استفاده می کند) می خواهد تا جایی که امکان دارد سود کمی دریافت کند. این استراتژی بالعکس استراتژی های طولانی مدت است که در آن معامله گر برخلاف دیگران، حجم معاملات سود آور خود را افزایش می دهد. در حقیقت اسکالپ تریدینگ به حجم معاملات توجه نمی کند و با افزایش تعداد معاملات، سود خوبی را برای معامله گران به ارمغان می آورد.
سود 50% یا کمتر برای معامله گرانی که از استراتژی بلند مدت استفاده می کنند کاملاً عادی به نظر می رسد؛ به عبارت دیگر مبلغ سود به مقدار قابل توجهی از ضرر بیشتر است. اما در ترید به روش اسکالپ سود تریدر برابر یا اندکی بیشتر از مبلغ ضرر اوست.
مزایای استراتژی اسکالپ در ترید
- قرار گرفتن در معرض ریسک بازار را کاهش می دهد:
کاهش قرار گرفتن در معرض ریسک بازار، احتمال بروز اتفاقات ناگوار را از بین خواهد برد.
- تحرکات قیمتی کوچک تر راحت به دست خواهند آمد:
تحرکات قیمتی بزرگ در اثر عدم توازن شدید بین نیروی عرضه و تقاضا ایجاد می شود. برای مثال تحرک قیمتی 10 سنتی یک سهام بسیار آسان تر از نوسان قیمتی 1 دلاری آن خواهد بود. بنابراین شکار فرصت ها در ترید به روش Scalp بسیار ساده تر است.
- احتمال بروز تحرکات قیمتی کوچک بیشتر از نوسانات قیمتی بزرگ است:
تحرکات قیمتی ناچیز حتی در بازارهای راکد وجود دارد، برای همین یک اسکالپر به راحتی از آن سود کسب خواهد کرد.
اسپرد در اسکالپ و استراتژی های معاملاتی معمولی
اسکالپرها در معاملات خود می خواهند از اسپرد خرید و فروش (Bid-Ask Spread) سود کسب کنند. به عبارت دیگر کارگزاری اوراق را با یک قیمت پیشنهادی (The Bid) از اسکالپر خریداری می کند و با یک قیمت درخواستی (The Ask) به وی می فروشد. این تفاوت قیمت اسپرد نام دارد و اسکالپر همواره به دنبال سهامی با حاشیه اسپرد کم خواهد بود.
اما معاملات عادی پایدار هستند؛ به گونه ای که می توان سود ثابتی در آنها کسب کرد. در حقیقت از آنجایی که عرضه و تقاضا همواره متعادل است، میزان اسپرد میان قیمت پیشنهادی و درخواستی نیز تا حدود زیادی ثابت خواهد بود.
اسکالپینگ به عنوان استراتژی اولیه
اسکالپر معاملات پر تعدادی (حدود 100 ترید) در روز انجام می دهد. وی از تیک چارت یا نمودارهای یک دقیقه ای استفاده می کند تا تغییرات موجود را تا حد ممکن به صورت زنده (Real-Time) بررسی کند. پشتیبانی از سیستم هایی نظیر معاملات با دسترسی مستقیم (DAT) و Level 2 quotations برای موفقیت در استراتژی اسکالپ ضروری است. در حقیقت اجرای اتوماتیک سفارشات معاملاتی یکی از مهم ترین ابزارهای مورد نیاز اسکالپر است. بنابراین سیستم DAT بهترین گزینه برای اسکالپرها به شمار می رود.
اسکالپینگ به عنوان استراتژی مکمل
معامله گرانی که در چهارچوب زمانی بلند مدت فعالیت می کنند نیز می توانند از استراتژی اسکالپینگ به عنوان روش معاملاتی مکمل استفاده کنند. برای مثال زمانی که بازار قفل است یا تحرکات قیمتی در یک محدوده کوچک وجود دارد، اسکالپر از این استراتژی استفاده خواهد کرد. به عبارت دیگر وقتی هیچ روندی در بازه زمانی بلند مدت دیده نمی شود، فعالیت در یک بازه زمانی کوتاه مدت باعث سود دهی خواهد شد.
یکی دیگر از روش های استفاده از رویکرد اسکالپ در بازه زمانی بلند مدت، روش چتری (Umbrella) است؛ این روش به تریدر کمک می کند تا هزینه های اولیه را بهبود بخشیده و سود خود را به حداکثر برساند. روش چتری به صورت زیر انجام می شود:
- تریدر یک پوزیشن معاملاتی بلند مدت باز خواهد کرد.
- در حالی که معامله اصلی در جریان است، تریدر معاملات کوتاه مدت جدیدی را شناسایی کرده و با استفاده از اصول اسکالپینگ در آن فعالیت می کند.
به طور کلی هر ترید را می توان به یک معامله اسکالپ تبدیل کرد، به گونه ای که سودی نزدیک به نرخ ضرر/پاداش 1:1 برای آن در نظر گرفت. این موضوع به معنی این است که سود در نظر گرفته شده برابر با ضرر احتمالی معامله خواهد بود. برای مثال اگر تریدر با 20 دلار یک معامله اسکالپ باز کند و محدوده ضرر (Stop-loss) را 10 سنت تعیین کند، آنگاه معامله در 19.90 دلار بسته خواهد شد. علاوه بر این حداکثر سود وی در آن معامله نیز 10 سنت خواهد بود، به گونه ای که معامله در 20.10 دلار بسته خواهد شد.
معاملات اسکالپ را می توان در بازه زمانی کوتاه یا بلند مدت مورد استفاده قرار داد. شما می توانید از اسکالپ در معاملات Breakout یا محدود استفاده کنید. شما همچنین می توانید از تحلیل تکنیکال و نمودارهای تحلیلی سنتی نظیر اندیکاتورها در این روش معاملاتی استفاده کنید.
3 نوع معاملات اسکالپ
اولین نوع از معاملات اسکالپ بازارسازی (Market-Making) نام دارد که در آن اسکالپر به صورت همزمان یک قیمت پیشنهادی برای خرید یا فروش یک سهام خاص ارائه می دهد. اگر حجم بسیار زیادی از یک سهام ثابت بدون تحرکات قیمتی بالا معامله شود، چنین استراتژی در شرایطی به سود دهی خواهد رسید. این نوع از معاملات اسکالپ بسیار پیچیده است چرا که تریدر باید با بازار سازان (Market Makers) دیگر به رقابت بپردازد، علاوه بر این سود چنین معامله ای بسیار اندک است، تا جایی که هر گونه تحرک قیمتی منجر به ضرر دهی اسکالپر خواهد شد.
دو نوع دیگر از اسکالپینگ مبتنی بر رویکردهای سنتی بوده و مستلزم سهامی با تحرکات قیمتی پر تعداد است. این دو روش همچنین نیازمند استراتژی صحیح و توانایی پیش بینی تحرکات قیمتی هستند. روش دوم اسکالپ به این ترتیب است که تریدر تعداد زیادی سهام با تحرکات قیمتی ناچیز را خریداری می کند. چنین استراتژی در سهام شناور موفق خواهد بود؛ به گونه ای که ورود و خروج به سهام های 3000 تا 10000 دلار به راحتی امکان پذیر باشد.
نوع سوم ترید اسکالپ شباهت بسیار زیادی با روش های سنتی معامله دارد. در این روش، تریدر با توجه به سیگنال های موجود به یک پوزیشن معاملاتی وارد می شود و به محض مشاهده سود با نرخ 1:1 از آن خارج خواهد شد.
نکات مهم برای اسکالپرهای مبتدی
از آنجایی که ورود به دنیای فارکس بسیار راحت است، افراد بسیار زیادی با استفاده از استراتژی های معاملات روزانه (Day Trading) یا اسکالپ در این بازار فعالیت می کنند. افرادی که به تازگی قدم در دنیای اسکالپ گذاشته اند باید به دقت شرایط آن را مورد بررسی قرار دهند چرا که آنها باید به صورت لحظه ای فرصت های مناسب را رصد کرده و تصمیمات مربوطه را به سرعت اتخاذ کنند.
بیشتر افراد معتقدند که ترید اسکالپ گزینه مناسبی برای معامله گران مبتدی به شمار نمی رود، اما تازه کارها با رعایت نکات زیر تا حد زیادی در این استراتژی به موفقیت دست پیدا خواهند کرد:
افراد مبتدی معمولاً در اجرای سفارش ها به مشکل بر می خورند برای همین سود معامله گری کمی چیست؟ کمتری عاید آنها شده و در برخی اوقات حتی متحمل ضرر می شوند. از آنجایی که حاشیه سود بسیار محدود است، بنابراین اجرای Orderها باید به صورت کاملاً دقیق انجام شود. برای این کار باید از ابزارهایی نظیر DAT یا Level 2 quotations استفاده کرد.
- تکرار و هزینه ها (Frequency and Costs) :
اسکالپر تازه کار باید همواره هزینه های خود را زیر نظر داشته باشد. یک تریدر صدها معامله اسکالپ در روز انجام می دهد و تکرار این معاملات کمیسیون بسیار زیادی برای آنها خواهد داشت. تریدر باید بهترین کارگزاری آنلاین از لحاظ کمیسیون را برای همکاری انتخاب کند؛ البته به خاطر داشته باشید که معاملات اسکالپ در برخی از کارگزاری ها پذیرفته نخواهد شد.
تریدرها باید با نبض بازار آشنایی معامله گری کمی چیست؟ داشته باشند؛ به گونه ای که با شناسایی روند و مومنتوم (قدرت روند) بتوانند به سود خوبی دست پیدا کنند.
افراد مبتدی قبل از اینکه به مهارت و دانش کافی در این زمینه دست پیدا کنند معمولاً طرف خریدار (Buy-Side) را انتخاب می کنند. البته اسکالپرها در نهایت به یک تعادل نسبی بین معاملات کوتاه و بلند مدت در طرف خرید و فروش خواهند رسید.
- تجزیه و تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) :
اسکالپرهای مبتدی برای پیروزی در رقابت با تریدرهای دیگر باید با مبانی تجزیه و تحلیل تکنیکال آشنایی داشته باشند. این موضوع در بازارهایی که شامل معاملات پر تعداد هستند کاربرد دارد، علاوه بر این برای فعالیت در بازار سیاه (Dark Pool) نیز باید به تجزیه و تحلیل تکنیکال مسلط باشید.
مبنای اصلی ترید اسکالپ در چهارچوب زمانی کوتاه مدت شکل می گیرد. این معامله تنها در صورت موفقیت آمیز بودن سفارشات به مرحله اجرایی خواهد رسید و این قضیه نیز به میزان نقدینگی تریدر بستگی دارد. به عبارت دیگر می توان گفت تریدهایی با حجم بالا به نقدینگی کمتری نیاز دارند.
به خاطر داشته باشید که تمام پوزیشن های مالی خود را در طی یک روز انجام دهید و هیچ کدام را به روز بعد انتقال ندهید. اسکالپینگ بر مبنای فرصت های کوچک بازار انجام می پذیرد، بنابراین اسکالپر باید همواره به اصول فعالیت در بازه زمانی کوتاه مدت پایبند باشد.
دوره رایگان کپسول معامله گری
داشتن یک دید تحلیلی مناسب برای هر معاملهگری لازم است. در این دوره، دید شما نسبت به چارت و نمودار کاملا متحول میشود.
سود بیشتر معاملات
با نکاتی که در این دوره یاد میگیرید، سوددهی معاملات شما میتواند رشد چشمگیری داشته باشد.صرفا کافیست به آنها عمل کنید.
دسترسی همیشگی
نیازی نیست نگران از دست رفتن فایلها باشید! در صورت شرکت در این دوره، تمامی فایلها و مستندات آن به صورت همیشگی در دسترس شما خواهند بود.
اطلاعات دوره کپسول معامله گری
- سطح: مقدماتی تا پیشرفته
- نوع دوره: ویدیویی
- تعداد جلسات: ۴
- زمان دوره: ۳ ساعت
- پیشنیاز: ندارد
- جزوه آموزشی: ندارد
دوره کپسول معامله گری
این آموزش بهترین فرصت شروع برای معامله گری و حضور در بازار است. تا قبل از این سه ساعت آموزش کپسول معامله گری، بهانههای زبان نمودارها و معاملات قابل پذیرش بود. ترس و نگرانی در مورد بازار معاملات، شکستهای متفاوت در معامله گری و نداشتن نگاه سرمایه گذاری میتوانند جلوی معامله کردن را بگیرند. در این سه ساعت، هر تکنیک و مهارتی که برای ورود به بازار معاملات نیاز دارید برای شما بازگو شده است. هرآنچه به آن نیاز دارید در اختیار شماست.
در این سه ساعت تمام تلاش روی کمک و حمایت از کسانی بوده که برای شروع تردید و نگرانی داشتهاند و حالا میتوانند با نگاه بازتری وارد بازار سرمایه گذاری شوند. بعد از این سه ساعت، مسلماً نگاه جامعتری نسبت به معاملات داریم که دست ما را برای معامله کردن باز میکند.
زبان نمودار و رفتارهای قیمت
یکی از نشانههای کسانی که خوب معامله میکنند، آشنایی با زبان نمودار و رفتار قیمت است. تجربه و مهارت و زمان زیادی لازم است تا زبان این نمودارها را درک کنیم و بفهمیم چه زمانی باید خرید کنیم یا بفروشیم. هر چه قدر هم که با سقف و کفهای مختلف آشنا باشیم، باز هم نیاز داریم که زبان این خطوط را بفهمیم.
در ساعت اول، نکات کاملی را در مورد مشخصات نمودارها و رفتارهایی که قیمت آن را نشان میدهد بیان میکنیم. رفتارهایی که نشان میدهد قیمت به سمت بالا صعود خواهد کرد یا نزولی خواهد شد. شناختن چنین رفتارهایی در کاهش استرس و فشار معامله بسیار تاثیرگذار است. معامله گری کاری جز شناختن این رفتارها و واکنش مناسب به آنها نیست و برای فراگرفتن این هنر کافی است با این دوره همراه شوید.
مهارت شناختن زبان نمودار، مهارت بزرگان و باتجربههای بازار است که در اختیار شما قرار میگیرد. با این نگاه میتوانید معاملههایی انجام دهید که سود تضمینی برای شما داشته باشد.
شرط ورود به بازار معامله
دانستن این رفتارها و زبان نمودار، به تنهایی برای ورود به معامله کافی نیست. پیش نیازها و شروطی در این بازار هست که باید آنها را رعایت کنیم. پیشنیازهایی که اجازه میدهد با قدرت و نگاه بهتری وارد بازار شویم. این نکتهها در عین سادگی، بقدری کاربردی هستند که هر کسی بتواند از آنها استفاده کند و به سود برسد.
روشهایی که در ساعت دوم گفته میشود، در حقیقت تکنیکهایی هستند که بعد از سالها تجربه و معامله در بازارهای مالی مختلف به دست آوردهایم. اگر این قوانین را رعایت کنید، خریدهای هوشمندانهتر و در عین حال موفقتری انجام خواهید داد.
روانشناسی معامله
مشکل اصلی بسیاری از افرادی که وارد سرمایه گذاری در بازارهای مالی نمیشوند، بحث روانشناسی معامله است. یک شکست کوچک یا بزرگ، به راحتی هر کسی را میتواند از این بازار دور کند. معمولاً وقتی از دیگران برای ورود به بازار سرمایه قرض یا وام میگیریم، استرس و فشار روانی بیشتری تحمل میکنیم و در نتیجه ورود دوباره سخت تری خواهیم داشت یا در همان ورود اول هم ممکن است فشارهایی را تحمل کنیم که در حالت عادی با آنها روبرو نیستیم.
در ساعت سوم، تجربیات افراد زیادی را بررسی کردهایم که شکست خوردهاند. دلایل شکست این افراد که عموماً در حوزه روانشناسی است، به شما کمک میکند که مدیریت بهتری روی احساسات و هیجانات خود داشته باشید. اگر به دنبال سودهای خوب هستید، باز هم این بازار به شما کمک خواهد کرد، اما نباید از روی هیجان و احساس وارد این بازار شوید.
شروع معامله با تامین سرمایه
وقتی صحبت از شروع معاملات میشود، تامین سرمایه و تامین کردن هزینههای اولیه، دغدغه افراد میشود. این موضوع میتواند باعث کاهش انگیزه و گاهی از دست رفتن همان سرمایه ناچیز میشود. گاهی هم اگر کمی روی ذهن و انگیزه خودمان کار کنیم، با همان سرمایه کوچک میتوانیم سودهای خوبی به دست بیاوریم.
روانشناسی و مدیریت هزینهها در معامله گری، گزینه مهمی است که اگر به خوبی کنترل نشود، میتواند شکستهای سنگینی به بار بیاورد. به طوری که دوباره نتوانیم از جای خودمان بلند بشویم.
سه ساعت فاصله تا معامله گری
بعد از این سه ساعت دیگر بهانهای نمیماند که معامله کردن و ورود به سرمایه گذاری در بازارهای مالی را عقب بیاندازیم. اول با رفتارهای قیمت و زبان نمودار در بازار آشنا میشویم که مهارت بزرگان است. سپس با نگاه کردن به معاملات و نمودارها و قیمتهای مختلف، شرایط ورود به بازار را تامین میکنیم و اولین خریدهای خودمان را انجام میدهیم.
در آخر با روانشناسی بازار آشنا میشویم که بدانیم سرمایه و هزینههایمان را چه طور مدیریت کنیم تا بیشترین محافظت را از آنها داشته باشیم.
انواع معامله گری در بازار فارکس
برای شروع معامله در بازار فارکس باید نوع معامله گری مناسب خودمان را انتخاب کنیم. هرکس بر اساس سرمایه اولیه، میزان تجربه و مهمتر از همه بنا بر تیپ شخصیتی خود باید سبک معاملاتی و در پی آن استراتژی معاملاتی خود را انتخاب کند. انواع معامله گرها در بازار فارکس عبارتند از:
Scalpers - 1 ( اسکالپرها )
Day traders - 2 ( معامله گران روزانه )
Swing traders - 3 ( معامله گران میان مدت )
Position traders - 4 ( معامله گران بلند مدت )
Mechanical traders - 5 ( معامله گران ماشینی )
تفاوت در 4 نوع اول به تایم فریم تحلیل آن ها و مدت زمانی که معاملاتشان باز است برمی گردد. اما معامله گران ماشینی به کل نحوه معامله کردن متفاوتی دارند که مستقل از تایم فریم است.
Scalpers (اسکالپرها)
اسکالپرها به معاملات سریع اعتقاد دارند. آنها در طول روز ممکن است چندین بار خرید و فروش کنند.سود این دسته از تریدرها از 1 تا 10 پیپ متغیر است و معاملاتشان به طور متوسط از چند ثانیه تا چند دقیقه باز می ماند. تایم فریم تحلیل اسکالپرها غالبا از 1 تا 15 دقیقه است. این نوع از معامله گران بیشتر در تایم بازار اروپا و آمریکا فعالیت می کنند چون در این بازه زمانی بازار فارکس بیشترین تحرک قیمت را دارد. از آن جایی که اسکالپرها باید با سرعت زیادی تصمیم بگیرند و خرید و فروش کنند، این نوع معامله کردن بیشتر مناسب کسانی است که می توانند روزانه چند ساعت پای چارت بنشینند و حواسشان به بازار باشد.
مزایای Scalp :
1. چون معاملات اسکالپرها مدت زمان بسیار کوتاهی باز می ماند،ریسک استاپ لاس خوردن غیر قابل پیش بینی در مورد آنها بسیار پایین است.
2. سود سریع و راحت را می توان از دیگر مزایای اسکالپ بر شمرد. آنها در هر معامله چند پیپ می گیرند و از بازار خارج می شوند.
3. تعداد یا بسامد معاملات را میتوان از دیگر مزایای اسکالپ دانست.به دلیل تحرکات بازار در تایم فریم های پایین، در این نوع معامله گری موقعیت های معاملاتی زیادی وجود دارد.
4. بالا بودن درصد موفقیت ( (winrate را می توان یکی دیگر از مزایای اکثر استراتژی های معاملاتی اسکالپ دانست.
(Day traders) معامله گران روزانه
معامله گران روزانه به کسانی گفته می شود که معاملات خود را تا روز بعدی باز نگه نمی دارند. این نوع معامله گران غالبا در ابتدای روز معامله می کنند و تا انتهای روز معامله شان بسته می شود. بسته شدن معاملات تا انتهای روز از سود و ضرر معامله برای این دست از معامله گران مهم تر است. تایم فریم تحلیلی این دست از معامله گران غالبا 15 و 30 دقیقه است و در معاملاتشان به طور متوسط بین 20 تا 40 پیپ سود می کنند.
مزایای Day tradering :
1. این معامله گران چون معامله باز در طول شب نگه نمی دارند با آسودگی خاطر می خوابند و خیالشان از بابت گپ هایی که قیمت میتواند در طول شب داشته باشد، راحت است.
2. از آنجایی که این معامله گران اغلب در حرکت های ابتدایی روندها معامله می کنند،تحلیل کردن و پیدا کردن موقعیت های معاملاتی برایشان راحت خواهد بود.
3. چون معامله گران روزانه در بیشتر مواقع قبل از باز کردن معامله جدید،معاملات قبلی خود را می بندند آسان بودن انجام محاسبات مدیریت ریسک را می توان از دیگر ویژگی های مثبت این نوع معامله کردن دانست.
Swing traders (معامله گران میان مدت)
این معامله گرها در بازار فارکس به کسانی می گویند که معاملاتشان را تا آخر هفته باز نگه می دارند. این نوع معامله کردن برای کسانی که شغل تمام وقت دارند و فرصت پای چارت نشستن و مانیتور کردن بازار را ندارند ایده آل است.این دسته از تریدرها به طور متوسط در هر معامله 50 تا 150 پیپ سود می کنند. غالبا تایم فریم تحلیلی سوینگ تریدرها 1 ساعته تا روزانه است و غالبا محافظه کارترند و چندین تاییدیه برای ورود به معاملاتشان در نظر می گیرند.
مزایای swing trading :
1. از آن جایی که این دسته از تریدرها معاملاتشان به طور متوسط چندین روز باز می ماند، غالبا استراتژی های سوینگ تریدینگ نسبت سود به ضرر بالایی دارند.
2. معامله گران میان مدت نیازی به اینکه ساعتها پشت مانیتور مشغول رصد بازار باشند را ندارند و می توانند با صرف وقت کمی نگاه اجمالی به نمودارهای مختلف بیاندازند و موقعیت معامله گری مناسب خود را بیابند.
3. این دسته از تریدرها در تایم فریم های بالاتری تحلیل میکنند و نیازی به سرعت زیاد در تصمیم گیری ندارند و به لحاظ روانی شانس بیشتری در پیروی از سیستم معاملاتی خود و دور بودن از خطای انسانی و مدیریت احساسات و هیجانات خود دارند.
Position traders ) معامله گران بلند مدت (
معامله گران بلند مدت بالاترین تایم فریم تحلیلی را در میان معامله گران به خود اختصاص می دهند. این معامله گران که می توان آنها را سرمایه گذار نیز نامید برای هفته ها و ماه ها معاملاتشان باز می ماند. پوزیشن تریدرها در بازار فارکس غالبا کسانی هستند که مسلط به تحلیل فاندامنتال و اقتصاد خرد و کلان هستند. سودی که این معامله گران به طور متوسط در معاملاتشان می کنند از چندصد پیپ تا چندهزار پیپ متغیر است و در تایم فریم هفتگی و ماهانه بازار را تحلیل می کنند.نا گفته نماند برای این نوع معامله کردن در بازار فارکس به حساب های با مبالغ بالا نیاز است.
مزایای Position trading :
1. از آنجایی که معاملات پوزیشن تریدرها سود چندصد پیپی دارد،نسبت سود به اسپردی که می پردازند بسیار ناچیز است.
2. شاید این سوال برایتان پیش بیاید که تکلیف سواپ چه می شود؟
سواپ همیشه منفی نیست.در بعضی از جفت ارزها سواپ مثبت است.اگر سواپ جفت ارزی مثبت باشد، هرچقدر مدت زمان بیشتری معامله تان باز بماند سود بیشتری عاید شما خواهد شد.پس کسب درامد از سواپ را می توان یکی از مزایای پوزیشن تریدینگ نامید.
3. در حالی که نمودار قیمت بالا و پایین های کوتاه مدتی و میان مدتی خود را دارد،این دست نوسانات اهمیتی برای یک پوزیشن تریدر نخواهد داشت چون نگاه او بسیار بلند مدت است.این نگاه کمک می کند تا معامله گر بتواند شخصیت خود را به لحاظ روانی در دراز مدت به خوبی ارتقا دهد.
Mechanical traders (معامله گران ماشینی)
دغدغه اصلی این معامله گران تایم فریم نیست بلکه سیستم معاملاتی است. معامله گران ماشینی یا الگوریتمی بعد از انجام بک تست و جمع آوری اطلاعات گذشته بازار و بررسی آماری آنها به یک سیستم خاص معاملاتی می رسند که به انها می گوید دقیقا در کجا وارد و خارج شوند. این روش به آنها کمک می کند مانند یک ربات بدون احساس به معامله بپردازند. معامله گران ماشینی یا خودکار غالبا از سیستم های کامپیوتری برای معامله استفاده میکنند و از معاملات دستی پرهیز دارند.
مزایای Mechanical trading :
1.این معامله گران نیازی به مانیتور کردن بازار و بررسی چارت ندارند چون این کار را در ابتدای ساخت سیستم معاملاتیشان انجام داده اند.
2.چون معامله خودکار مربوط به تایم فریم خاصی نمی شود،یک تریدر ماشینی می تواند سیستم معاملاتیش را با در نظر گرفتن ملاحضات مدیریت ریسک مد نظر خود با هر بسامدی در معامله کردن تنظیم کند.
نتیجه گیری
هیچ یک از انواع معامله گری که شرح آنها رفت، بد و غلط نیستند و هرکدام نقاط ضعف و قدرت خود را دارند. در هر سبک معاملاتی افراد موفق بسیاری در سراسر دنیا به صورت مستمر مشغول کسب سود هستند.
از آنجایی که هیچ دو معامله گر یکسانی را نمی توان در بازار پیدا کرد،هر کسی باید متناسب با شرایط و روحیات شخصی خود نوع معامله گری اش را انتخاب کند. اگر چندان صبور نیستید یا سرمایه اولیه کمی در اختیار دارید، بهتر است از تایم فریم های پایین تر استفاده کنید. در صورتی که شغل تمام وقت دارید و وقت مانیتور کردن بازار را ندارید و سرمایه تان نیز متوسط است، می توانید میان مدت معامله کنید. اگر شخصیت صبوری دارید و حسابتان برای پوشش ضررهای احتمالی به اندازه کافی بزرگ است، معامله کردن بلند مدت می تواند برای شما مناسب باشد.
در هر صورت، باید این نکته را مد نظر داشته باشید که اگر نمی خواهید با بروکرها کار کنید، هر انتخابی که برای معامله گری در فارکس کنید، نیازمند آشنایی مقدماتی با شیوه های تحلیل و مانیتورینگ بازار فارکس است. بنابراین پیشنهاد می کنیم پیش از این موراد، حتما دانسته های پیشین خود را مرور کنید.
تفاوت اصلی سرمایهگذاری و معاملهگری چیست؟
اگر هر تصمیمی در زندگی را معادل یک ترید در نظر بگیریم، همه ما به نوعی یک تریدر هستیم؛ پس تفاوت بین سرمایهگذاری و معاملهگری در چیست؟ در این مطلب، به این سوال پاسخ میدهیم که چه تفاوتی میان سرمایهگذاری و معاملهگری از نظر فلسفی وجود دارد. درک این تفاوت برای هر کسی که در بازارهای مالی فعالیت میکند، ضروری است. در ادامه با ما همراه باشید.
تفاوت سرمایهگذاری و معاملهگری
هر فرد به نوعی یک تریدر است. هر تصمیمی که در زندگی گرفته میشود، صرف نظر از خوب یا بد بودنش، در نهایت نتیجهای بهدنبال دارد؛ بنابراین، افراد روزانه هزاران معامله انجام میدهند؛ خواه آن را تصدیق کنند یا نه. تصمیم به تحصیل در رشته مهندسی به جای تحصیل در رشته مالی، رفتن به سینما به جای وقت گذراندن با دوستان. هرکدام یک نوع معامله است که هر کدام نتیجهای (ارزشی) در پی دارند.
در نگاه کلان، میتوان هر تصمیم در زندگی را به عنوان یک معامله طبقهبندی کرد و در مورد همه انتخابها، از نظر ارزش مورد انتظار تفکر کرد. در واقع با هر تصمیم، گزینهای را خریده و گزینه دیگری را از دست میدهیم.
با در نظر گرفتن این موضوع، قبل از درگیر شدن با بازار مالی، هر فرد را میتوان در بالاترین سطح به عنوان یک تریدر طبقهبندی کرد. البته که این مفهوم، استفاده عمومی پذیرفته شده از کلمه معاملهگر نیست. در واقع بسیاری از فعالان بازار ممکن است به این کلمه خورده بگیرند و اظهار کنند که «نه، من یک سرمایهگذار هستم». تاریخچه تفاوت بین سرمایهگذاری و معاملهگری به مدتها قبل برمیگردد و در بازارها سابقه طولانی دارد. پذیرفته شده است که این دو کلمه، از هم متمایزند.
نظر کارشناسان درباره تفاوت سرمایهگذاری و معاملهگری چیست؟
جوزف پنسو (Joseph Penso de la Vega) اولین نویسندهای بود که تفاوت این دو کلمه را در کتابی بهنام «سردرگمی سردرگمیها» (Confusion of Confusions) در سال ۱۶۸۸، بیان کرد. ناگفته نماند که این کتاب، قدیمیترین کتاب در حوزه بورس است. او در این کتاب فعالان بازار را به سه دسته تقسیم میکند:
اربابان مالی (سرمایهگذاران ثروتمند)، معاملهگران (تریدرهایی که گاهی دست به معامله میزنند) و قماربازان (مانند نوسانگیران). تمایزی که جوزف از آن صحبت میکند، در اندازه و میزان موفقیت این افراد است. ثروتمندان، سرمایهگذاران هستند. بقیه، معاملهگران هستند.
فیلیپ کارت (Philip Carret)، نویسنده کتاب هنر سفتهبازی (سال ۱۹۳۰) درباره تفاوت سرمایهگذاری و معاملهگری، مینویسد:
کسی که که در سال ۱۹۱۵ سهام ایالات متحده را در ۶۰ سالگی، به منظور فروش در قیمت بالاتر خریداری کرد، یک سفتهباز یا تریدر است. از سوی دیگر، کسی که در سال ۱۹۲۱، AT&T را در ۹۵ سالگی خرید تا از سود سهام ۸ درصد برخوردار شود، یک سرمایهگذار است. به عبارت دیگر، Carret به انگیزه، وزن بیشتری میدهد. سفتهباز در اینجا بر قیمت تمرکز میکند؛ در حالی که سرمایهگذار بر نوع کسبوکار تمرکز میکند.
جان مینارد کینز (John Maynard Keynes)، اقتصاددان مشهور، در رویکرد خود دقیقتر بود و سفتهبازی را اصطلاحی برای «پیشبینی روانشناسی بازار» و سرمایهگذاری را بهعنوان «فرآیند پیشبینی بازده احتمالی داراییها در کل دوران عمر آنها» تعریف کرد. رویکرد او مشابه رویکرد Carret بود، اما با تفاوتی کوچک و آن اینکه، شرطبندی روی موفقیت اقتصادی یک شرکت، از نظر فلسفی با شرطبندی صرفا روی قیمت یک دارایی متفاوت است.
ایجاد یک چارچوب برای درک تفاوت بین سرمایهگذاری و معاملهگری
آیا راهی وجود دارد که مشخص کند یک رویکرد جزو معاملهگری محسوب میشود یا سرمایهگذاری؟ آیا انگیزه نامشهود فرد در بازار مشخص میکند که در حال معاملهگری یا سرمایهگذاری است؟ اولویت زمانی، چه نقشی در این طبقهبندی دارد؟
این اصطلاحات روی مختصاتی از محورهای متعدد قرار دارند و موقعیتهای مختلف، جنبههایی از سرمایهگذاری و معاملهگری را براساس معیارها به همراه خواهند داشت. ما میتوانیم با بررسی معیارهایی که معاملهگران را از سرمایهگذاران جدا میکند و نمونههایی که باید خواننده را در مورد تعاریف به فکر وادار کند، تجزیهوتحلیل کنیم. دو موردی که باید انرژی خود را روی آن متمرکز کنیم، انگیزه و مدت است.
به نظر میرسد، اکثر مراجع تاریخی موافق هستند که اگر انگیزه شخصی برای تصمیمگیری، مربوط به اقتصاد واقعی کسبوکار و رشد آن باشد، سرمایهگذاری در نظر گرفته میشود. در حالی که اگر تصمیمگیری صرفا براساس قیمت مورد انتظار آینده دارایی باشد، معاملهگری و ترید محسوب میشود. با این رویکرد، این امکان وجود دارد که دو فرد بتوانند در ظاهر به همان شیوه عمل کنند اما در دو دسته طبقهبندی شوند.
به عنوان مثال، دو سناریو زیر را در نظر بگیرید:
- شما یک صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر (VC) هستید که در مراحل اولیه یک پروژه سرمایهگذاری کردهاید. بهطور غیرمنتظرهای تنها دو هفته پس از سرمایهگذاری، توکنهای شما تا ۱۰۰ برابر بازدهی ایجاد میکند. شما احساس میکنید اکنون قیمت بیش از حد گران است و بنابراین آنها را در بازار آزاد میفروشید.
- شما یک صندوق پوشش ریسک (هج فاند) هستید که در مراحل اولیه، سرمایهگذاری کردهاید و همانطور که انتظار میرفت دو هفته پس از سرمایهگذاری، بازار حرکت کرده و توکنهای شما آزاد و برای کسب سود آنها را میفرشید.
هر دو سناریو دقیقا روند مشابهی داشتند؛ اما شما احتمالا آنها را به ترتیب به عنوان یک سرمایهگذار و معاملهگر تلقی میکنید. تصمیم گیری داخلی در این دو سناریو کاملا متفاوت بود؛ اما روند و نتیجه دقیقا یکسان بود. در این مورد خاص، صندوق VC بیشتر بر روی اقتصاد واقعی کسبوکار متمرکز بود، در حالی که صندوق تامینی صرفا روی اینکه آیا افراد با توجه به قیمت، برای دارایی ارزش قائل میشوند یا خیر، شرطبندی میکرد.
بیایید نگاهی به مجموعه جداگانهای از شرایط بیندازیم که تفاوت کمتری در مورد این مفهوم دارند:
- شما یک دارایی را به دلایل بنیادی و تحلیل فاندامنتال خریداری میکنید که فکر میکنید باعث رشد کسبوکار میشود. به عنوان مثال، شما اپل را پس از معرفی آیفون خریداری میکنید؛ زیرا معتقدید گوشیهای هوشمند نفوذ اجتماعی خود را به سرعت افزایش میدهند و فراگیر میشوند و قصد دارید پس از بازدهی مد نظر آنرا بفروشید.
- شما دارایی را به دلیل تغییری میخرید که فکر میکنید مردم را هیجانزده خواهد کرد. به عنوان مثال، شما اپل را پس از معرفی آیفون خریداری میکنید، زیرا معتقدید مردم در مورد چشمانداز یک محصول پرفروش جدید، هیجانزده میشوند و بنابراین قیمت بیشتری برای هر سهم پرداخت میکنند. زمانی که قیمت اپل به هدف مد انتظار شما رسید، آن را میفروشید.
تفاوت بین مثالهای بالا در جایی است که حدس و گمان در آن صورت میگیرد. سرمایهگذاری و معاملهگری هر دو نیاز به سفتهبازی و سوداگری دارند؛ اما سرمایهگذاری را میتوان به عنوان حدس و گمان در مورد موفقیت اقتصادی یک کسبوکار در نظر گرفت.
سوداگری روی قیمت در این سناریو متفاوت بود، زیرا برای بیشتر داراییها، قیمت دلیل اصلی «موفقیت» واقعی سرمایهگذاری نیست. اگر روی اینکه مردم آیفونها را دوست دارند و جریانهای نقدی را برای اپل افزایش میدهند، شرطبندی کنید، متفاوت است با شرطبندی روی اینکه مردم فردا به دلیل هیجانشان در مورد آیفون، قیمت بالاتری برای اپل میپردازند یا نه.
هر دو روی رفتار انسانها شرطبندی میکنند و انسانها مخلوقاتی انعکاسی و تقلیدی هستند که اغلب روندهای اجتماعی و فیزیکی را به یک شکل تکرار میکنند. با در نظر گرفتن این موضوع، هیچ دلیل فلسفی برای جدا کردن سرمایهگذاری و معاملهگری وجود ندارد. با این حال، برای یک سرمایهگذار، فعالیت اقتصادی شرکت اهمیت بالایی دارد.
کارشناسان معتقدند شرطبندیهای طولانیمدت بیشتر با سرمایهگذاری و شرطبندیهای کوتاهمدت بیشتر با ترید و معاملهگری مرتبط هستند.
سرمایهگذاری و معاملهگری در رمزارزها
این بحث در حوزه ارزهای دیجیتال کمی پیچیدهتر است. طبق گفتههای بافت (Buffet) و کینز (Keynes)، سرمایهگذاری در بیت کوین یک عنوان اشتباه است؛ زیرا هیچ اقتصاد واقعی به معنای سنتی وجود ندارد. ارزش این ارز از شرطبندی و پذیرش آن بین افراد نشات میگیرد. از سوی دیگر، بسیاری از خریداران بیت کوین، آن را به قصد نگهداری به مدت طولانی، خریداری میکنند.
درک تفاوتهای فلسفی صرفا برای سرگرمی نیست. درک این تمایزها، برای بازیگران عادی بازار نیز مفید است. هنگامی که شخص درک کند که معاملهگری یک بازی کوتاهمدت و مبتنیبر قیمت است، میتواند قوانین را بهتر لمس کند. اولا، پرسیدن سوال در مورد فاندامنتال شهودی به جای فاندامنتال واقعی، همیشه ارزشمندتر است؛ زیرا درک شهود در کوتاهمدت بیشتر از درک فاندامنتال واقعی یک دارایی باعث افزایش قیمت میشود.
وقتی به ترید در دنیای کریپتوها نگاه میکنیم، باید روی معیارهایی تمرکز کنیم که مستقیما بر قیمت تاثیر میگذارند؛ به جای معیارهایی که به طور نامحسوس روی آنها تاثیر میگذارد. برای مثال، معاملات پیدرپی ارز پالیگان (MATIC)، بیشتر به دلیل احساسات فعلی، علاقه کاربران و الگوهای معاملاتی است و معاملهگران کمتر به ارزش کل قفل شده، مدل امنیتی یا نقشه راه شش ماهه آن توجه میکنند.
جمع بندی
در این مطلب در مورد تفاوت میان سرمایهگذاری و معاملهگری صحبت کردیم. هنگام سرمایهگذاری، بهتر است روندهای کوتاهمدت بازار را نادیده بگیرید و روی روندهای بلندمدت مسیر تمرکز کنید. در سرمایهگذاری نسبت به معاملهگری، با توجه به اینکه مدت زمان آن احتمالا طولانیتر است، باید زمان بیشتری برای تجزیهوتحلیل اطلاعات و ایجاد انگیزه صرف کنید. داشتن درک کامل از تفاوتهای فلسفی سرمایهگذاری و معاملهگری اغلب میتواند به افراد کمک کند که پیشرفت کنند و عملکرد مناسبی داشته باشند؛ حال آنکه سرمایهگذار باشند یا معاملهگر.
دیدگاه شما