ابزارهای مدیریت پروژه سازمانی
ضمانت اجرایی شدن متدولوژی، نظام عملیاتی و دستورالعمل ها، استقرار نرم افزار مدیریت پروژه سازمانی متناسب با برنامه های میان مدت عملیاتی و راهبردهای بلند مدت سازمان می باشد. مرکز توسعه و آموزش فصل در پیشنهاد ابزارهای مدیریت پروژه سازمانی، علاوه بر استفاده از راهکارهای نرم افزاري برتر و در دسترس، حفظ يكپارچگي ابزار مدیریت ریسک سیستم های اطلاعاتی سازمان، امنیت اطلاعات، اتوماسیون نظام عملیاتی و گردش کار و پوشش دادن نیازهای مدیریت پروژه سازمانی (هم در سطح پروژه و هم در سطح پورتفولیو) را مد نظر قرار می دهد.
مرکز توسعه و آموزش فصل با در نظر گرفتن دغدغه های سازمان ها در خصوص کاربری و عملیاتی شدن ابزارهای مورد نظر، تمایل سازمان های پروژه محور ایرانی به استقرار سیستم در محل سازمان (در مقابل گزینه تامین خدمات از یک میزبان نرم افزار و پایگاه داده) و توانمندی کارشناسان و مدیران پروژه های ایرانی در کاربری دو ابزار نرم افزاری بیشتر شناخته شده خانواده Primavera Oracle و Microsoft Project، اقدام به طراحی و ارائه خدمات ویژه ای جهت نصب، راه اندازی، استقرار، آموزش، توسعه و یکپارچه سازی این دو مجموعه نرم افزار نموده است.
هدف اصلی ابزار آتی سبد سهام مدیریت ریسک است
مدیرعامل مرکز مالی ایران گفت: یکی از اهداف اصلی ابزار آتی سبد سهام، مدیریت ریسک است؛ به همین دلیل این ابزار برای سرمایه گذاران و صندوق های سرمایه گذاری به عنوان ابزار پوشش ریسک استفاده می شود.
به گزارش ایران اکونومیست؛ مرکز مالی ایران، دوره آموزشی «آتی سبد سهام ویژه مدیران عامل و اعضای هیات مدیره»را با همکاری بورس تهران و شرکت رهپویان پردازش گستر صحرا، با حضور مدیرعامل بورس تهران و مدیرعامل شرکت سپرده گذاری مرکزی در تاریخ دوم بهمنماه سال جاری برگزار میکند.
مرکز مالی ایران اولین نهاد آموزشی است که پیش از راهاندازی قراردادهای اختیارمعامله در ایران، اقدام به ارائه خدمات آموزشی در این حوزه کرد. برگزاری بیست عنوان دوره، سمینار، نشست وکارگاه آموزشی به همراه ایجاد محتوای مرتبط با این موضوع از مهمترین فعالیتهای مرکز در این راستا بوده است.
بر این اساس، اکنون با راهاندازی معاملات قراردادهای آتی سبد سهام از تاریخ ۲۵ آذرماه سال جاری و استقبال سرمایهگذاران از این ابزار، دوره آموزشی «آتی سبد سهام ویژه مدیران و اعضای هیات مدیره» درتاریخ دوم بهمن ماه سال جاری در هتل استقلال برگزار میشود.
ناصر امیدواری، مدیرعامل مرکز مالی ایران نیز گفت: یکی از اهداف اصلی ابزار آتی سبد سهام، مدیریت ریسک است؛ به همین دلیل این ابزار برای سرمایه گذاران و صندوق های سرمایه گذاری به عنوان ابزار پوشش ریسک استفاده می شود.
وی در ادامه هدف از برگزاری این دوره را دانشافزایی و آشنایی هر چه بیشتر مدیران با این ابزار و کاربردهای آن در بازار سرمایه خواند وگفت: ابزارهای جدید همواره به توسعه بازار کمک میکنند.
قراردهای آتی شاخص سهام نیز یکی از ابزارهایی است که علاوه بر تنوع بخشی به ابزارهای مالی، از مزایایی همچون ابزار مدیریت ریسک امکان سرمایه گذاری در سبد سهام شاخص، پوشش ریسک، عدم امکان دستکاری سبد پایه در بازار نقد، اهرمی بودن معاملات قراردادهای آتی سبد سهام، عدم توقف نماد قرارداد آتی سبد سهام، امکان کسب سود تنها با تکیه بر تحلیلهای کلان اقتصادی و . بهرهمند است.
وی افزود: اهمیت این ابزار به گونهای است که پیشبینی میشود در آیندهای نه چندان دور، فعالان بازارسرمایه بهجای انجام معاملات تکسهم به معاملات مربوط به آتی سبد سهام روی بیاورند و حجم زیادی از معاملات در بازار سرمایه به این نوع از معاملات اختصاص یابد. به طوری که در بازار قراردادهای آتی سبد سهام، از ۲۵ آذر تاکنون برابر با ۱۹۷۵ قرارداد به ارزش بیش از صد و چهل میلیارد ریال مورد معامله قرارگرفته است.
امیدواری در ادامه خاطر نشان کرد: برنامه های آگاه سازی و ارائه اطلاعات کاربردی به سرمایه گذاران با هدف معرفی بهتر سرمایه گذاران با قراردادهای آتی نقش بسزایی در افزایش معاملات این ابزار مالی منحصر به فرد دارد. از اینرو مرکز مالی ایران، علاوه بر طراحی این دوره که خاص مدیران است، دوره آتی سبد سهام را با حضور سایر فعالان بازار سرمایه برگزار کرد که مورد استقبال علاقهمندان قرار گرفت.
وی در پایان با اشاره به اهمیت این موضوع، هدف از فعالیتهای آموزشی را فرهنگسازی استفاده از این ابزارها و بهکارگیری موثر آنها در بازارسرمایه دانست. علاقهمندان برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص کلاسها ونشستهای تخصصی آشنایی با قرارداد آتی سبد سهام میتوانند با شماره تلفن ۶۶۷۲۴۳۴۳ تماس بگیرند.
ایمنی در برابر ریسک
سابقه استفاده از ابزار مشتقه(آتی) به سده ۱۷ میلادی در دنیا برمیگردد. اولین معاملات انجامشده در قرن ۱۷ در مورد معاملات ابزار مشتقه(آتی) به کشور ژاپن بازمیگردد. اما در سالهای ۱۸۴۵ تا ۱۸۵۸ با راهاندازی بورس کالای شیکاگو نحوه استفاده از معاملات آتی در قالب قوانین سیاستهای تنظیمی و نظارتی شکل خاصی پیدا کرد.
فرزان سهرابی / کارشناس ارشد اقتصاد و تحلیلگر بازار فیوچرز
سابقه استفاده از ابزار مشتقه (آتی) به سده 17 میلادی در دنیا برمیگردد. اولین معاملات انجامشده در قرن 17 در مورد معاملات ابزار مشتقه (آتی) به کشور ژاپن بازمیگردد. اما در سالهای 1845 تا 1858 با راهاندازی بورس کالای شیکاگو نحوه استفاده از معاملات آتی در قالب قوانین سیاستهای تنظیمی و نظارتی شکل خاصی پیدا کرد. به بیانی سادهتر بورسهای کالایی مراکزی هستند که استفاده از ابزارهای مشتقه (آتی و اختیار معامله) در آنها رواج داشته و سازماندهی میشود و باعث میشود تا تولیدکنندگان و مصرفکنندگان علاوه بر ایمن شدن در برابر ریسک نوسان قیمت، هزینه معامله کمتری بپردازند، در واقع استفاده از این ابزارها در بورس و فرآیند دادوستد کالاها و سهام تاثیر مثبتی بر مناسبات تولید و توزیع کالاها دارند و همچنان نقش بسیار موثری بر توسعه اقتصادی و رفاه مردم آن کشور ایفا میکنند.
به عبارت دیگر معاملات ابزار مشتقه نهتنها ابزاری برای مدیریت ریسک است بلکه در بسیاری از موارد میتواند به بهترین وجه ممکن مشکلات بازار داد و ستد را مرتفع کند. هماکنون معاملات ابزارهای مشتقه جزو اولویتهای کاری پیشرفتهترین بورسهای دنیاست، اینگونه معاملات نقش سازماندهی در کشف قیمت و مدیریت ریسک نوسان قیمت را بر عهده دارند.
مزیتهای استفاده از ابزار مشتقه در بورس
1- پیشبینی قیمتها
2- سهولت دسترسی برای عموم
3- هزینههای کمتر (کارمزد)
4- سادگی عملکرد نسبی آنها نسبت به سایر روشها
5- قابلیت جایگزینی با روش مبادلات تضمینی (خریدهای تضمینی و حمایتی دولت)
6- رشد پایدار
7- شفافیت در رقابت
8- ریسکگریزی
امروزه بورسها با استفاده از ابزار مشتقه به دنبال کاهش ریسک و انتقال ریسک بر مبنای افزایش درآمد از گروه ریسکگریزان (تولیدکنندگان و مصرفکنندگان) به گروه ریسکپذیران (سفتهبازان) هستند. در واقع چنین میتوان برداشت کرد که بورسها با ترویج ابزار مشتقه در تلاشند با انتقال ریسک از بازارهای خارج از بورس (بازارهای غیررسمی) به بورسهای کالایی بهادار جریان نقدینگی را در فضای نظاممند با استفاده از ابزارهای مشتقه کنترل کرده تا سوداگران و سفتهبازان از سفتهبازی بر کالاهایی که نقش بسزایی در سبد خانوار و تاثیرگذار بر تورم دارند جلوگیری کنند. لذا تولیدکنندگان و مصرفکنندگان بر مبنای کشف قیمت این دسته از سرمایهگذاران در فضایی بدون ریسک و تنش اقدام به تامین مالی و کالایی میکنند، امروزه در بورسهای معتبر 98 درصد از معاملات صرفاً با استفاده از ابزار مشتقه صورت میگیرد.
مدتهاست که مبادلات تضمینی بهعنوان راهبردی برای تجار جهت کاهش و پرهیز یا حذف ریسک قسمت شناسایی شده است. در این عملیات انتقال ریسک به افراد دیگری که تمایل دارند انجام میشود. از این جهت فعالیت مزبور مشابه بیمه است. قبل از بیان مدلهای تئوریک بعضی از نظرات اقتصاددانان برجسته و پیشرو درباره بازار آتی و انتقال ریسک را مرور میکنیم. از نظر مارشال مبادلهگر تضمینی یک سوداگر نیست بلکه یک بیمهگذار است. فردی که محصولات خود ابزار مدیریت ریسک را پیشفروش میکند ریسک معمول بازار را بر دوش دیگران گذاشته و از منافع احتمالی آن چشمپوشی میکند. به عقیده وی اساس عملیات تضمینی کاهش خطرات برای شخص است و این عملیات افراد را قادر میسازد در مقابل ریسک نوسان قیمت بیمه شوند. سود احتمالی ناشی از عدم ورود به بازار آتی برای تجار مانند حق بیمه پرداختی برای جلوگیری از ریسک است. اقتصاددانان معروف جهان مبادلات تضمینی را با عبارت پرهیز از ریسک و بیمه توصیف میکنند. یک تاجر معمولی زمانی در یک قرارداد آتی شرکت میکند که بهوسیله آن بتواند مبادله تضمینی انجام دهد و وضعیت ریسک خود را کاهش دهد. همچنین وی اشاره کرد برای این منظور ممکن است حق بیمه گرانتر از مبادلات تضمینی برای تجار شود. کاملترین و دقیقترین بحث مبادلات آتی مربوط به قیمتگذاری است. اینگونه مبادلات را به نحوی میتوان تعریف کرد که بهطور کلی فعالان در تجارت آتی یا پذیرنده ریسک مانند سوداگران یا انتقالدهندگان ریسک مانند مبادلهگران تضمینی هستند. اما مطالعات مفصل و دقیق سهم زیادی در ادبیات موضوع داشتند، بعضی به طور موثری ریسک را با جانشینسازی قرارداد آتی و نقدی کاهش میدهند. همچنین میتوان نشان داد چگونه تجار با پیشبینی مبنا میتوانند ضمن کاهش ریسک منافعی را نیز به دست آورند. حال با بیان جزئیات تئوری ابزار مدیریت ریسک توضیحدهنده رابطه بیم ریسکگریزی و قیمتهای آتی بررسی میشود. این نظریات چگونگی اثرات پرهیز از ریسک بر قیمتهای آتی را نشان میدهد. ملاحظه میشود که چگونه ریسکگریزی موجب انحراف قیمت آتی از قیمت نقدی مورد انتظار خواهد شد. بر طبق نظریه دیرکردی عادی تحویل این انحراف از طریق سیستماتیک انجام میشود. بر اساس نظریه دوم مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای قیمت بازار به میزان ریسک نسبت داده میشود. بعضی از محققان از روش کامپ برای کشف تفاوت بین قیمت آتی و قیمت نقدی مورد استفاده در آینده استفاده میکنند.
فرض کنید سوداگران انتظارات همگنی داشته باشند به نحوی که به صورت یکسان قیمت نقدی آتی را پیشبینی کنند. این افراد قیمت ثبتشده آتی را در بازار بورس با قیمت نقدی مورد انتظارشان در آینده مقایسه میکنند. اگر قیمتهای آتی با قیمت انتظاری در سررسید برابر باشد هیچ دلیلی برای ورود آنها به بازار آتی وجود ندارد. ورود سوداگران به بازار در چنین شرایطی موجب تحمل ریسک بدون سود انتظاری خواهد بود. منطقی است که تجار از ورود به فعالیت ریسکی بدون پاداش خودداری کنند. از سوی دیگر تولیدکنندگان برای کاهش ریسک ناچار به انجام عملیات پیشفروش و پیشخرید هستند.
اگر این افراد به طور خالص فروشنده قرارداد آتی باشند لازم است سوداگران بهطور خالص این قرارداد باشند و بالعکس. برای مثال سوداگری را در نظر بگیرید که موقعیت خرید آتی را بررسی میکند. این فرد زمانی خریدار قرارداد آتی خواهد شد که پیشبینی وی از قیمت نقدی در آینده بیشتر از قیمت آتی در بازار بورس باشد. در طرف مقابل تولیدکننده برای جلوگیری از ریسک قیمت خواهان پیشفروش محصولاتش است. او ناچار است در قیمت آتی محصول را به فروش برساند. با انجام این قرارداد که نوعی مبادله تضمینی به شمار میرود ریسک ناخواسته را به سوداگر منتقل و همراه با آن سود انتظاری را نصیب وی میکند. سود مزبور شامل تفاوت بین قیمت آتی و مورد انتظار است. حتی اگر در این حالت نیز سوداگر هیچ وجه مطمئنی دریافت نکرده است. وی باید آنقدر صبر کند تا قیمت نقدی در آینده مطابق نظراتش اتفاق بیفتد تا به منافع خود دست یابد. در مطالب فوق برای سهولت در نتیجهگیری یک مبادلهگر تضمینی و یک سوداگر در نظر گرفته شد. اما در حالت واقعی افراد زیادی با نیازهای متنوع درجات مختلفی از ریسکگریزی و انتظارات ناهمگن (متفاوت) درباره قیمت نقدی در آینده وجود دارند. نمودار زیر وضعیتی را که ممکن است در یک بازار آتی کالا حاکم شود ترسیم میکند. این نمودار موقعیت مربوط به دو گروه مبادلهگران تضمینی و سوداگران را نشان میدهد. همچنان که ابزار مدیریت ریسک قیمت آتی تغییر میکند تعداد قراردادهایی که دو گروه مایل به عقد آن هستند نیز تغییر میکند.
فرض کنید مبادلهگران تضمینی به طور خالص فروشنده قرارداد آتی باشند، در هیچ قیمت آتی آنان مایل به خرید قرارداد آتی در بازار نیستند. فرض اینکه مبادلهگران تضمینی همواره بهطور خالص فروشنده قراردادهای آتی هستند اهمیت چندانی بر نتایج ندارد فقط لازم است در نظر گرفته شود وجود ریسک موجب موقعیت فروش میشود. البته بعضی از این افراد اگر قیمت آتی به اندازه کافی پایین باشد وضعیت فروش را ترک و تمایل به خرید قرارداد آتی پیدا میکنند. در این حالت آنان مشابه سوداگران عمل میکنند. سطوح مختلف قیمت آتی نشان میدهد شیب نزولی خط مزبور بیانگر آن است که در قیمتهای بالاتر این افراد تمایل به فروش بیشتر و در قیمتهای آتی پایینتر میل کمتری به فروش قرارداد آتی دارند. توضیحات ابزار مدیریت ریسک فوق نشان میدهد چگونه قیمتهای آتی میتواند از قیمت مورد انتظار نقدی در آینده منحرف شود حتی اگر هزینه مبادلات در بورس صفر باشد. به نحو مشابه اگر تولیدکنندگان بخواهند بهطور خالص پیشخری انجام دهند لازم است بهطور خالص سوداگران پیشفروش کنند. گروه اخیر زمانی پیشفروش میکنند که قیمت مورد انتظار در آینده کمتر از قیمت آتی باشد تا برای کسب منافع ناشی از تحمل ریسک امیدوار باشد. به این ترتیب رابطه میان قیمت آتی و نقدی مورد انتظار بستگی به وضعیت مبادلهگران تضمینی دارد که آیا قصد پیشفروش یا پیشخرید قراردادهای آتی را دارند. میزان اختلاف این دو تابعی از میزان ریسکگریزی دو گروه است.
نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری
در دنیای مالی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری فرآیند شناسایی ، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است. به طور کلی ، مدیریت ریسک زمانی اتفاق می افتد که یک سرمایه گذار یا صاحب صندوق سرمایه گذاری ، علت ضرر را با تجزیه و تحلیل پیدا کرده و سپس با توجه به اهداف سرمایه گذاری و تحمل ریسک ، اقدام مناسب را انجام دهد .
ریسک کردن همیشه در بازار های مالی وجود دارد. در هر نوعی از سرمایه گذاری خطراتی وجود دارد که در مورد اوراق بهادار آمریکا نزدیک به صفر در نظر گرفته می شود یا برای مواردی مانند ارزش سهام در بازار های نوظهور یا املاک و مستغلات در بازار های با تورم بالا بسیار زیاد است. ریسک هم از نظر مطلق و هم از نظر نسبی قابل اندازه گیری است. درک جامع ریسک در اشکال مختلف آن می تواند به سرمایه گذاران کمک کند تا فرصت ها ، معاملات و هزینه ها را با رویکرد های مختلف سرمایه گذاری تحلیل کنند .
در ادامه این مقاله به تعریف مفهوم مدیریت ریسک و سرمایه گذاری می پردازیم و آن را در بحث روانشناسی بازار بررسی می کنیم. با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله
مدیریت ریسک و سرمایه گذاری چیست؟
درک مدیریت ریسک
مدیریت ریسک در تمام حوزه های مالی رخ می دهد. این اتفاق زمانی می افتد که یک سرمایه گذار اوراق قرضه خزانه داری یک کشور را از طریق اوراق قرضه شرکتی خریداری کند ، یا هنگامی که مدیر صندوق سرمایه گذاری ارز های خود را با مشتقات ارزی هج کردن (hedging) می کند. کارگزاران سهام از ابزار های مالی مانند قرارداد اختیار معامله (Option) و قرارداد های آتی (futures) استفاده می کنند و مدیران مالی نیز از استراتژی هایی مانند متنوع سازی سبد سهام ، تخصیص دارایی و اندازه گیری پوزیشن برای کاهش یا مدیریت ریسک استفاده می کنند.
مدیریت ناکافی ریسک می تواند عواقب بدی را برای شرکت ها ، افراد و اقتصاد به دنبال داشته باشد. به عنوان مثال ، سقوط وام مسکن در سال ۲۰۰۷ که منجر به رکود بزرگی شد ، ناشی از تصمیمات نادرست مدیریت ریسک بود. تصمیمات غلطی مثل وام دهندگانی که وام های رهنی را به افرادی با اعتبار ضعیف اعطا می کردند؛ ابزار مدیریت ریسک یا شرکت های سرمایه گذاری که این وام ها را خریداری می کردند و مجدداً می فروختند.
همه ما در انتخاب هدف هیچ مشکلی نداریم، اما انتخاب هدف تنها آغاز راه است و مسیر برای رسیدن به هدف بسیار دشوار در این ویدیو با حضور جناب آقای مهندس صبوری در برنامه لایو استریم به موضوع بسیار مهم مدیریت و هدف گذاری پرداخته ایم تا بتوانیم مسیر را بهتر مدیریت کنیم و از رسیدن به هدف لذت دوچندان ببریم. با ما همراه باشید.
نحوه مدیریت ریسک
معمولا مردم با شنیدن کلمه “ریسک” یاد اصطلاحات منفی می افتند. با این حال ، در دنیای سرمایه گذاری ، ریسک یک عامل ضروری برای یک انتخاب درست به حساب می آید .
تعریف رایج از ریسک در سرمایه گذاری ، عدم حصول نتیجه ی مورد انتظار است . ما می توانیم این عدم حصول را به صورت مطلق یا نسبت به چیز دیگری ، مثل یک معیار بازار بیان کنیم .
ممکن است این عدم حصول مثبت یا منفی باشد ، اما تحلیلگران و سرمایه گذاران معمولاً این عقیده را دارند که چنین انحرافی تا حدی به معنی نتیجه در نظر گرفته شده برای سرمایه گذاری هاست. پس برای اینکه بازدهی بیشتری در معاملات داشته باشیم باید ریسک بیشتری را بپذیریم. یک تئوری دیگر هم هست که می گوید افزایش ریسک به صورت افزایش نوسانات ظاهر می شود. در حالی که معامله گران حرفه ای دائماً راه حل هایی برای کاهش این نوسانات پیدا می کنند.
اینکه یک سرمایه گذار چقدر باید نوسانات را قبول کند ، کاملاً به تحمل فرد در برابر ریسک بستگی دارد یا در مورد یک متخصص سرمایه گذاری بستگی به این موضوع دارد که سرمایه گذاری تا چه حد به اهداف خود رسیده است. یکی از معیار های ریسک مطلق که معمولاً مورد استفاده قرار می گیرد انحراف معیار است. معیار آماری پراکندگی حول یک گرایش مرکزی است. به این صورت که شما به میانگین بازدهی سرمایه گذاری نگاه کرده و سپس میانگین انحراف معیار آن را در همان بازه زمانی می یابید. توزیع های عادی (منحنی زنگوله ای شکل شناخته شده) حکم می کند که بازده مورد انتظار سرمایه گذاری یک انحراف معیار از میانگین ۶۷٪ از زمان و دو انحراف استاندارد از انحراف میانگین ۹۵٪ از زمان باشد. این به سرمایه گذاران کمک می کند تا ریسک را به صورت عددی ارزیابی کنند. اگر آن ها بدانند که از نظر مالی و عاطفی می توانند ریسک را تحمل کنند ، پس سرمایه گذاری می کنند.
مدیریت ریسک و سرمایه گذاری در روانشناسی بازار
بازار های مالی رفتاری با نشان دادن عدم تقارن بین دیدگاه افراد نسبت به سود و زیان ، یک عنصر مهم را در معادله ریسک کشف کرده است. گفته می شود که معمولا سرمایه گذاران تقریباً دو برابر بیشتر از احساس خوب سود کردن ، متحمل فشار روانی و استرس می شوند.
معمولا هر آنچه سرمایه گذاران واقعاً می خواهند بدانند این نیست که فقط یک دارایی از نتیجه مورد انتظار خود منحرف می شود ، بلکه این است که چگونه عوامل منفی در پایین سمت چپ منحنی توزیع به وجود می آیند. ریسک (VAR) تلاش می کند پاسخی برای این سوال ارائه دهد. ایده پشت VAR این است که با یک سطح اطمینان مشخص در یک دوره مشخص ، میزان ضرر سرمایه گذاری را به صورت کمّی تعیین کند. به عنوان مثال ، عبارت زیر مثالی از VAR خواهد بود: “با داشتن ۹۵٪ سطح اطمینان ، بیشترین هزینه برای از دست دادن یک سرمایه گذاری ۱۰۰۰ دلاری در یک بازه زمانی دو ساله ۲۰۰ دلار است.” سطح اطمینان یک عبارت احتمالی است که بر اساس مشخصات آماری سرمایه گذاری و شکل منحنی توزیع آن ارئه شده است.
مدیریت ریسک بتا و غیرفعال
معیار دیگر مدیریت ریسک که به گرایش های رفتاری مرتبط است ، کاهش است که به هر دوره ای گفته می شود که بازده یک دارایی نسبت به قیمت بالای قبلی منفی باشد. در اندازه گیری میزان افت سرمایه ، سه مورد را باید بررسی کرد:
- بزرگی هر دوره منفی (چقدر بد)
- مدت زمان هر یک (چه مدت)
- فرکانس (هر چند وقت یکبار)
به عنوان مثال ، علاوه بر اینکه می خواهیم بدانیم آیا صندوق سرمایه گذاری مشترک شاخص S&P 500 را شکست داده است ، همچنین می خواهیم بدانیم که این ریسک نسبتاً چقدر خطرناک است. یک معیار برای این بتا است که آن را به عنوان “ریسک بازار” می شناسند. بتا بر اساس ویژگی آماری کوواریانس است . بتا بیشتر از ۱ نشانگر ریسک بیشتری نسبت به بازار است و بالعکس.
بتا به ما کمک می کند تا مفاهیم ریسک منفعل و فعال را درک کنیم . نمودار زیر یک سری زمانی بازدهی (هر نقطه داده با برچسب “+” مشخص شده) را برای یک سبد سهام R (p) در مقابل بازدهی بازار R(m) نشان می دهد. بازدهی ها به صورت نقدی تنظیم می شوند ، بنابراین نقطه ای که محور های x و y با هم تلاقی می کنند بازده معادل وجه نقد است. ترسیم یک خط برای بهترین تطبیق از طریق نقاط داده به ما امکان می دهد تا ریسک انفعال (بتا) و ریسک فعال (آلفا) را به صورت کمّی مشخص کنیم.
شیب خط، بتای آن است. به عنوان مثال ، یک گرادیان ۱.۰ نشان می دهد که به ازای هر واحد افزایش بازدهی بازار ، بازدهی سبد سهام هم یک واحد افزایش پیدا می کند. یک مدیر مالی با استفاده از یک استراتژی مدیریت منفعل می تواند تلاش کند تا با پذیرفتن ریسک بیشتر در بازار (به عنوان مثال ، بتا بزرگتر از ۱) بازدهی سبد سهام را افزایش دهد یا با کاهش بتای سبد سهام به زیر یک ، ریسک سبد سهام و بازدهی را کاهش دهد.
مدیریت ریسک آلفا و فعال
اگر سطح ریسک بازار یا سیستماتیک تنها عامل تأثیرگذار باشد ، بازدهی سبد سهام همیشه برابر با بازدهی بازار تنظیم شده بتا است. اگر چنین رخ ندهد، بازدهی به ابزار مدیریت ریسک دلیل تعدادی از عوامل غیرمرتبط با ریسک بازار متفاوت است. مدیران سرمایه گذاری که از یک استراتژی فعال پیروی می کنند ، برای رسیدن به بازدهی بیش از عملکرد بازار ، ریسک های دیگری را به عهده می گیرند. استراتژی های فعال شامل تاکتیک هایی هستند که از سهام ، انتخاب بخش یا کشور ، تجزیه و تحلیل بنیادی ، اندازه گیری موقعیت و تحلیل تکنیکال استفاده می کنند. مقاله تحلیل تکنیکال چیست و بررسی تفاوت آن با تحلیل بنیادی، برای اشنایی بیشتر با این تاکتیک ها را مطالعه کنید.
مدیران فعال در جستجوی آلفا ، به دنبال بازدهی بیش از حد هستند. در مثال نمودار ما در بالا ، آلفا مقدار بازدهی سبد سهام است که با بتا توضیح داده نشده است و به عنوان فاصله بین تقاطع محور های x و y و تقاطع محور y نشان داده می شود که می تواند مثبت یا منفی باشد. در تلاش برای بازدهی بیش از حد ، مدیران فعال، سرمایه گذاران را در معرض ریسک آلفا قرار می دهند تا نتیجه شرط بندی های آن ها منفی باشد تا مثبت. به عنوان مثال ، یک مدیر صندوق سرمایه گذاری ممکن است فکر کند که بخش انرژی از شاخص S&P 500 بهتر عمل می کند و وزن سبد سهام را در این بخش افزایش می دهد. اگر تحولات اقتصادی غیرمنتظره باعث کاهش شدید ذخایر انرژی شود ، مدیر احتمالاً عملکرد کمتری خواهد داشت.
هزینه های ریسک
در کل هرچه یک صندوق سرمایه گذاری فعال باشد و مدیران آن بیشتر نشان دهند که قادر به تولید آلفا هستند ، کارمزد بالاتری برای جلب سرمایه گذاران به دلیل قرار گرفتن در معرض استراتژی های آلفای بالاتر ، بیشتر خواهد بود. برای یک وسیله نقلیه کاملاً منفعل مانند صندوق شاخص یا صندوق قابل معامله در بورس (ETF) ، احتمالاً ۱ تا ۱۰ امتیاز پایه (bps) بابت هزینه های مدیریت سالانه پرداخت خواهید کرد ، در حالی که برای صندوق پوشش ریسک با اکتان بالا با استفاده از استراتژی های پیچیده معاملاتی با تعهدات سرمایه ای بالا و هزینه های معامله ، یک سرمایه گذار باید ۲۰۰ امتیاز پایه در هزینه های سالانه بپردازد ، به علاوه ۲۰٪ سود را به مدیر بازگرداند.
تفاوت قیمت گذاری بین استراتژی های غیرفعال و فعال (یا به ترتیب ریسک بتا و ریسک آلفا) بسیاری از سرمایه گذاران را ترغیب می کند تا این ریسک ها را از هم جدا کنند (مثلا برای پرداخت هزینه های کمتر برای ریسک بتای فرض شده و پرداخت هزینه های بیشتر در برابر آلفای مشخص شده) . این ایده به عنوان آلفای پرتابل یا انتقالی (Portable Alpha)، شناخته می شود که مولفه آلفای بازدهی کل است و از مولفه بتا جدا عمل می کند.
به عنوان مثال، یک مدیر صندوق سرمایه گذاری ممکن است ادعا کند که یک استراتژی چرخش بخش فعال (active sector rotation strategy) برای شکست دادن شاخص S&P 500 دارد و به عنوان شواهد ، رکورد شکست شاخص با ۱.۵٪ به طور میانگین سالانه را نشان می دهد. از نظر سرمایه گذار ، ۱.۵٪ از سود اضافی ارزش مدیر ، آلفا است و سرمایه گذار حاضر است هزینه های بیشتری را برای بدست آوردن آن پرداخت کند. بقیه بازدهی کل ، یعنی آنچه S&P 500 بدست آورده است ، مسلماً هیچ ارتباطی با توانایی منحصر به فرد مدیر ندارد.
چکیده نکات مهم مدیریت ریسک و سرمایه گذاری
- مدیریت ریسک فرآیند شناسایی ، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است.
- در دنیای سرمایه گذاری، ریسک از بازدهی جدایی ناپذیر است.
- روش های مختلفی برای تشخیص ریسک وجود دارد. یکی از رایج ترین موارد انحراف معیار است و یک معیار آمار پراکندگی حول یک گرایش مرکزی است.
- بتا ، همچنین به عنوان ریسک بازار شناخته می شود ، معیاری برای نوسانات یا ریسک سیستماتیک یک سهام منفرد در مقایسه با کل بازار است.
- آلفا معیاری برای بازدهی اضافی است. مدیران مالی که از استراتژی های فعال برای غلبه بر بازار استفاده می کنند ، در معرض ریسک آلفا قرار دارند.
سخن نهایی
تحقیقات نشان داده که سرمایه گذاری در دراز مدت ریسک را کاهش می دهد زیرا ، حتی اگر قیمت یک دارایی معین در مدت زمان کوتاه افزایش و کاهش یابد ، به طور کلی در بلندمدت هرگونه ضرر و زیان را جبران می کند. سرمایه گذاری یک استراتژی طولانی برای اهداف بلند مدت است (به طور معمول ۵ ، ۱۰ ، ۲۰ سال یا بیشتر)
یک سرمایه گذار هر استراتژی را انتخاب کند ، مدیریت ریسک برای به حداقل رساندن ضرر و زیان یک مسئله بسیار ضروری است.
به یاد داشته باشید: هرچه ضرر و زیان بیشتر می شود ، مبلغی که برای بازدهی کلی و جبران آن ضرر باید به دست آورید نیز بیشتر می شود. برای بهبود ۱۰٪ ضرر، ۱۱٪ سود کافی است. اما برای از بین بردن ضرر ۵۰٪ ،سود صد در صدی لازم است.
ابزار مدیریت ریسک
گروه سایبان - اسماعیل دلفراز مدیرعامل بیمه سرمد می گوید که وضعیت صنعت بیمه در داخل کشور به گونه ای است که برخی از شرکت های بیمه ممکن است با زیان روبرو شوند و اگر نهاد ناظر در این زمینه تمهیداتی بیاندیشد و ودیعه پلکانی را در سطح صنعت راه اندازی کند، مدیریت ریسک در سطح صنعت راحت تر اجرائی خواهد شد.
وضعیت مدیریت ریسک را در صنعت بیمه چگونه می بینید ؟
این سوال را میتوان در چند بخش پاسخ داد که یکی از آنها عدم وجود الزامات قانونی در زمینه مدیریت ریسک است. شاید دلیل این امر وجود نظارت تعرفهای حاکم بر بازار در گذشته و تطابق اجباری شرکتهای بیمه و پذیرش ریسک و عدم نیاز به وجود این زمینه از فعالیت در عملیات روزمره بیمهگری در صنعت بوده است و با آزادسازی نرخها این بخش از فرآیند بیمهگری از اهمیت خاصی برخوردار شده است، به طوری که با تصویب آييننامه شماره ۹۳ شوراي عالي بيمه در اردیبهشت ماه ابزار مدیریت ریسک ۱۳۹۶ در زمینه «حاكميت شركتي در مؤسسات بيمه»در فصل كنترلهاي داخلي، مؤسسات بيمه موظف شدند در ساختار سازمانی خود واحدهايي برای «مديريت ريسك» تحت نظر مديرعامل مؤسسه ايجاد كنند.
همزمان با خصوصیسازی صنعت بیمه در سال ۱۳۸۸ تا اسفند ماه سال 1389، رسما نظام جامع بیمهگری بر مبنای نرخهای رقابتی در بازار بیمه بدون هیچگونه اتکایی به ابزار مدیریت ریسک و دادههای آماری مستند در زمینه مدیریت ریسک استقرار یافت. پس از خصوصی سازی و آزادسازی تعرفه نیز افرادی در راس شرکتها قرار گرفتند که آشنایی کاملی با صنعت بیمه و فرآیندهای بیمه گری مبتنی بر مدیریت ریسک نداشتند و بعضاً به پذیرش ریسک هایی زیانبار مبادرت ورزیدند .
به عبارت دیگر فرآیند مدیریت ضعیف ریسک و عدم وجود پایگاه جامع دادههای آمار بیمهای در زمینه تواتر و شدت حوادث و مخاطرات تحت پوشش بیمهای با مشکلات عدیدهای در صنعت بخصوص در زمینه بیمه های درمان، بیمههای اجباری اتومبیل، مسئولیت مدنی و طرحهای خاص همراه بود و بخش عمده ای از پرتفوی صنعت بیمه را نیز به خود اختصاص داده است .
پس از این آزادسازی، آئیننامه نظارت مالی تحت عنوان آئیننامه نحوه محاسبه و نظارت بر توانگري مالي شماره ۶۹ در مورخ ۲۶/۱۱/۱۳۹۰ با هدف سنجش توانايي مالي موسسه بيمه براي پوشش ريسكهاي پذيرفته شده تصویب شد. ریسکهای عمده مورد محاسبه این آئیننامه شامل ریسکهای بيمهگري، بازار، اعتبار و نقدینگی بودکه این آییننامه چون مبتنی بر ریسک بود، اهمیت مدیریت ریسک را برای شرکتهای بیمه از دیدگاه نهاد ناظر بیش از پیش نمایان ساخت.هرچند که این آیین نامه و ضرایب محاسباتی آن نیز نیاز به تعدیلاتی متناسب با وضعیت ریسک های بازار دارد .
نکته ی دیگری که باید در این خصوص مورد توجه قرار گیرد ابزار مدیریت ریسک سرمایه پایه 150 میلیارد تومانی شرکت های بیمه برای فعالیت است. این در حالی است که شرکت های بیمه در سطح اروپا یا منطقه منا باید ودیعه ای علاوه بر مبلغ سرمایه پایه برای هر یک از رشته ها نزد نهاد ناظر به عنوان یک سپرده مالی بانکی تودیع نمایند و این ودیعه در صنعت بیمه علیرغم ماده 36 قانون تاسیس بیمه مرکزی وجود نداشته و مسلماً اگر این ودایع در کشور ما وجود داشت ، شرکتهای بیمهای که به مشکل برخورد کردند میتوانستند وضعیت خود را به شکل معقول تری در برابر مدیریت ریسک ضعیف پرتفوی سامان دهی کنند . وضعیت صنعت بیمه در داخل کشور به گونه ای است که برخی از شرکت های بیمه ممکن است با زیان روبرو شوند و اگر نهاد ناظر در این زمینه تمهیداتی بیاندیشد و ودیعه پلکانی را در سطح صنعت راه اندازی کند، مدیریت ریسک در سطح صنعت راحت تر اجرائی خواهد شد.
البته شرکت های بیمه در سطح نمایندگان نیز ودایع و تضامینی دریافت می کنند و اخذ این ودایع در سطح بزرگتر هم می تواند اطمینان بیشتری را ایجاد کند.
اتکایی اجباری بیمه مرکزی نیز در همین راستا دریافت می شود . آیا این ابزار کنترلی را کافی نمی دانید؟
خیر. اتکایی اجباری را در شرایط فعلی کافی نمی دانم؛ چرا که در بحران اخیر یکی از شرکت های بیمه نشان داد که این شاخص کافی نبوده است. اتکایی اجباری بیمه مرکزی حداکثر15 درصد تعهدات شرکت ها را در بخش بیمه های اموال که طبق برنامه ششم توسعه نیز در حال کاهش است، پوشش می دهد .
جناب عالی موافق نظریه افزایش سرمایه شرکت های بیمه نیز هستید؟
هرچه شرکت های بیمه سرمایه بیشتری داشته باشند، قوی تر می توانند در بازار حاضر شوند و اطمینان مردم را جلب کنند. سرمایه ضعیف سبب تاخیر در پرداخت خسارت ها و کاهش ذخایر فنی در شرکت های بیمه می شود.
به بحث قبلی در خصوص ریسک های مدیریتی در صنعت بیمه بازگردیم. اگر مدیران حرفه ای در صنعت بیمه حضور داشته باشند ریسک پایین بودن سرمایه نمی تواند آیتم حادی در فعالیت شرکت های بیمه باشد.
در این زمینه معتقدم که نرخ بازدهی سرمایه صنعت بیمه نسبت به برخی صنایع مشابه، نرخ پایین تری دارد. بنابراین افرادی که دراین صنعت سرمایهگذاری میکنند به این مهم واقف هستند. این افراد دو گروه هستند. گروه هایی که به یک شرکت بیمه به عنوان شرکت ابزاری نیاز دارند و در داخل گروه مالی خود به یک شرکت بیمه نیز نیاز دارند و عملکرد مالی موسسه چندان اهمیتی برای این گروه ندارد. گروه دوم حرفهایها هستند که برای مشارکت و ارائه تامین های حمایتی بازار سرمایه در صنعت حضور دارند.
تمام ظرفیت صنعت بیمه همین مقداری است که در حال حاضر مشغول به کار هستند و مشکل فعلی در صنعت بیمه کمبود تفکرات ، دانش جدید ، نوآوری و خلاقیت است . بازار 72 درصدی بیمه های درمان و اتومبیل مؤید این ادعا است . نسل جدید صنعت بیمه نیز آنچه آموخته است حاصل تجربه در کنار صاحبان همین تفکرات در صنعت بیمه است . ظرفیت بالقوه در صنعت بیمه در حال حاضر همین مقداری است که مشاهده می کنید و کاهش سرمایه ها تاثیری بر مشارکت حرفه ای ها در این صنعت ندارد و این افراد به صورت شرکت خدمات بیمه ای یا . در صنعت حضور دارند.
به نظر می رسد که حضور گروه اول که کمی غیر حرفه ای رفتار کردند و رقابت های غیر حرفه ای ریسک صنعت بیمه را به طور چشمگیری افزایش داده است . نظر شما در این مورد چیست؟و اساسا چرا رقابت های غیر حرفه ای شکل گرفته است .
علت عدم رشد و توسعه مدیریت ریسک در صنعت بیمه، عدم استقرار مدیریت ریسک جامع ، یا سازمانی و یا یکپارچه (ERM) در این صنعت است؛ البته در طی فرآیند آزادسازی نرخهای حقبیمه، آئیننامههای متعددی صرفا در زمینه ارزیابی ریسک و تعیین موازين فني و نه البته فرآیند جامع مدیریت ریسک توسط شورای عالی بیمه به تصویب رسید، از جمله این آییننامهها میتوان به آئیننامههای شماره 65 مصوب ۲۵/۱۲/۱۳۸۹، آئیننامه شماره 81 مصوب ۱۵/۱۲/۱۳۹۱ و آئیننامه شماره ۹۴ «مقررات تعيين حقبيمه انواع رشتههاي بيمهاي» مصوب ۲۹/۰۵/۱۳۹۶ اشاره نمود که البته نیاز است آییننامههای جامعتری منطبق با استانداردهای بین المللی در زمینه مدیریت ریسک تدوین گردد.
امروز جای مدیریت ریسک یکپارچه در صنعت بیمه خالی است . به طور مثال در رشته درمان در شرایط فعلی بیمه های درمان بازرگانی معلوم نیست که به چه علتی کمبود بیمه های درمان پایه را جبران می کنند؟
افراد در کشور سهم صندوقهای بیمهی پایه درمانی و تامین اجتماعی را می پردازند اما زمانی که قرار است از خدمات درمانی استفاده کنند به سمت بیمه های مکمل درمان هجوم می آورند!
به نظر نمی رسد مردم در شرایط فعلی نیازمند هزینه های دارو و ویزیت باشند و تقاضا برای هزینه های بستری و جراحی به دلیل هزینه های مضاعف و کمر شکن زیاد است . در گذشته صندوق هایی وجود داشت که سازمان ها مبالغی را پرداخت می کردند و به صورت صندوقی شرکت های بیمه ، خدمات درمانی را مدیریت می کردند که متاسفانه عملکرد صندوقی در بیمه های درمان با نظر شورایعالی بیمه و طبق آیین نامه مکمل 1/74 این صندوق ها از صنعت حذف شد.
در پی حذف این روش ، شرکت های بیمه مجبور شدند با توجه به نیاز مراجعین و تقاضاهای درمانی ، این نیـازها را در قالب پوشش هـای بیمـه ای ، به صورت غیر فنی تحت پوشش قرار دهند ، در حالـی که شرکت های بیمه می توانستند بخشی از ریسـک خود را به این صندوق ها منتقل کنند و صنـدوق برای بیمه گذار هم در این چرخه مسئولیت قائل بود . در شرایط فعلی که تعرفه ها با بازار آزاد فاصله زیادی دارد بخش درمان را با چالش های فراوانی مواجه کرده است و ضریب خسارت را در این بخش افزایش داده است .
بنابراین حذف صندوق ریسک را افزایش داد؟
بله ریسک افزایش پیدا کرد و به شرکت های بیمه منتقل شد . به نظر می ابزار مدیریت ریسک رسد با حذف این صندوق مشکل حل نشد و صورت مسئله پاک شد. باید در این زمینه راهکار مالی میاندیشیدیم . پرتفوی صندوق بیمه همین است و افزایش خاصی پیدا نمی کند . با این راهکار ناصحیح بخشی از پرتفوی صنعت بیمه نیز به سمت صندوق های خارج از بیمه های بازرگانی رفت. همه بیمه گران از ریسک ها شناخت دارند و به دلیل کمبود نقدینگی به سمت این ریسک ها می روند.
همان طور که عنوان کردید ریسک نقدینگی یکی از ریسک های مهم و فعلی صنعت بیمه است که بحث مطالبات هم به آن افزوده شده است . در این زمینه چه نظری دارید.
پرتفوی صنعت بیمه و آمار مطالبات در شرکتها متفاوت است و سندیکا می تواند نقش مهمی در حل این مشکلات داشته باشد.همگرایی اخیر در بخش خودروسازان نمونه خوبی بود. سندیکای بیمه می تواند با ایجاد لیست سیاه و تبادل اطلاعات ریسک مطالبات در صنعت را مدیریت کنند. از بازار غبارآلود فعلی برخی بیمه گذاران غیر حرفه ای استفاده می کنند چراکه نرخ ها غیر حرفه ای است و بیمه گذاران فقط به نرخ توجه دارند و توانایی مالی شرکت ها اهمیتی ندارد و حوادث بزرگ هر دو گروه بیمه گران و بیمه گذاران را متاثر می کند چراکه بیمه گذاران باتوجه به قیمت های پایین قرارداد مطلوبی را منعقد نکرده اند و بیمه گران نیز به دلیل نرخ های غیر حرفه ای و عدم جذب پوشش های اتکایی مطلوب، توان ایفای تعهدات را ندارند.
نظارت بر مدیریت ریسک را در صنوف بیمه چگونه ارزیابی می کنید ؟
سیستم نظارتی سنهاب توانسته بخشی از دغدغه های نظارتی را برطرف کند. بیمه مرکزی در حال حاضر نظارت مالی را دنبال می کند اما شرکت های بیمه به دلیل عدم نهادینه شدن مدیریت ریسک سازمانی برای جذب پرتفوی اشتهای سیری ناپذیری در پذیرش ریسک و آسیب زایی به خود و بیمه گذاران دارند.
در سالهای اخیر همواره اعلام می شود که شرکت الف بالاترین پرتفوی صنعت بیمه را دارد در حالی که این موضوع اهمیت چندانی ندارد چراکه رسالت بیمه های بازرگانی سودآوری و آیتم های رتبهبندی شرکتها باید با شاخص هایی مانند سالم ترین پرتفوی تحت پوشش یا همان ریسک های مدیریت شده مورد ارزیابی قرار گیرد و نباید شرکت ها بر اساس بیشترین و کمترین پرتفوی بدون توجه به نحوه مدیریت ریسک و سهم نگهداری آن ها ارزیابی شوند.
به نظر می رسد که باید معیارهای اندازه گیری این چنینی در صنعت بیمه عوض شود.
با این حال به نظر شما ساختار فعلی نهاد نظارت با توجه به گسترش روزافزون بازار نیاز به تقویت دارد؟
اگر بیمه مرکزی در زمینه تربیت نیروی انسـانی تلاش کند و هم زمـان با آموزش نیـروها ، شیـوه تفکـر بیمه گری مبنی بر مدیریت ریسک هم تغییر دهیم و فراتر از آیین نامه ها پیش رویم ، نتیجه بخش تر خواهد بود. باید در کلیه سطوح آموزش هایی برای نیروهای صنعت بیمه تدارک دیده شود و به دانش روز دنیا آشنا کند.
امروزه بسیاری از ظرفیتها در صنعت بیمه خالی است و با آموزش در همه زمینهها میتوانیم این ظرفیتهای خالی را جبران کنیم.
باید ابعاد نظارت و شراکت بیمه مرکزی برای تقویت این ساختار از یکدیگر جدا شود؟
بله، البته این الزام تفکیک تصدیگری از نظارت، از الزامات قانون برنامه ششم توسعه اقتصادی است و باید با ساختاری منسجم تسریع بخشیده شود و از ساختار دولتی بیمه ایران نیز میتوان در تفکیک این تصدیگری استفاده نمود.
- چه پیشنهادی برای بهبود و ارتقاء فرآیند مدیریت ریسک در صنعت بیمه دارید؟
طبق آمار منتشره بیمه مرکزی ج.ا.ا در سال 1394 ، 9/71 درصد پرتفوی صنعت بیمه را رشتههای پرریسک درمان و بیمههای اجباری شخص ثالث، حوادث راننده و بدنه اتومبیل تشکیل میدهند. بنابراین اولویت صنعت در مدیریت ریسک این بخشهای فعالیتهای مهم بیمهای و اصلاح نرخها در این حوزههای فعالیت است. اصولا توسعه برنامه مدیریت ریسک یکپارچه به عنوان یک فرآیند مستمر در صنعت بیمه باید مدنظر و مورد پایش مدیران عالی این صنعت قرارگیرد. مدیریت ریسک یک مزیت رقابتی شرکتهای بیمه محسوب میشود و مدیران عالی باید به طور مداوم ریسک های تحت پوشش خود را پایش نمایند. ایجاد حساسیت بین مدیران ارشد برای دریافت گزارشات تمامی مسائل مرتبط با ریسک و گزارشدهی رویدادهای مهم در زمینه کنترل پرتفوی به همراه بهبودکیفیت حساسیت عوامل انسانی به شناسائی وقایع و خطاها به ارتقاء مدیریت ریسک کمک مینماید. اقداماتی مدون توسط بیمه مرکزی با تصویب آئیننامه حاکمیت شرکتی برای ایجاد یک فرهنگ متمرکز بر رویکرد استقرار مدیریت ریسک یکپارچه در شرکتهای بیمه انجام پذیرفته است، اما در حال حاضر اغلب شرکتهای بیمه به یک ریسک واحد وابسته بوده و درصد بالائی از پرتفوی آنها را ریسک مذکور تشکیل میدهد، لذا مقوله مدیریت ریسک را با سهولت بیشتری در این شرکتها میتوان نهادینه نمود.
ایجاد واحد و یا مسئولی مستقل برای تصدی مدیریت ریسک یکپارچه به صورت شناختهشده در بیمهگران نیز میتواند در استقرار این زمینه از مدیریت کمک نماید. لذا ایجاد نظام ارتباطی جامع و مستند بین اهداف فرعی شرکت در مورد فعالیتهای مختلف بیمهگری مانند بازاریابی، فروش و طراحی پوششهای جدید مورد نیاز جامعه و سایر فعالیتهای زیر ساختی با اهداف کلی، ابزار مدیریت ریسک رسالت شرکت و جذب ریسک در رشتههای مختلف بیمهای با توجه به ظرفیت نگهداری قانونی و اندازهگیری سطوح انحراف از عملکرد در دستیابی به اهداف تبیینشده در برنامههای استراتژیک با برگزاری جلسات هدفمند برای تجزیه و تحلیل ریسکهای رسوبی در کلیه فعالیتهای عملیاتی بیمهگران و ثبت رویدادهای مهم شرکت به صورت منظم، میتواند به توسعه فرهنگ مدیریت ریسک در شرکتهای بیمه کمک نماید.
طراحی نقشه ریسکهای در معرض بیمهگران و تنظیم گزارشاتی در زمینه نحوه واکنش و مواجهه با ریسکهای در معرض، به تفکیک نوع واکنش به ریسکهای مذکور در بیمهگران نیز در مدیریت ریسک شرکتها تاثیر دارد.
شما چه اقداماتی را به عنوان یک راه حل سریع برای شروع نظام جامع مدیریت ریسک پیشنهاد مینمائید؟
بلوغ سازمانی شرکتهای بیمه برای بکارگیری تعرفههای آزاد و رقابتی هنوز در کشور به دست نیامده است؛ لذا نیاز است با اصلاح پوششهای بیمهای در قراردادهای مختلف، متناسب با نیاز جامعه نسبت به استقرار نظام مدیریت ریسک جامع اقدام گردد و نظام تعرفهای در رشتههای با ریسک های بالا مانند درمان مجددا تا بلوغ بیمهگران در بخش مدیریت ریسک استقرار یابد و یا پوششها با گستره کمتر و ریسکپذیرتری ارائه شود. مثلا در بخش درمان صرفا به صورت انفرادی، با آزمایشات قبل از پوشش ریسک و صرفا برای هزینههای اصلی یا بستری بیمارستانی توسط بیمهگران بازرگانی ارائه شود. اینکه تمامی مشکلات بیمهگران پایه و بیمههای همگانی توسط شرکتهای بیمه بازرگانی رفع گردد، متاسفانه تفکری است که در جامعه بیمهگذاران شکل گرفته است و بیمهگران را با زیانهای بالقوه و جدی روبرو ساخته است. آنچه افراد را به دلیل یک مشکل جدی بیماری ممکن است زیر خط فقر قرار دهد، هزینههای پاراکلینیک، سرپائی، ویزیت و دارو نیست، بلکه هزینههای کمرشکن و دارای صف بلند مدت انتظار بستری و جراحی بیمارستانی و بیماریهای صعبالعلاج است و بیمه نمودن سایر پوششها باتوجه به استقرار طرحهای موفق تحول سلامت در کشور و افزایش پوشش طرحهای بیمههای پایه دارای توجیه خاصی نمیباشد؛ لذا افراد میتوانند با نرخهای پائینتری در طرحهای بیمهای مشارکت نموده و در نتیجه شاهد کاهش آمار بیمهشدگان با توجه به اصل انتخاب معکوس به دلیل کاهش توان خرید آنها نباشیم.
رکود اقتصادی ریسک سرمایه گذاری را برای شرکت های بیمه افزایش داده است . به نظر شما برای کاهش این ریسک چه باید انجام دارد؟
آییننامه سرمایه گذاری زمینه های مختلفی را برای سرمایه گذاری شرکت ها معرفی کرده است اما بهعنوان یک راهکار سرمایه گذاری خارجی می تواند به عنوان یک ابتکار در شرایط فعلی مد نظر قرار گیرد هرچند که موضوع سرمایه گذاری شرکت های بیمه متاثر از شرایط اقتصادی کشور است .
دیدگاه شما