MACD Line = (12-day EMA minus 26-day EMA)
واگرایی همگرایی
قصد داریم تا در ادامه ی آموزش بازارهای مالی در جلسه چهل و سوم در مورد واگرایی همگرایی واگرایی منفی و تاییدات واگرایی خدمتتون توضیحاتی رو ارائه بدیم.
واگرایی همگرایی Convergence , Divergence
واگرایی و همگرایی یا Convergence , Divergence زمانی هستش که حجم بازار افزایش شدیدی پیدا کرده قیمت ها به سرعت بالا رفتن ولی دیگه از افزایش قیمت حمایت نمیشه و قیمت ها با معاملات کمی در حال افزایش هست که در این شرایط قیمت مقداری بازگشت میکنه اصلاح میکنه خودشو تا این که یا ادامه ی مسیر بره یا اگر اشباع شده باشه برگشت کاملی رو انجام بده.
بسیاری از جاها Convergence استفاده نمیکنن و به آن Divergence یا Divergence منفی بهش اطلاق میشه به Convergence.
واگرایی یا Divergence
واگرایی یا Divergence در روند صعودی قیمت در حال افزایش هست قله های جدید بالا تر از قله های قدیمی در حال تشکیله ولی در اسیلاتور قله های جدید پایین تر از قله های قدیمی هستش نشون میده که از خرید ها حمایت کمی داره انجام میشه یعنی خرید ها داره انجام میشه افزایش قیمت ها رو داریم ولی حجم بازار از اون حمایت نمیکنه به معنای این نیست که فروش انجام بدیم بلکه هشداریه که حمایت از خرید نیست و میتونیم در اینجا خریدهای قبلیمون رو ببندیم و زمان مناسبی برای بستن خرید هاست. یا اینکه صبر کنیم قیمت پایین بیاد و دوباره که شرایط بوجود اومد از خرید ها حمایت های جدیدی شد دوباره به خریدهامون خریدهای قبلی رو اضافه بکنیم.
همگرایی، واگرایی منفی یا Convergence
همگرایی یا واگرایی منفی Convergence در روند نزولی قیمت در حال کاهشه دره های جدید پایین تر از دره های قدیمیه اما در اسیلاتور در راه های جدید تر از دره های قدیمی بالا تر هست نشون میده که از روند فروش حمایت نمیشه به معنای این نیستش که خرید انجام بدیم تنها به این معنی هستش که میتونیم فروش های قبلیمون رو ببندیم و با سود مناسبی خارج بشیم.
AO MACD RSI
اسیلاتورهایی که برای این موضوع خیلی خوبه و میتونیم از اون ها استفاده کنیم برای تشخیص واگرایی یا همگرایی AO MACD و RSI هستش که همه مواردی هستن که این واگرایی ها رو به ما نشون میدن و این رو به خاطرمون داشته باشیم که واگرایی چون خلاف جهت Trend یا مسیرمون هستش بسیاری از واگرایی ها فیلد میشه یا در واقع کامل نمیشه و اگر نسبت به اون ها بخوایم اقدام بکنیم و یا معامله بکنیم خیلی از موقع ها معاملاتمون شکست میخوره.
خب اگر به پلتفورم یه سری بزنیم این جا الان MACD رو اضافه کردیم میخوایم در مورد Divergence صحبت کنیم.
نکاتی در مورد واگرایی
همون جور که گفتیم مسیر در حال افزایش هست یعنی قیمت ها قیمت های جدیدی رو ثبت میکنه ولی در نمودار اسیلاتور شاهد کاهش حمایت هستیم و همین جور که میبینید هر چقدر که مسیر داره به بالا میره در اسیلاتور کاهش پیدا میکنه نشون میده که از خرید ها حمایت نمیشه با این حجم و مسیر صعودی ممکنه حساب بشه و بعدا دوباره مسیر ها شروع بشه به این معنا نیست که سل بکنیم اگر دقت کنین در همین یه تیکه مسیر به سمت بالا حرکت کرده ولی در همون موقع توی اسیلاتور کاهش داشتیم همون طور که میبینید این جا افزایشه اینجا کاهشه.
ولی قیمت به صورت چشم گیر به هم نریخته یه مقدار ریزش داشته دوباره ادامه ی مسیر داده مسیر تغییر نکرده از حالت صعودی پس دقت داشته باشین به منزله ی سیگنال Sell با شرایطی میتونیم در نظر بگیریم به این معنا نیست که حتما بازار Sell هستش.
خب مورد های بعدی رو میخوایم ببینیم دوباره در این جا یک مسیر صعودی داشتیم از این قله به این قله ولی در مورد مشابه اون توی اسیلاتور یک مسیر نزولی رو داشتیم که دوباره قیمت بازگشت کرده.
اگر بخوایم نمونه های کانورژنس یا واگرایی منفی رو ببینیم در این جا شاهد کاهش قیمت ها هستیم همین جوری به مرور که میره کاهش پیدا میکنه ولی در مقایسه تفاوت بین واگرایی و تایید همون جا در اسیلاتور ها مقایسه ی همون جا شو در نظر بگیریم در حال افزایش قیمت در حال کاهشه ولی اسیلاتور در حال افزایشه و معنای این که دیگه از این مسیر روند نزولی حمایت نمیشه بسیاری از این مورد ها میتونیم توی شکل پیدا بکنیم که در حال حرکته توی اجزای مختلف میتونیم از RSI هم استفاده بکنیم که اون هم میتونه این ها رو به ما نشون بده البته MACD راحت تر هست ولی خوب فرقی نمیکنه این جا به عنوان مثال کاهش رو بین این دو دره داشتیم ولی در مورد مشابه اش در این جا شاهد افزایش دره ها هستیم.
توی RSI یا به عنوان مثال در این جا دوباره کاهش رو داشتیم ولی در مورد مشابه اش با افزایش بوده یا در اینجا ما افزایش رو داریم ولی در این جا شاهد این هستیم که دره ها و قله های بعدی از قله های قبلی پایین تر در حال تشکیل هستن برای این که بتونیم با Divergence ترید کنیم یا معاملاتی رو داشته باشیم نیاز به یه سری تاییدات دیگه ای داریم که از اون ها استفاده کنیم مثل این که این واگرایی همراه میشه با تایید مناسبی در الگو ها.
یعنی به عنوان مثال در اون قسمتی که Divergence داریم الگوی دو قله دو دره سه قله سه دره گوه تشکیل شه تاییداتی که بر اساس اشباع هستن اشباع از خرید یا اشباع از فروش تایید برای خروج از معاملات که اگر معامله ای کردیم میتونیم اون رو ببندیم تایید برای پیدا کردن نقاط مناسب معاملات در جهت و اضافه کردن معاملات هست تایید با کندل های برگشتی هست که اگر جایی واگرایی رو دیدیم میتونیم دنبال یه Candle Stick خوب باشیم که با اون اقدام به در واقع معاملات خلاف جهت کنیم استفاده از فیبوناچی در لول هایی که لول های مهمی هست اگر واگرایی داریم میتونیم شروع به ترید کنیم و در جاهایی که لول یا خطوط حمایت و مقاومت قوی ای داریم با واگرایی ترکیب میشه میتونیم اقدام به خرید و فروش بکنیم.
الگوی چکش (Hammer Pattern) و چکش وارونه ؛ معرفی به همراه آموزش استفاده
دو الگوی چکش و چکش وارونه کاربرد بسیاری در نمودارها دارد و استفاده از آنها میتواند اطلاعات مفیدی را در اختیار کاربران و سرمایهگذاران بازار قرار دهد. این دو الگو را میتوان در وب سایتهای تحلیلی مانند تریدنیگ ویو (Tradingveiw) استفاده کرد و از مزایای آن سود برد. در این مقاله به معرفی دو الگوی چکش و چکش وارونه در تحلیل تکنیکال میپردازیم.
الگوی چکش (Hammer Pattern) چیست؟
چکش یک الگوی قیمت در نمودار شمعی است. این الگو زمانی اتفاق میافتد که یک رمز ارز به میزان قابلتوجهی پایینتر از نقطه آغازین آن معامله شود، اما در بازه زمانی نزدیک به قیمت آغازین بسته شود. این الگو یک کندل چکشی شکل را تشکیل میدهد که در آن سایه پایین حداقل دو برابر اندازه بدنه واقعی است و نشان دهنده سطوح حمایتی یا مقاومتی است. بدنه کندل نشان دهنده تفاوت بین قیمت باز و بسته شدن است در حالی که سایه، قیمتهای بالا و پایین را برای دوره نشان میدهد.
الگوی چکش چگونه کار میکند؟
الگوی چکش پس از کاهش قیمت یک ارز اتفاق میافتد. الگوی چکش نشان میدهد بازار در تلاش است تا کف قیمت را تعیین کند. چکشها نشانه تسلیم بالقوه فروشندگان برای تشکیل یک کف قیمت هستند. چکشها زمانی بیشترین تاثیر را دارند که حداقل سه یا چند کندل در حال کاهش قبل از آنها باشند. الگوی چکش باید شبیه “T” روی نمودار باشد. T نشان دهنده پتانسیل یک کندل چکشی است.
اگر کندل بعدی چکش بالاتر از قیمت بسته شدن چکش، بسته شود به اصطلاح تایید اتفاق میافتد. در حالت ایده آل این کندل تایید، پتانسیل خرید را نشان میدهد. معاملهگران معمولاً به دنبال وارد کردن موقعیتهای خرید یا خروج از موقعیتهای کوتاه در خلال کندل تایید یا بعد از کندل تأیید هستند.
چکشها معمولاً به صورت جداگانه استفاده نمیشوند. معاملهگران اغلب از تحلیل قیمت یا روند یا شاخصهای فنی برای تأیید بیشتر الگوهای کندل استفاده میکنند. الگوی چکش در تمام تایم فریمها از جمله نمودارهای یک دقیقهای، نمودارهای روزانه و نمودارهای هفتگی رخ میدهند.
کندل چکشی (Hammer candlestick) چیست؟
کندل چکشی یکی از انواع استراتژی معاملاتی ارز دیجیتال که شبیه یک “T” است که به موجب آن، روند قیمت یک ارز به زیر قیمت اولیه خود میرسد و سایه طولانی پایینتری را نشان میدهد. الگوهای کندل چکشی پس از کاهش قیمت ارز و معمولاً طی سه روز معاملاتی رخ میدهند. آنها اغلب سیگنالهایی برای الگوی معکوس در نظر گرفته می شوند.
نمودار کندل چکش، نشان دهنده چیست؟
کندل چکشی یک الگوی معاملاتی صعودی است که ممکن است نشان دهنده این باشد که یک ارز به کف قیمت خود رسیده است و برای تغییر روند در موقعیت قرار گرفته است. کندل چکشی نشان میدهد که فروشندگان وارد بازار شده و قیمت را پایین میآورند. مهم این است که برگشت قیمت صعودی باید تایید شود، به این معنی که کندل بعدی باید بالاتر از قیمت بسته شدن قبلی چکش، بسته شود.
الگوی چکش وارونه (Inverted Hammer Pattern) چیست؟
همانطور که از نامش پیدا است، الگوی چکش وارونه یک چکش برعکس روی نمودار تحلیلی است. این الگو، یک سایه بلند روی نمودار تشکیل میدهد. این پترن همیشه در انتهای یک روند نزولی رخ میدهد که نشان دهنده تغییر روند قریب الوقوع است. شکل گیری کندل چکش وارونه عمدتاً در پایین روندهای نزولی رخ میدهد و میتواند به عنوان هشداری درباره الگوی برگشت صعودی عمل کند.
نحوه تشخیص الگوی چکش وارونه
برای شناسایی الگوی چکش وارونه میتوان از معیارهای زیر استفاده کرد:
- کندل باید پس از یک روند نزولی رخ دهد
- سایه بالایی باید حداقل دو برابر ارتفاع بدنه کندل باشد
- سایه پایین یا نباید وجود داشته باشد یا خیلی کوچک باشد
- بدنه باید در انتهای پایین محدوده معاملاتی قرار گیرد
به طور خلاصه، الگوی چکش وارونه در طول یک روند نزولی با سایه بالایی طولانی رخ میدهد که منعکس کننده تلاش برای قیمتهای بالاتر است.
نحوه استفاده از الگوی چکش وارونه
شکل گیری کندل چکش وارونه عمدتاً در پایین روندهای نزولی رخ میدهد و میتواند به عنوان هشداری در مورد معکوس شدن روند عمل کند.
- هر چه سایه بالایی طولانیتر باشد، احتمال برگشت بیشتر است.
- یک فاصله کمتر از بسته شدن کندل قبلی، بازگشت قویتری را ایجاد میکند.
- حجم زیاد در لحظهای که چکش معکوس رخ میدهد، احتمال وقوع افزایش قیمت را افزایش میدهد.
- بدنه سفید دارای جهت گیری صعودی است. یک بدنه سیاه دارای جهت گیری نزولی است.
- این الگو یک هشدار در مورد تغییر احتمالی قیمت است.
معایب الگوی چکش وارونه
هیچ الگوی ایده آلی وجود ندارد که در هر زمان و در هر شرایطی کار کند. الگوی چکش وارونه نیز از این قاعده مستثنی نیست. تشخیص این الگو کار سختی نیست. چکش وارونه یک شکل قابل تشخیص را در نمودار نشان میدهد و نمی توان آن را با الگوهای دیگر اشتباه گرفت.
اما نقطه ضعف اصلی در همه استراتژیها و سناریوها این است که ممکن است الگو بدون دلیل شکست بخورد. کندل چکش وارونه ممکن است سیگنالی از یک جهش کوتاه مدت باشد. معاملهگران کم تجربه میتوانند این الگو را با نوع نزولی آن که به Shooting Star معروف است، اشتباه بگیرند چرا که شباهتهای بسیاری از لحاظ ظاهری با یکدیگر دارند.
نکات کلیدی استفاده از الگوی چکش وارونه
وقتی با استفاده از الگوی چکش وارونه شروع به تجزیه و تحلیل تکنیکال یک ارز میکنیم، جنبههای خاصی وجود دارد که باید به دنبال آنها باشیم.
تایید الگو چکش وارونه
معیارهای تایید خاصی وجود دارد که معاملهگران باید هنگام انجام معامله با استفاده از کندل چکش معکوس در نظر بگیرند. معامله گر ابتدا باید بررسی کند که طول سایه بالایی بیش از دو برابر بدنه واقعی است. اگر شکلگیری الگوی چکش وارونه با شکاف پایینتر از کندل روز قبل اتفاق بیفتد، احتمال برگشت قویتر است. همچنین حجم معاملات باید در روز شکل گیری الگوی کندل چکش وارونه بالا باشد. حجم بالا به معنای ورود خریداران به بازار و اعمال فشار بر افزایش قیمت ارز است.
روانشناسی الگوی چکش وارونه
روند قبلی ارز باید روند نزولی باشد، به این معنی که قیمت ها باید به پایین ترین حد خود برسند و فشار فروش توسط فروشندگان برای کاهش قیمت اعمال شود. وقتی کندل چکش وارونه شکل میگیرد، نشان میدهد که بازار صعودی است.
شباهت با سایر الگوها
معاملهگران اغلب الگوی چکش وارونه با Shooting Star اشتباه میگیرند. اما باید توجه داشت که الگوی چکش وارونه پس از روند نزولی رخ میدهد در حالی که Shooting Star پس از یک روند صعودی اتفاق میافتد.
دو ابزار مناسب برای معامله
الگوی چکش و چکش وارونه هر دو الگوهای معکوس صعودی هستند که در پایان یک روند نزولی رخ میدهند. در نتیجه، هر دو وارونه یک برگشت قریب الوقوع و تغییر جهت روند را نشان میدهند. نکته مهم اما این است که هر دوی این الگوها، احساسات بازار و هیجانات آن را نشان میدهد و نمیتوان به عنوان ابزاری صرف از آن استفاده کرد. بلکه در کنار سایر الگوها و تحلیلها میتواند برای سرمایهگذاران مفید باشد.
همهچیز درباره اندیکاتور مکدی (MACD)
اندیکاتور مکدی (MACD) به عنوان یک نوسان ساز در روند استراتژی معاملات در بازار ارزهای دیجیتال ، مورد استفاده قرار میگیرد. در هر نمودار دو خط موجود است، که یکی مربوط به شاخص مکدی و دیگری مربوط به سیگنال است. زمانی که مکدی از خط سیگنال عبور کند، اندیکاتور در حال نمایش یک روند صعودی است.
در این مقاله بررسی اندیکاتور MACD و روش استفاده از آن میپردازیم.
آنچه در این مقاله میخوانید :
اندیکاتور مکدی (MACD) چیست؟
خط مکدی، توسط کاستن 26 دوره میانگین متحرک نمایی (EMA) از 12 دوره EMA محاسبه میشود. در مقابل مکدی، خط سیگنال دارای 9 دوره EMA، است.
در حالی که اکثر اندیکاتورهای تکنیکال تنها اطلاعاتی جزئی در رابطه با اطلاعات تاریخی قیمتها ارائه میدهند، شاخص مکدی در واقع فعالیتی دوگانه دارد. این اندیکاتور همزمان با سنجش جهت روند، قدرت روند در آن بازه زمانی را نیز نمایش میدهد.
اندیکاتور MACD، در سال 1979 توسط Gerald Appel ساخته شدهاست. این اندیکاتور به سرمایهگذاران در جهت محاسبه جهت، طول و قدرت قیمت یک دارایی دیجیتال کمک میکند.
جزئیات اندیکاتور مکدی (MACD)
مکدی یک اندیکاتور متحرک ترند است، که در واقع عضو خانواده اندیکاتورهای نوسان ساز تکنیکی است. این اندیکاتور قابلیتهای زیر را در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهد:
1-مکدی بر اساس ارتباط بین دو میانگین متحرک، امکان دسترسی به جهت صعودی و یا نزولی بودن روند را به سرمایهگذاران میدهد.
2-این اندیکاتور، به کاربران امکان اندازهگیری تغییرات قیمتی در بازار ارزهای دیجیتال را میدهد. در واقع این امر همان سرعت روند در بازار است. زمانی که خردهفروشان برای مثال، درخواست دسترسی به قدرت و یا ضعف یک روند دارند، این گزینه کاربردی خواهد بود.
بررسی نمودار توسط مکدی
در یک نمودار قیمتی، اندیکاتور MACD مانند یک نوسان ساز به همراه دو میانگین متحرک دیده میشود. البته، این اندیکاتور برخلاف اکثر نوسان سازها، فاقد مرزهای مشخص است. به علاوه، یک هیستوگرام مکدی دو ماینگین متحرک را در جهت تکمیل نوسان ساز، پوشش میدهد.
هنگامی که از میانگین حرکتی در مبحث ارزهای دیجیتال حرف میزنیم، منظورمان خطی از نمودار برای نمایش ارزش اطلاعات جمعآوری شده در یک بازه زمانی مشخص، است.
سرمایهگذاران ماینگین حرکتی را به دو بخش عمده تقسیم میکنند: میانگینهای متحرک ساده و میانگینهای متحرک نمایی. مورد اول برای پردازش تمام اطلاعات ورودی به صورت یکسان و مورد دوم در جهت پردازش اطلاعات جدیدتر، کاربرد دارند.
اندیکاتور مکدی، به مورد دوم وابستگی بیشتری دارد. زیرا برای تصمیمات خرید و فروش دارایی دیجیتال باید اطلاعات جدیدتر باشند.
احتمالا، بهترین نکته در رابطه با اندیکاتور مکدی، سادگی استفاده از آن حتی برای سرمایهگذاران جدید، در بازار رمزارزها است.
اگرچه، لازم به ذکر است که، برای خرید و فروش یک دارایی دیجیتال نباید تنها به یک اندیکانور تکیه کرد. مکدی به همراه سیگنالهای دیگر نظیر شاخص RSI و شاخص ترس و طمع ، برای انجام معاملات کاربرد دارد.
روش کار اندیکاتور MACD
برای درک بهتر عملکرد مکدی، باید اجزایی که در نمودار در کنار این اندیکاتور قرار دارند را به خوبی درک کنید. اندیکاتور مکدی از 3 جزء اصلی در نمودار تشکیل شدهاست:
1-خط MACD، سریعترین میانگین متحرک:
فرمول اندیکاتور، مکدی توسط کم کردن دوره طولانی 26 روزه میانگین حرکتی از دوره کوتاه 12 روزه به دست میآید. معمولا این خط به رنگ آبی است.
MACD Line = (12-day EMA minus 26-day EMA)
2-خط سیگنال، کندترین میانگین متحرک:
این خط 9 روزه، برای نمایش پرایس اکشن در رنگ قرمز طراحی شدهاست.
Signal Line = 9-day EMA of MACD Line
3-هیستوگرام مکدی، نوسان گیر بالا و پایین خط صفر برای کمک به خوانش تکانه نزولی و صعودی:
هیستوگرام در واقع تفاوت بین دو جزئ بالایی است. زمانی که مکدی بالای خط سیگنال باشد، هیستوگرام مثبت است و برعکس.
در نتیجه برای خوانش صحیح سیگنال باید موارد زیر را چک کرد:
زمانی که مکدی مثبت باشد، هیستوگرام نیز در حال افزایش است. در واقع قیمت در حال رشد و سیگنالی برای خرید است.
زمانی که مکدی و هیستوگرام هر دو در حال کاهش باشند، احتمالا قیمت دارایی دیجیتال در حال افت و در شرایط فروش است.
تفسیر سیگنال MACD
اندیکاتور مکدی (MACD) به سرمایهگذاران در جهت درک 3 سیگنال مهم کمک میکند:
1-کراس اوورهای خط سیگنال
2-کراس اوورهای خط 0
در این بخش به بررسی هر کرام از این 3 مورد میپردازیم.
کراساوورهای خط سیگنال:
این مورد یکی از ابتداییترین سیگنالهایی است که میتوانید از آن بهره ببرید. همانطور که اشاره شد، این خط سیگنال میانگین متحرک مربوط به خط مکدی را نمایش میدهد. کراس اوور این دو خط به وضوح حرکات محکمی را نشان میدهد. موقعیت این دو خط، صعودی و یا نزولی بودن کراس اوور را نشان میدهد.
کراس اوور صعودی در زمان عبور میانگین متحرک نمایی کوتاه مدت، از بالای میانگین متحرک نمایی بلند مدت، و کراس اوور نزولی نیز، در زمان عبور EMA کوتاه مدت از پایین EMA بلند مدت، اتفاق میافتد.
کراس اوور خط 0:
این سیگنال مشابه مورد قبل است. تفاوت آنها در عبور خط مکدی از خط 0 به جای خط سیگنال است. زمانی که این سیگنال مثبت باشد، یک روند صعودی را نمایش میدهد. همچنین، در زمان حرکت منفی، مکدی نمایانگر یک روند نزولی است.
هرچه این سیگنال از خط صفر دورتر شود، روند قویتر خواهد بود.
واگرایی اندیکاتور مکدی (MACD)
واگرایی سیگنال زمانی اتفاق میافتد که، قیمت ارزهای دیجیتال در یک جهت و اندیکاتور مکدی در جهت مخالف در حرکت باشند. به علاوه، از یک روند ناگهانی معکوس، صعود و یا نزول ناگهانی در قیمت ارزهای دیجیتال اخطار میدهد.
در زمان انجام معاملات ارزهای دیجیتال، دو واگرایی قابل تشخیص است:
واگرایی صعودی MACD:
این واگرایی مربوط به زمانی است که قیمت ارز دیجیتال به کف پایین میرسد، ولی اندیکاتور مکدی توانایی تایید قیمت را ندارد. در نتیجه، یک سقف پایین را نمایش میدهد. این امر نمایانگر صعود قیمت، به صورت ناگهانی است. زمانی که واگرایی صعودی مکدی در انتهای یک روند در حال توسعه باشد، یک سیگنال معکوس خرید را شکل میدهد.
واگرایی نزولی MACD:
این واگرایی در زمانی که قیمت رمزارز در سقف بالا و اندیکاتور مکدی در کف بالا است، اتفاق میافتد. در این واگرایی، امکان یک افت قیمت به صورت ناگهانی ناگهانی، وجود دارد.
اگر روند بلند مدت صعودی باشد، واگرایی صعودی مکدی نشانه خوبی برای ترند معکوس است. اما در این شرایط، سیگنال به قدر کافی قوی نیست، در نتیجه، همواره باید ترکیب سیگنالهای دیگر را نیز در نظر گرفت.
مقایسه اندیکاتور RSI و مکدی
اندیکاتور دیگری که سرمایهگذاران ار آن برای افزایش سود معاملات استفاده میکنند، RSI است. هر دو اندیکاتور مکدی (MACD) و قدرت نسبی (RSI)، به اندازهگیری مومنتوم و جهت حرکت مارکت، کمک میکنند. اما این دو شاخص با جنبههای بسیار متفاوتی با هم کار میکنند.
برای خوانش صحیح شاخص RSI، سرمایهگذاران به ارزش آن که بین 0 تا 100 است، دقت میکنند.
زمانی که شاخص قدرت نسبی زیر 30 باشد، مارکت در حالت فروش بیش از حد قرار دارد. هنگامی که، شاخص بالای 70 باشد نیز مارکت در حالت خرید بیش از حد است.
اندیکاتور MACD، تفاوت میان دو EMA را اندازهگیری میکند، در حالی که شاخص قدرت نسبی تغییرات قیمت را با بالاترین و پایینترین حالات مارکت مقایسه میکند. با توجه به اینکه، این دو شاخص در فاکتورهای متفاوت خرید و فروش تمرکز دارند، احتمال تفاوت در سیگنالهای آنها همواره وجود دارد.
کلام آخر
اندیکاتور مکدی (MACD)، برای سرمایهگذاران ابزار بسیار مناسبی است. مکدی به دلیل سادگی و ترکیب، مومنتوم مارکت و روند آن در یک شاخص، برای استفاده سرمایهگذاران توصیه میشود. مکدی برای پرایس اکشن، یک نمودار بسیار سادهتر و مرتبتر ارائه میدهد.
لازم به ذکر است که، همواره باید به سیگنالهای دیگر نیز برای تصمیمگیری در رابطه با معاملات خود مراجعه کنید.
حجم معاملات چیست و چگونه میتوانیم از آن استفاده کنیم؟
حجم معاملات (Trade Volume) مجموع تعداد قراردادها یا سهامهای معامله شده در یک نماد معاملاتی است. حجم معاملاتی را میتوان در هر نوع نماد و بازارهایی مثل بورس سهام، اوراق قرضه، قراردادهای آپشن، قراردادهای آتی و انواع کالاها به کار برد.
اصول پایه حجم معاملات
حجم معاملات در یک برهه زمانی خاص، مجموع تعداد سهامها یا قراردادهای مبادله شده در یک نماد معاملاتی خاص را اندازه میگیرد، که شامل مجموع مقدار سهامهای مبادله شده بین خریدار و فروشنده میشود.
زمانی که مبادلات به صورت فعالانهتر انجام میشوند، حجم معاملات بالاست و وقتی که مبادلات کمتری بین خریدار و فروشنده انجام میشود، حجم معاملاتی نیز پایین است.
هر صرافی در بازار، حجم معاملاتی خاص خود را دنبال میکند و اطلاعات مختص به خود را منتشر میکند. اطلاعات مربوط به حجم معاملاتی در هر روز، معمولا هر یک ساعت یک بار، تخمین زده میشوند و در انتهای هر روز نیز یک شکل کلی و یک اطلاعات منسجم از حجم معاملات آن روز منتشر میشود.
سرمایه گذاران همچنین میتوانند مقدار تغییرات قیمت قرارداد را به عنوان جانشینی برای حجم معاملات دنبال کنند. در این روش، تغییرات قیمت خیلی سریعتر از حجم معاملات اتفاق میافتد.
این ابزار به سرمایه گذاران درباره میزان فعالیت و نقدینگی بازار میگوید. حجم معاملات بالا، نشان دهنده نقدینگی بالای یک نماد معاملاتی است؛ یعنی رابطه بهتر و فعالتری بین خریداران و فروشندگان وجود دارد.
وقتی که سرمایه گذاران درباره روند حرکتی در بازار سهام تردید دارند، حجم معاملات در قراردادهای آتی افزایش مییابد. این اغلب باعث میشود که قراردادهای آتی و آپشن آن سهام نیز فعالتر شوند.
در کل، در روزهای باز شدن بازارهای جهانی مثل فارکس (دوشنبهها)، و روزهای بسته شدن بازار (جمعهها) حجم معامله بالاتر است و در روزهای قبل از تعطیلات، معمولا پایین میآید.
امروزه، تریدرهای روزانه و شاخصهای پول در بازار آمریکا، تبدیل به یکی از بزرگترین استفاده کنندگان حجم معاملات شدهاند.
طبق گفتههای موسسه مالی و بانکداری JPMorgan در سال ۲۰۱۷، سرمایه گذاران راکدی مثل ETFها (صندوقهای قابل معامله) و حسابهای سرمایه گذاری کمّی که معاملات الگوریتمی با سرعت بالا انجام میدهند، مسئول ۶۰ درصد از کل حجم معاملاتی بودند؛ در حالی که تریدرهای محتاط فاندامنتالی (تریدرهایی که فاکتورهای فاندامنتالی را قبل از سرمایه گذاری بر روی یک سهام ارزیابی میکنند)، تنها مسئول ۱۰ درصد از آن بودند.
تریدرها و حجم معاملات
تریدرهای از عوامل مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. حجم معاملاتی یکی از آسانترین فاکتورها برای ارزیابی بازار توسط تریدرهاست.
این ابزار، در طول بالا رفتن سریع قیمت یا پایین آمدن سریع آن، برای تریدرها اهمیت زیادی دارد، چون میتوانند با استفاده از آن، معاملات خود را تشخیص و سازماندهی کنند.
همچنین حجم معاملات بالا که معمولا با تغییر روند قیمت همراه است، میتواند ارزش سهام مورد نظر تریدرها را تقویت کند.
سطوح مختلف حجم معاملات، میتواند به تریدرها کمک کند تا تصمیم گیری بهتری برای زمان ورود به بازار داشته باشند؛ تریدرها میانگین حجم معامله در طول روز را، هم برای معاملات کوتاه مدت و هم بلندمدت دنبال میکنند، تا بتوانند برای ورود به بازار تصمیم درستی بگیرند. همچنین آنها میتوانند اندیکاتورهای تکنیکال دیگر را نیز با حجم معاملاتی تلفیق کنند.
نمونهای ساده از حجم معاملات
فرض کنید که بازار شامل دو تریدر است؛ تریدر اول ۵۰۰ سهم از سهام اپل را میخرد و ۲۵۰ سهم از سهام آمازون را میفروشد. تریدر دوم نیز ۵۰۰ سهم از سهام تسلا را میخرد و ۲۵۰ تا از این سهم را به تریدر اول میفروشد.
کل حجم معاملات در بازار ۱۰۰۰ است (۵۰۰ سهم اپل + ۲۵۰ سهم آمازون + ۲۵۰ سهم تسلا).
استفاده از حجم معاملات برای بهبود معاملات
حجم معاملات یک مقیاس است که نشان میدهد در یک دوره زمانی خاص، چه مقدار از یک دارایی معامله شده است. در بورس سهام، حجم معاملات به صورت تعداد سهمهای خرید و فروش شده نمایش داده میشود و در قراردادهای آتی و آپشن نیز این حجم بر مبنای تعداد قرارداد دست به دست شده نشان داده میشود. خود حجم معاملات و دیگر اندیکاتورهایی که از دیتاهای حجم معاملاتی بهره میگیرند، معمولا در نمودارهای آنلاین استفاده میشوند.
هر از گاهی، نگاه کردن به الگوهای حجم معاملات، میتواند قدرت یک سهام یا ارز دیجیتال خاص را نشان دهد. در حقیقت، حجم معاملات نقش مهمی در تحلیل تکنیکال بازی میکند.
نکات مهم
- حجم معاملات میتواند یک مقیاس خوب برای تشخیص قدرت بازار باشد. معمولا بازارهایی که دارای حجم معاملات بالایی هستند، روند قدرتمندتر و سالمتری دارند.
- زمانی که در حجم معاملات بالا، بازار ریزش میکند، قدرت بازار در روند نزولی بیشتر میشود.
- زمانی که قیمت در روند نزولی بالای بالاتر (Higher High) جدیدی را ثبت میکند، باید خیلی مراقب باشید! چون ممکن است روند صعودی شکل بگیرد.
- اندیکاتورهای حجم موجود (OBV) و کلینگر (Klinger)، ابزارهایی هستند که بر مبنای حجم بازار کار میکنند.
اصول اولیه استفاده از حجم معاملات
وقتی که حجم معاملاتی را بررسی میکنید، معمولا اطلاعات از قبیل قدرت یا ضعف یک روند را به دست تفاوت بین واگرایی و تایید میآورید. به عنوان یک تریدر، ما تمایل بیشتری به همراهی با حرکات قویتر داریم و در روندهای ضعیف نیز، ما به دنبال معکوس شدن روند میگردیم.
البته این دستورالعملها همیشه و برای تمام مسائل پاسخگو نیست؛ اما برای تصمیمگیری برای ورود به بازار، مناسب است.
۱. تایید روند
یک بازار رو به رشد (نزولی یا صعودی)، باید حجم معاملاتی بالایی داشته باشد. گاوها به افزایش حجم خریداران برای هل دادن قیمت به سمت بالا نیاز دارند؛ کاهش حجم معاملات در روند صعودی، میتواند نشانه کاهش جذابیت نماد مورد نظر و در نتیجه، معکوس شدن قیمت باشد.
این یک حقیقت واضح است که ریزش یا جهش قیمت با حجم معاملاتی کم، یک سیگنال خرید یا فروش ضعیف است. ریزش یا جهش قیمت با حجم بالا، سیگنال قویتری ارائه میدهد که نشانه تغییر چیزی در آن نماد خاص است.
۲. اشباع حرکت و حجم معاملات
در یک بازار صعودی یا نزولی، ما میتوانیم اشباع قیمت را ببینیم. اشباعها، حرکات واضحی در قیمت هستند که با افزایش حجم معاملات ترکیب شدهاند؛ آنها میتوانند سیگنالهایی مبنی بر پتانسیل اتمام روند ارائه دهند.
تریدرهایی که بیشتر صبر کردهاند و از عدم دریافت سودهای بیشتر ترس دارند، خریداران را خسته میکنند؛ در نتیجه، بازار معکوس میشود.
زمانی که بازار نزولی است، نزول بیشتر قیمت تریدرها را تحت فشار قرار میدهد و این، بر روی نوسانات تاثیر میگذارد و حجم معاملات را افزایش میدهد. این نیز میتواند سیگنالی مبنی بر اتمام روند نزولی باشد.
۳. نشانههای صعودی
حجم معاملات میتواند در تشخیص نشانههای صعودی بازار مفید باشد. برای مثال، فرض کنید که بر روی یک خط مقاومت که قیمت را پس میزند، حجم معاملات افزایش مییابد؛ در این حالت، قیمت نیز پس از یک اصلاح کوچک، افزایش پیدا میکند.
در یک روند نزولی، باید پایین پایینتر (Lower Low) ساخته شود؛ زمانی که این حرکت تمام شد، حجم معاملات کاهش مییابد، که این یک نشانه صعودی تلقی میشود.
۴. معکوس شدن قیمت
پس از یک حرکت بزرگ قیمتی (بالا یا پایین)، اگر قیمت شروع به بیروند یا رنج شدن (Range) با حجم معاملاتی بالا کرد، میتواند نشانهای از معکوس شدن قیمت باشد.
۵. بریک اوتها و فیک اوتها
در بریک اوت اولیه از بازار بی روند و یا هر الگوی قیمتی دیگر، افزایش در حجم معاملاتی میتواند قدرت روند را بیشتر کند. کم بودن مقدار حجم معاملات، پس زدن قیمت در بریک اوت را نشان میدهد، که به آن فیک اوت میگویند.
۶. تاریخ حجم معاملات
حجم معاملات باید مربوط به تاریخ اخیر باشد؛ مقایسه حجم معاملات امروز با ۵۰ سال قبل، اطلاعات اشتباهی به ما میدهد. هرچه تاریخ حجم معاملات جدیدتر باشد، امکان اتفاق مشابه بیشتر است.
حجم معاملات اغلب به عنوان یک اندیکاتور نقدینگی تلقی میشود. بازارهایی مثل بورس سهام که دارای نقدینگی بالایی هستند، به عنوان یک استراتژی ترید کوتاه مدت در نظر گرفته میشوند؛ چون در قیمتهای مختلف، خریداران و فروشندگان زیادی وجود دارند.
۳ اندیکاتور پرکاربرد برای تفاوت بین واگرایی و تایید حجم معاملات
اندیکاتورهای حجم معاملات، فرمولهای ریاضی هستند که به صورت مشترک در بیشتر پلتفرمهای نموداری وجود دارند.
فرمول کارکرد هر اندیکاتور مقداری با اندیکاتورهای دیگر فرق دارد. تریدرها میتوانند اندیکاتوری را انتخاب کنند که بهترین عملکرد را برایشان دارد.
استفاده از این اندیکاتورها الزامی نیست؛ اما آنها میتوانند در تصمیم گیری درست شما را راهنمایی کنند. اندیکاتورهای زیادی برای حجم معاملاتی وجود دارند، اما ما ۳ اندیکاتور با عملکرد خوب را در اینجا بررسی میکنیم:
۱. اندیکاتور حجم موجود (OBV)
OBV یک اندیکاتور ساده اما مفید است. در این اندیکاتور، حجم معاملات زمانی افزایش مییابد که بازار به انتهای روند صعودی رسیده است. همچنین، حجم معاملات زمانی کاهش مییابد که قیمت به انتهای روند نزولی رسیده است.
OBV یک مجموعه از انباشت قیمت یا اشباع را نشان میدهد. همچنین میتواند واگرایی را نیز نشان دهد؛ مثل زمانی که قیمت بالا برود، اما حجم با نسبت آرامی شروع به رشد کند و یا حجم معاملات کم شود.
۲. اندیکاتور جریان پول چایکین (CMF)
افزایش قیمت باید با افزایش حجم همراه باشد. اندیکاتور CMF بر روی انبساط قیمت در زمانی که قیمت بالاتر از میانگین قیمتی کل روز قرار میگیرد، تمرکز دارد، سپس یک ارزش مطابق با قدرت این روند ارائه میکند.
اگر حجم معاملاتی در آن افزایش پیدا کند، قیمت نیز افزایش پیدا میکند و اگر حجم پایین باشد، قیمت نیز منفی خواهد بود.
CMF میتواند به عنوان یک اندیکاتور کوتاه مدت استفاده شود، به این دلیل که نوسان میکند؛ اما بیشتر برای نشان دادن واگرایی کاربرد دارد.
۳. اسیلاتور کلینگر (Klinger Oscillator)
نوسان در پایین و بالای خط صفر، میتواند سیگنالهایی برای خرید و فروش ارائه کند.
اسیلاتور کلینگر انباشتگی قیمت را برای حجم خرید، و پراکندگی قیمت را برای حجم فروش در یک دوره زمانی خاص ارائه میدهد.
سخن آخر
حجم معاملاتی یک ابزار کاربردی برای تشخیص روند تفاوت بین واگرایی و تایید است. همانطور که میبینید، روشهای زیادی برای استفاده از آن وجود دارد. اصلیترین راه استفاده از آن، تشخیص قدرت یا ضعف بازار و بررسی تاییدیه روند یا معکوس شدن روند است.
اندیکاتورهای مبتنی بر حجم معاملات، برای تصمیم گیری درست برای ورود به بازار به تریدرها کمک میکنند.
البته حجم معاملاتی ابزار خیلی دقیقی برای ورود و خروج نیست و باید برای تشخیص این نقاط از رفتار قیمت (Price Action) نیز کمک گرفت.
آشنایی با Divergence | بررسی مفهوم واگرایی در تحلیل تکنیکال
میدانید که آشنایی و تسلط به مفاهیم و ابزارهای تحلیل تکنیکال بازارهای مالی، یکی از ارکان مهم درروند معاملات چنین بازارهایی است. بنابراین معاملهگران موفق معمولاً با بهرهمندی از این اطلاعات و تکنیکهای معاملاتی، سودهای خوبی را به دست میآورند. افزایش آگاهی و سطح دانش بورسی در فرایند سرمایهگذاری از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مقاله به آشنایی با Divergence یا مفهوم واگرایی در تحلیل تکنیکال می پردازیم.
Divergence چیست ؟
درحقیقت امروز به سراغ یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال رفتهایم که برای تخمین روند سهم یا یک دارایی به کار میرود و تشخیص آن بهکمک اندیکاتورها و روندهای قیمتی امکانپذیر است. این ابزار که یکی از مفاهیم پرکاربرد در بازار سهام و دیگر سایر بازارهای مالی مثل بازار ارزها و فارکس است، واگرایی یا دایورجنس نامیده میشود.
حتما در خاطر دارید که در سال 2008 بحران اقتصادی شدیدی گریبان گیر بسیاری از قدرت های اقتصادی جهان شد. بیشتر بخوانید
بازار ارزهای دیجیتال پر از فراز و نشیب می باشد. پیش بینی سیر صعودی یا نزولی ارز های این بازار بیشتر بخوانید
بهطورکلی هدف تحلیلگران از یادگیری این مفهوم، مشاهده نوعی وارونگی میان نمودار قیمت و اندیکاتور است؛ به بیانی دیگر تحلیلگران به کمک این مفهوم میتوانند به شناسایی اولیه بازگشت روند و معکوسشدن آن پرداخته و از این طریق کسب سود کنند.
درحقیقت بسیاری از تحلیلگران با استفاده از این سیگنال ایجادشده در سهمها یا داراییهای مختلف، بهترین زمان را برای ورود به یک سهم یا دارایی تشخیص میدهند؛ از اینرو پیشنهاد میکنیم برای آشنایی با این تکنیک پرکاربرد در بازارهای مالی، تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
اساساً دایورجنس به معنای تفاوت و تناقض رفتاری میان اندیکاتور و قیمت یک سهم یا دارایی در نمودار قیمتی است. درواقع وقتی خریداران و فروشندگان در تصمیم خود دچار تردید شده باشند، شاهد این سیگنال خواهیم بود. این موضوع از طرفی میتواند نشاندهنده بازگشت قیمت از روند باشد و از طرفی نیز میتواند نمایانگر ادامه روند قبلی باشد؛ به بیانی دیگر دایورجنس هم میتوانند مانند الگوهای بازگشتی عمل کند و هم بهعنوان الگوی ادامهدهنده باشد.
از طرفی Divergence نشاندهنده ضعف معاملات و احتمال رخدادن بازگشتی قدرتمند است که در تصمیمگیری برای خرید و فروش نقش بسیار مهمی خواهد داشت. درواقع این مفهوم یکی از مهمترین و کاربردیترین مباحث تحلیل تکنیکال است که میتوان از آن برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت بالقوه استفاده کرد.
براساس تعریفی سادهتر، وقتی قیمت یک ارز دیجیتال (سهام) و اندیکاتور خلاف جهت یکدیگر در حرکت باشند، Divergence در تحلیل تکنیکال رخ میدهد. این مفهوم ضعیفبودن یک روند را نشان میدهد و در چنین حالتی، قیمت به انتهای روند خود رسیده و تمایل دارد روند خود را تغییر دهد.
بهطورکلی از این مفهوم میتوان برای شناسایی سطوح قیمتی ارزها یا سهام، مثل سطوح حمایتی و مقاومتی استفاده کرد. درصورت رخدادن صحیح این سیگنال درباره یک دارایی، به احتمال زیاد قیمت آن بازخواهد گشت. نتیجه اینکه وقتی خریداران و فروشندگان تردید زیادی در تصمیمگیری خوددارند، دایورجنس رخداده است.
اندیکاتورهای مهم در واگرایی
اساساً در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی میتوان از اندیکاتورهایی که با آنها آشنا هستیم، برای شناسایی این سیگنال در یک دارایی دیجیتال یا سهام استفاده کنیم، ولی اندیکاتورهایی که بهصورت معمول بهوسیله تحلیلگران حرفهای بازار جهت تشخص دایورجنس استفاده میشوند، اندیکاتورهای MACD و RSI هستند که از اعتبار بیشتری در این خصوص برخوردار هستند.
اهمیت این مفهوم در ارتباط با اندیکاتور RSI اساساً دایورجنس ها نقش کلیدی را در خصوص اندیکاتور RSI بازی میکنند. در حقیقت نقش ِDivergenceها این است که بازگشت نمودار قیمت را نمایش دهند؛ یعنی با مشاهده اعدادی خارج از محدوده ۳۰ تا ۷۰، نشانه اخطار جدی بوده و باید بهدقت آن را بررسی کرد.
درحقیقت وقتی روند صعودی باشد، باید بین نمودار قیمتی و دایورجنس اندیکاتور، تراز ۷۰ یا بالاتر را مشاهده کنیم، ولی وقتی روند نزولی باشد، باید تراز ۳۰ یا کمتر را مشاهده کنیم. البته این دایورجنسها ممکن است در ترازهایی کمتر از ۷۰ و بیشتر از ۳۰ نیز رخ بدهد، اما اعتبار این واگراییها، کمتر از موارد گفتهشده در بالاست و نیاز نیست آنها را چندان جدی بگیرید.
دایورجنسها به تریدرها کمک میکنند قدرت تقریبی قیمت فعلی دارایی را در مقایسه با قیمت هنگام بستهشدن معاملات روز قبل به دست بیاورند. از طرفی دایورجنسRSI میتواند در تأیید نقاط ورود و خروج کمک شایانی به ما کند و مثل دیگر اندیکاتورها، بازگشت احتمالی روند قیمت را نشان دهد. درحقیقت تریدرهای حرفهای برای اینکه بتوانند حرکات اساسی و مهم در نمودار قیمت یک دارایی را ارزیابی و احتمال بازگشت قیمت به روند قبلی را ارزیابی کنند، از این مفهوم استفاده میکنند.
Divergence چه مواردی را در اختیار ما میگذارد؟
در تحلیل تکنیکال، ممکن است این مفهوم، سیگنال یک حرکت بزرگ مثبت یا یک حرکت بزرگ منفی را در اختیار ما قرار دهد. یک دایورجنس مثبت زمانی رخ میدهد که قیمت سهم در حال ثبت کفهای جدید است، ولی اندیکاتور تکنیکال مورد استفاده مانند اندیکاتور جریان پول (Money Flow Indicator) شروع به ثبت سقفهای جدید میکند. بالعکس در دایورجنس منفی، قیمت سهم در حال ثبت قلههای جدیدی است؛ درحالیکه اندیکاتور تکنیکالی ما در حال ثبت کفهای جدیدی است.
بهطورکلی تریدرها میتوانند از دایورجنسها برای تخمین شتاب پایهای قیمت یک دارایی استفاده کنند. بهدست آوردن شتاب پایهای میتواند احتمال وقوع یک بازگشت قیمتی را نشان دهد؛ برای مثال تریدرها میتوانند با استفاده از اسیلاتورهایی مانند شاخص قدرت نسبی روی جدول خود استفاده کنند.
در چنین شرایطی اگر قیمت در حال صعود بوده و مرتب قلههای جدیدی را ثبت میکرد، در حالت عادی اندیکاتور شاخص قدرت نسبی نیز میبایست قلههای جدیدی را ثبت میکرد، اما اگر قیمت در حال ثبت قلههای جدید باشد و اندیکاتور شاخص قدرت نسبی شروع به ثبت کفهای جدید کند، نشاندهنده این است که امکان تضعیف روند صعودی وجود دارد.
دیدگاه شما