مالی رفتاری، سوگیری نماگری و متغیرهای بینادی حسابداری: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران مقاله
مطابق یکی از سوگیری های رفتاری، سرمایه گذاران بر مبنای عملکرد گذشته شرکت ها، طبقه بندی های ذهنی افق پیش روی مالی رفتاری خاصی را در ذهن خود برای پیش بینی رخدادهای آتی انجام داده و در پی یافتن شباهت هایی در عملکرد شرکت ها هستند. به این دسته از تورش های رفتاری، سوگیری «نماگری» اطلاق می گردد.این سوگیری موجب می شود، تا سرمایه گذاران روندها را به صورت نادرست تفسیر نمایند. تحقیق حاضر قابلیت پیش بینی بازده سهام در کوتاه مدت و بلندمدت را با طبقه بندی عملکرد تاریخی حسابداری شرکت ها بر مبنای نرخ رشد فروش، نرخ رشد سود حسابداری، نرخ رشد سود خالص و با استفاده از روش مطالعه پرتفوی موردبررسی قرارداده است. همچنین تاثیر «ثبات » عملکردگذشته شرکت ها در عکس العمل سرمایه گذاران و رفتار قیمتی سهام و نیز اطلاعات آتی تائید کننده یا مخالف روند گذشته مورد آزمون قرارگرفته است. نمونه آماری موردبررسی شامل 80 شرکت در دوره زمانی 1380 تا 1390 است. تعداد مشاهدات شامل 3200 شرکت ـ فصل و 800 شرکت ـ سال بوده است. نتایج آزمون های انجام شده نشان می دهد که در افق میان مدت، پرتفوی مومنتوم مبتنی بر متغیرهای بنیادی حسابداری، بازده غیرعادی مثبت و معنی دار ایجاد می کند، اما در افق بلندمدت منجر به بازده غیرعادی نمی گردد. همچنین شواهد ضعیفی از تاثیر ثبات عملکرد گذشته شرکت ها بر بهبود پیش بینی بازده آتی سهام وجود دارد. افزون بر آن، بر مبنای اطلاعات تائید کننده یا مخالف روندهای گذشته، شواهد کافی مبنی بر وجود تفاوت معنی دار بین بازده پرتفوئی از شرکت های باثبات و بی ثبات وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
مالی رفتاری، سوگیری نماگری و متغیرهای بینادی حسابداری : شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران احمد بدری ندا گودرزی چکیده مطابق یکی از سوگیریهای رفتاری، سرمایه گذاران بر مبنای عملکرد گذشته شرکت ها، طبقه بندیهای ذهنی خاصی را در ذهن خود برای پیش بینی رخدادهای آتی انجام داده و در پی یافتن شباهت هایی در عملکرد شرکت ها هستند. تحقیق حاضر قابلیت پیش بینی بازده سهام در کوتاه مدت و بلندمدت را با طبقه بندی عملکرد تاریخی حسابداری شرکت ها بر مبنای نرخ رشد فروش ، نرخ افق پیش روی مالی رفتاری رشد سود حسابداری، نرخ رشد سود خالص و با استفاده از روش مطالعه پرتفوی موردبررسی قرارداده است . به طور خلاصه می توان بیان داشت که سوگیری نماگری به معنی آن است که روند عملکرد گذشته شرکت موجب شکل گیری نوعی طبقه بندی در ذهن میگردد و انتظارات سوگیرانه ای در مورد 1- Anomalies 2- Efficient Market Hypothesis 3- Shleifer 4- Chan, Frankel 5- Representative bias 6- Tversky & Kahneman عملکرد آینده شرکت ها پدید میآورد. اگرچه طبق جداول ارائه شده ، استراتژی مومنتوم مبتنی بر نرخ رشد ٥ ساله متغیرهای حسابداری در دوره های ٣ ماهه و ٦ ماهه منجر به بازدهی مثبت و معنی دار شده است که نشان دهنده استمرار روند عملکرد بلندمدت گذشته شرکت در بازدهی کوتاه مدت آتی آن دارد. اگرچه طبق جداول ارائه شده ، استراتژی مومنتوم مبتنی بر نرخ رشد ٥ ساله متغیرهای حسابداری در دوره های ٣ ماهه و ٦ ماهه منجر به بازدهی مثبت و معنی دار شده است که نشان دهنده استمرار روند عملکرد بلندمدت گذشته شرکت در بازدهی کوتاه مدت آتی آن دارد.
آشنایی با مالی رفتاری
اندیشمندان حوزه مطالعه های مالی که همواره درصدد شناخت و تبیین رفتارها و علل وقایع بازارهای مالی بودند، تلاش نموده اند با کمک گرفتن از علوم رفتاری درصدد تشریح رفتار تصمیم گیرندگان در بازارهای مالی برآیند و با طرح محدودیت های تئوریهای مالی کلاسیک در تبیین واقعیت ها از جمله محدودیت در آربیتراژ و محدودیتهای شناختی انسان، عامل رفتار غیرعقلایی انسان، در کنار سایر متغیرهای اقتصادی به عنوان عوامل مؤثر بر رفتارهای اقتصادی شناخته شد.از این رو شناخت و بررسی عوامل رفتاری در دانش مالی از اهمیت بالایی برخوردار افق پیش روی مالی رفتاری خواهد بود به نحوی که سرمایه گذار و حتی سیاست گذار را در شناخت و تحلیل مسائل و انتخاب تصمیم درست راهنمایی خواهد کرد.در این ویدیو آموزشی سعی خواهد شد تا ابعاد مالی رفتاری و کاربرد دانش روانشناسی در بررسی رفتار افراد در بازارهای مالی مورد بررسی قرار گیرد.
توضیحات
معرفی ویدیو آموزشی:
کارآمدی نظام مالی در یک کشور بعنوان زیرمجموعه ای از نظام اقتصادی آن و در ارتباط با دیگر نظام های این سیستم میتواند نقش بسزایی در کارآمدی و شکوفایی یک اقتصاد داشته باشد.دراین میان بازار سرمایه بعنوان یکی از مهم ترین اجزای نظام مالی از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که سهم بزرگی در تجمیع و جمع آوری منابع و نقدینگی جهت هدایت به فعالیت های مولد و تولید محور دارد.از طرفی با توجه به عرضه واحد های اقتصادی بزرگ و مهم کشور در بازار سرمایه،هرگونه نوسانات اقتصادی میتواند بازار بورس و اواراق بهادار را دچار نوسان نماید.با این وصف شکوفایی بازار سرمایه در نظام مالی و اقتصادی یک کشور باعث شکوفایی صنایع،جهش تولید و اشتغال و برون رفت از مشکلات اقتصادی نظیر از بین رفتن نقدینگی افسارگسیخته در جامعه خواهد شد.
پارادایم غالب در نظریه های مالی بر حداکثرسازی مطلوبیت انتظاری سرمایه گذار و ریسک گریزی وی تأکید دارد در حالی که مطالعات تجربی از دنیای واقعی هجمه های فراوانی را در سال های اخیر به تئوری های مدرن مالی و فرض انسان عقلایی وارد کرده است. مطالعات روانشناسان نشان میدهد که انسانها در عمل، رفتاری متفاوت از آنچه که تئوری های مدرن مالی از انسان عقلایی ترسیم میکنند از خود بروز میدهند . بنابراین اندیشمندان حوزه مطالعه های مالی که همواره درصدد شناخت و تبیین رفتارها و علل وقایع بازارهای مالی بودند، تلاش نمودند با کمک گرفتن از علوم رفتاری درصدد تشریح رفتار تصمیم گیرندگان در بازارهای مالی برآیند و با طرح محدودیت های تئوریهای مالی کلاسیک در تبیین واقعیت ها از جمله محدودیت در آربیتراژ و محدودیتهای شناختی انسان، عامل رفتار غیرعقلایی انسان، در کنار سایر متغیرهای اقتصادی به عنوان عوامل مؤثر بر افق پیش روی مالی رفتاری رفتارهای اقتصادی شناخته شد.از این رو شناخت و بررسی عوامل رفتاری در دانش مالی از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود به نحوی که سرمایه گذار و حتی سیاست گذار را در شناخت و تحلیل مسائل و انتخاب تصمیم درست راهنمایی خواهد کرد.در این ویدیو آموزشی سعی خواهد شد تا ابعاد مالی رفتاری و کاربرد دانش روانشناسی در بررسی رفتار افراد در بازارهای مالی مورد بررسی قرار گیرد.
سرفصل های ویدیو آموزشی:
- ساختار ذهنی انسان و انواع تفکر
- اصول اولیه تحلیل رفتار سرمایه گذاری ریسکی
- بررسی نقایص موجود در مدل های مدرن تحلیلگری بازار سهام
- شواهد ناکارآیی و بیقاعدگی های بازار
- آشنایی با رایج ترین تورش های رفتاری شامل زیان گریزی، حسابداری ذهنی، اثر تمایلی و ….
- مهم ترین خطاهای سرمایه گذاری در فعالان مختلف بازار و پیامدهای آن از منظر سرمایه گذاری و کسب بازده:
- سرمایه گذاران کم تجربه
- تحلیلگران بازار سرمایه
- شرکت های مشاوره سرمایه گذاری و سایر نهادهای مالی
مدرس دوره:
دکتر علی ابراهیم نژاد:
- دکترای مدیریت مالی از Boston College
- عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف
- مشاور معاونت اقتصادی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی
- Associate در شرکت Cornerstone Research، بوستون، امریکا
- تحلیلگر ارشد سهام، شرکت سرمایهگذاری فیروزه، ایران
- و…
محتویات مجموعه:
این مجموعه شامل ۶ ساعت آموزشی تدریس و فایل اسلاید از ارائه مدرس می باشد.
پس از خرید فیلم و پرداخت هزینه،لینک مشاهده فیلم ها و سایر فایل های مرتبط با دوره برای شما نشان داده خواهد شد.لازم بذکر است،لینک های مشاهده آنلاین بدون محدودیت زمانی و بدون محدودیت تعداد استفاده قابل استفاده خواهد بود.جهت دسترسی به لینک ها در هر زمان دلخواه میتوانید وارد ناحیه کاربری خود در سایت شوید و با انتخاب بخش سفارشات،محصول مورد نظر و فایل های مربوط را مشاهده نمایید.
در صورت بروز هرگونه مشکل میتوانید از طریق بخش تیکت های پشتیبانی در ناحیه کاربری اقدام به ارسال تیکت نمایید یا از پشتیبانی آنلاین سایت استفاده نمایید و یا با شماره ۰۲۱۹۱۳۰۶۱۶۸ داخلی ۱۲۰ تماس حاصل فرمایید.
مقدمات مالی رفتاری ( بخش دوم )
اطلاعات غلط و خطاهای فکری احتمالا از دلایل مهم بسیاری از ناکارامدیهای بازار هستند؛ چرا که هیچکسی همه چیز را نمیداند و حتی اگر بداند ممکن است بهترین تصمیم ممکن بر اساس آن اطلاعات را اتخاذ نکند.
خطاهای پیشبینی: از نمونههای معمول این نوع خطاها هستند، زیرا حتی تحلیلگران بازار سهام نیز در مورد پیشبینی درآمد و سود مورد انتظار شرکتها دچار اشتباه میشوند.
نمایندگی: یک برونیابی نتایج آینده بر اساس مجموعهای محدود از مشاهدات یا حقایق است، بنابراین گاهی اوقات با عنوان «خطای توجه به نمونهی کوچک» نیز شناخته میشود. این خطا بیشتر در سرمایهگذارانی دیده میشود که به دنبال گزینهای مناسب برای سرمایهگذاری هستند و مبنای تصمیم خود را بر اساس عملکرد و بازدهی اخیر آن قرار میدهند به جای اینکه یک بازهی طولانی را مد نظر قرار بدهند. غالبا، این اتفاق در نتیجهی نبود ارزیابی بایسته رخ میدهد که در آن سرمایهگذار به جای انجام تحقیقات مستقل، به بروشورها و مطالب تبلیغاتی شرکتها یا خود بودجه بسنده میکند.
قالببندی محدود : به معنای ارزیابی تعداد معدودی از عوامل است که ممکن است بر سرمایهگذاری تأثیر بگذارد. برای مثال، یک سرمایهگذار میخواهد یک اوراق بهادار را به علت عملکرد گذشتهی آن بدون در نظر گرفتن عوامل اقتصادی متغیری که میتواند عملکرد آن را تغییر بدهد، خریداری کند.حسابداری ذهنی : یک نوع قالببندی محدود است که در آن سرمایهگذاریهای مختلف به شکل ذهنی با به کارگیری معیارها و ارزیابیهای بایستهی مختلف تفکیک میشوند به طوری که سایر ملاحظات ممکن است غیرقابلتوجیه در نظر گرفته شوند. برای مثال، در نظر گرفتن سرمایهگذاریهای مجزا در قالب یک سرمایهگذاری به جای بخشی از یک پورتفولیو.
جانبداری در جمعآوری اطلاعات و تفکر: به معنای اِعمال تمایلات شخصی بر حقایق و تفکرات برای مطابقت دادن آنها با نظرات و اقدامات جاری است.
محدودیتهای آربیتراژ
بنابراین اگر جهتگیریهای رفتاری باعث قیمتگذاری نادرست سهام میشود، چرا آربیتراژرها به واسطهی خرید و فروش سهام تا زمانی که قیمتها مطابق با خواستههای آنها است، از این شرایط سود نمیبرند؟ حامیان نظریه مالی رفتاری بر این باور هستند که قیمتگذاری نادرست ادامه پیدا خواهد کرد زیرا محدودیتهایی برای آربیتراژ وجود دارد.اولا، این ریسک وجود دارد که وضعیت قیمتگذاری نادرست وخیمتر شود و بنابراین ریسک آربیتراژ هم بالاتر رود. تأثیر بازار بر جهتگیریهای رفتاری ممکن است بیشتر از تأثیر آربیتراژرها باشد به خصوص به این دلیل که جهتگیریهای رفتاری آربیتراژی بدون ریسک نیست. و حتی اگر قیمتها به سمت قیمتهای مد نظر آنها سوق پیدا کند، زمان آن بیشتر از چیزی که آربیتراژرها فکر میکنند به طول خواهد انجامید حتی ممکن است طولانیتر از افق سرمایهگذاریشان باشد.
دوم اینکه مدلهای مالی ممکن است صحیح نباشند و آربیتراژ را پرریسکتر کنند.
سوم اینکه بسیاری از فعالیتهای آربیتراژ نیاز به فروش استقراضی پیدا کنند که در خصوص سهام پرریسکتر است و بسیاری از سرمایهگذاران نهادی، اجازهی این کار را ندارند.
آیا جهتگیری رفتاری، توصیفکننده بیقاعدگیهای بازار است؟این احتمال هست اما هیچ ارتباطی میان علت و معلول وجود ندارد. مشکل نظریه مالی رفتاری این است که بیش از حد کلی و نامفهوم است. تقریبا هر بیقاعدگی را میتوان با انتخاب هر دلیلی که به نظر منطقی میآید توصیف کرد. اما باز هم رابطهی علت و معلولی بین این دو شکل نمیگیرد. در حقیقت، بسیاری چیزهایی از که به نظر منطقی میآیند، در واقع اشتباه هستند.
بزرگترین نقد به دانش مالی رفتاری این است که بیشتر به یک فلسفه شباهت دارد تا علم؛ چرا که آزمایشات کنترلشدهی بسیار معدودی برای تأیید علت و معلولهای آن انجام شده است؛ حتی اگر چنین آزمایشاتی هم وجود داشته باشند، احتمالا به کار سرمایهگذاران نیامده است چرا که کمّیسازی این عوامل تقریبا غیرممکن است و استفاده از آمار، نتایج آنقدر دقیقی که برای سرمایهگذاران مفید باشد به دست نداده است. حتی مدیران نهادی پورتفولیو با کامپیوترهای پرسرعت و مدلهای مالی پیچیدهی خود نمیتوانند بازار را پیشبینی کنند چرا که اگر میتوانستند، بسیاری از آنها عملکرد فوقالعادهای در شاخصها از خود به نمایش میگذاشتند. تحقیقات فراوانی نشان دادهاند که سرمایهگذاران به ندرت توانستهاند در یک بازهی زمانی به چنین موفقیتی دست پیدا کنند و حتی اگر به چنین توفیقی رسیدهاند ممکن است کاملا شانسی بوده باشد. در مجموع، در حالیکه صدها مدیر پورتفولیو سخت تلاش میکنند تا عملکرد بهتری از خود به جای بگذارند، برخی هم کاملا بر پایهی شانس و اقبال به موفقیت میرسند.
بزرگترین عامل رفتاری: کمبود اطلاعات
جای هیچ شکی نیست که جهتگیری رفتاری قادر نیست که بسیاری از فعالیتهای بازار را تشریح کند. با این حال، بزرگترین عامل مالی رفتاری، «کمبود اطلاعات» است. از آنجا که بازارهای مالی با پیچیدگیهای فراوانی روبرو هستند، هیچکس نمیتواند همهی عوامل مرتبطی را که توصیفکننده این فعالیتها باشند، شناسایی کند چه برسد به اینکه عواملی که یک پیشبینی صحیح را به دست میدهند کمّیسازی نماید. علاوه بر این، سرمایهگذاران مختلف اطلاعات متفاوتی دارند و در نتیجه عکسالعمل متفاوتی به اطلاعات نشان میدهند. حتی در جواب اینکه قیمتگذاری سهام نادرست است میتوان چنین پرسید که قیمت صحیح سهام چیست؟ بسیاری ممکن است به ارزش ذاتی آن اشاره کنند اما ارزش ذاتی، به ارزش فعلی جریانهای نقدی آیندهی سهام وابسته است. برای شناخت ارزش فعلی جریانهای نقدی آینده، باید از نرخ تبدیل به سرمایه که بازار از آن برای تنزیل این جریانهای نقدی استفاده میکند شناخت خوبی پیدا کرد و سپس باید فهمید چه اتفاقی برای این جریانهای نقدی در خصوص سود سهام و قیمت فروش سهام خواهد افتاد. از آنجا که هیچکس به قطع و یقین از این موضوعات اطلاع ندارد، ارزش ذاتی تنها یک نظریهای است که باید به همین شکل باقی بماند و افق پیش روی مالی رفتاری سرمایهگذاران مختلف نظرات متفاوت خود را داشته باشند. به علاوه، نظرات هر سرمایهگذار با کسب اطلاعات جدید دستخوش تغییر خواهد شد.شاید بازارها زمانی منطقی شوند و عوامل مؤثر بر آن را بتوان شناخت و کمّیسازی نمود؛ اما این کار غیرممکن است! چطور میتوان حباب بازار سهام در اواخر دههی ۱۹۹۰ در بورس آمریکا را تشریح نمود؟ ممکن است بگویید هیجانزدگی نامعقول، اما آیا این خود یک جهتگیری رفتاری دیگر نیست؟ بدون شک، بازار به سرعت رشد صعودی پیدا کرد و مردم احساس کردند که این وضعیت به قوت خود ادامه خواهد یافت، درست همان فکری که نسبت به قیمت املاک در چند سال بعد از آن واقعه و پیش از ترکیدن حباب املاک داشتند. در این موارد واضح است که مردم به این علت اقدام به خرید میکردند که فکر میکردند بازار به این روند ادامه خواهد داد و آنها پیش از سقوط بازار از آن خارج خواهند شد.
نتیجهگیریپس از بحران مالی آمریکا در سال ۲۰۰۸ که به کاهش ۴۰ درصدی قیمت سهام منجر شد، هیچکسی برای خرید سهام هجوم نبرد. چرا؟ آیا نباید آربیتراژرها شروع به خرید سهام تا پیش از رسیدن قیمتها به قیمت واقعی میکردند؟ محدودیتهای آربیتراژ در این مقاله مطرح شد اما این محدودیتها در این مورد کاربرد ندارد. برای مثال، پایینتر نیامدن قیمتها تا این میزان به نظر حتمی بود. از طرفی، بدون توجه به مدل مالی مورد استفاده، قابلیت چانهزنی در این وضعیت بازار از هر زمانی بالاتر بوده است. همچنین، از آنجا که قیمتها راکد بود، تنها خرید سهام قیمتها را به سطح متناسب خود بازمیگرداند. و نیازی به فروش استقراضی نبود. اما با این حال آربیتراژرهای کمی از این وضعیت قیمتها بهره بردند. هر کسی که در آن زمان اقدام به خرید میکرد سود قابلتوجهی به دست میآورد زیرا بازار تقریبا از این نقطه به بعد هرچند آرام شروع به صعود میکرد.
مشکل اصلی در تحقیق و مطالعه بر روی مالی رفتاری به شناسایی علت و معلول مرتبط است. در حالیکه اساس روانشناسانهی بسیاری از تصمیمهای سرمایهگذاری را میتوان با اصول به نظر منطقی توصیف نمود، اما هیچ مدرک قوی و مستدلی در این خصوص که چنین اصولی میتوانند رویدادهای مورد مطالعه را توصیف کنند وجود ندارد. مطالعات بسیار کمی به تفصیل بر روی ارتباط انگیزهی سرمایهگذاران با تصمیمهای سرمایهگذاری آنان کار کردهاند.
یک نمونهی خوب از این استناد منطقی به علل خاص، گزارشهای خبری است. علیرغم کارکرد بازار یا سهام، فعالیت آنها توسط گزارشگران با بیان علل مختلف تشریح میشود. توضیحات به نظر منطقی هستند زیرا گزارشگران چیزی را که به نظر معقول میآید، انتخاب میکنند و دیگر به دنبال چیزی که با این نظر در تناقض باشد نمیروند. اگر بازار رو به رشد باشد، آنها به دنبال دلایل رشد بازار میروند و اگر نزول داشته باشد، آنها دلایل مختلفی که این نزول بازار را توصیف کند انتخاب میکنند. اما دلیل چندانی برای باور به اعتبار توضیحات ارائهشده وجود ندارد. در مجموع، منطقی است که فرض کنیم بازارها حتی اگر هیچ خبری نباشد در حال فعالیت هستند که به همین علت است که رفتار تصادفی را از خود به نمایش میگذارند.
در حالیکه شکی نیست جهتگیری رفتاری به طرز قابلتوجهی بر بازارها تأثیر میگذارد اما استفادهی چندانی از آنها برای پیشبینی بازار نمیشود چرا که بسیاری از جنبههای رفتار افق پیش روی مالی رفتاری انسانی را نمیتوان به کمیت تبدیل نمود و در نتیجه سرمایهگذاران بر پایهی آن نمیتوانند سود آنچنانی کسب کنند.
دانلود مقالات ISI درباره مالی رفتاری + ترجمه فارسی
مالی رفتاری Behavioral Finance رشته ای در حوزه ی مالی است که نظریه هایی بر مبنای روانشناسی ارائه می نماید تا ناهنجاری های بازار سهام را توضیح دهد. در مالی رفتاری فرض بر این است که ساختار اطلاعات و ویژگی های مشارکت کنندگان بازار به صورت سیستماتیک بر تصمیمات شخصی و همچنین نتایج بازار تاثیر می گذارد. مطالعات زیادی انجام شده که حوادث تاریخی طولانی مدت در بازار اوراق بهادار را مستند کرده و در تضاد با نظریه بازار کارا هستند و نمی تواند براساس عقلانیت یک سرمایه گذار کامل، به شکل موجهی ضبط شود. مالی رفتاری اقدام به پرکردن این فضای خالی کرده است. به عبارت دیگر مالیه رفتاری پارادایمی است که با توجه به آن، بازارهای مالی با استفاده از مدل هایی مورد مطالعه قرار می گیرند که دو مفروضه اصلی و محدود کننده پارادایم سنتی بیشینه سازی مطلوبیت مورد انتظارو عقلانیت کامل را کنار می گذارد. مالیه رفتاری دو پایه اصلی دارد، یکی محدودیت در آربیتراژ که بر این اساس عنوان می شود سرمایه گذاران عقلایی به راحتی نمی توانند از فرصت های آربیتراژ استفاده کنند، زیرا این کار مستلزم پذیرفتن برخی ریسک ها است. دومین پایه مالیه رفتاری، روانشناسی است که با استفاده از آن رفتار و قضاوت سرمایه گذاران و هم چنین خطاهایی که اشخاص در هنگام قضاوت مرتکب می شوند، بررسی می شود. مالیه رفتاری کمی از روششناسی ریاضی و آماری برای فهم تبعیضهای رفتاری استفاده میکند. در تحقیقات بازار یابی، یک مطالعه نشان میدهد که شواهد اندکی سبب تعیضهای بدتر میشود و اثر آن تصمیمات بازاریابی را تحت تأثیر قرار میدهد. شرکتکنندههای برجسته شامل گوندز و کاگینالپ و همکاران وی وروناسمیت، دیوید پورتر، دان بالنویچ و ولادیمیرا ایلوا و احمت دوران وری استورام را شامل میشوند.
در این صفحه تعداد 219 مقاله تخصصی درباره مالی رفتاری که در نشریه های معتبر علمی و پایگاه ساینس دایرکت (Science Direct) منتشر شده، نمایش داده شده است. برخی از این مقالات، پیش تر به زبان فارسی ترجمه شده اند که با مراجعه به هر یک از آنها، می توانید متن کامل مقاله انگلیسی همراه با ترجمه فارسی آن را دریافت فرمایید.
در صورتی که مقاله مورد نظر شما هنوز به فارسی ترجمه نشده باشد، مترجمان با تجربه ما آمادگی دارند آن را در اسرع وقت برای شما افق پیش روی مالی رفتاری ترجمه نمایند.Keywords: مالی رفتاری; G34; G39; G41; Appearance; Beauty; Competence; Corporate elections; Gender; Behavioral finance; Annual general meeting; Extraordinary meeting;
انجمن حسابداری ایران
هدف پژوهش حاضر بررسی رفتار پیش بینی سود مدیران در دوره های قبل و بعد از تجدید ارائه میباشد. در پی تجدید ارائهها دو انگیزه متناقض «بهبود حسن شهرت مدیر در نقش ارائهکننده صورتهای مالی» و «اجتناب از ریسکهای متعاقب تجدید ارائه، با افق پیش روی مالی رفتاری سویهدار (بدبینانه) نمودن پیشبینیهای پس از تجدید ارائه» میتواند مطرح باشد. برای بررسی رفتار پیشبینی سود مدیران در دورههای قبل و بعد از تجدید ارائه از روش پژوهش شبه آزمایشی و «طرح سریهای افق پیش روی مالی رفتاری زمانی منقطع با گروه مقایسه» در دو گروه آزمون و کنترل متشکل از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران (درمجموع 65 شرکت) طی سالهای 1386-1391 استفاده شده است. بهموجب یافتههای پژوهش، سویه خوشبینانه مدیران در پیشبینی سودهای آتی در دورههای پس از تجدید ارائه نسبت به دورههای قبل از آن، تغییر معناداری نداشته است. با رد فرضیة پژوهش مبنیبر وجود تفاوت معنادار در رفتار پیشبینی سود مدیران شرکتهای تجدید ارائهکننده نسبت به شرکتهای گروه کنترل، چنین استدلال میشود که عوامل دیگری غیر از تجدید ارائه میتوانند موجب تغییر در رفتار پیشبینی سود مدیران در شرکتهای گروه آزمون باشند.
دیدگاه شما