موش و گربه بازی مجلس با فاطمی امین و مخبر بر سر واردات خودرو و اعتبار از دست رفته یک کشور!
موش و گربه بازی مجلس با فاطمی امین و مخبر بر سر واردات خودرو اعتباری برای منطق اقتصادی حاکم بر کشور باقی نگذاشته است.
به گزارش تحریریه، موش و گربه بازی نمایندگان مجلس شورای اسلامی با سیدرضا فاطمی امین وزیر صمت و محمد مخبر معاون اول رئیس جمهور بر سر واردات خودرو اعتباری برای منطق اقتصادی حاکم بر کشور باقی نگذاشته و اعتبار حکمرانی را با خطر بی اعتباری مواجه کرده است.
حتی یک نفر در این دنیا نمی تواند از اقتصاد سیاسی صنعت خودروسازی ایران دفاع کند که نتیجه آن تحقیر روزمره مردم و تشدید احساس فقر بوده است، اما محمد مخبر خط قرمز خود را بر ادامه وضع موجود تعریف کرده و فاطمی امین را برای تحقق حفظ آن به کار گرفته است. به طوریکه در زمان جدی شدن استیضاح و برکناری وزیر بی کفایت صمت، در جلسه ای بدون حضور رئیسی از برنامه دولت برای احیای وزارت بازرگانی رونمایی کرد و قالیباف را هم در این مسیر به خدمت گرفت و در نتیجه طرح استیضاح را به محاق برد. محمدباقر قالیبافی که همراه از منتقدان سرسخت خودروهای تولید داخل و حامی واردات بوده است.
و اکنون پس از 3 ماه که ثابت شده است تفکیک وزارت صمت به صنعت و معدن، و بازرگانی بی فایده است و مخالفان جدی دارد و بازار خودرو هم حیثیت و اعتبار دولت را به بازی گرفته است، نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم در تقابل برای استیضاح سیدرضا فاطمی امین که ظاهرا به خط قرمز کابینه سیزدهم تبدیل شده است، می خواهند برکناری این معضل کابینه را عملیاتی کنند.
واکنش دولت چیست؟
دولت سیزدهم خیلی ساده و سرراست به سراغ ادامه نسخه موفق یک سال اخیر یعنی گفتاردرمانی و مشغول کردن مردم و مجلس با وعده رفته و اعلام کرده است که از دو هفته دیگر اعتبارسنجی! شرکت های واردکننده خودرو نهایی شده و این شرکت های معتبر می توانند یواش یواش به سمت واردات حرکت کنند!
به سختی می توان کشوری در دنیا یافت و یا حتی در تاریخ ایران نمونه ای اینچنین مبتذل در حکمرانی پیدا کرد که عالی ترین نهادهای اقتصادی و مدیریتی دولت و مجلس درگیر یک موش و گربه بازی ساختگی برای امروز و فردا کردن شوند تا کاری برای ایجاد ثبات در بازار انجام نشود. زیرا بر کارشناسان مستقل به خوبی روشن است که مشکل بازار داخل کمبود عرضه به دلیل قفل کردن واردات است که در مساله مهم خودرو باعث ایجاد فاجعه شده و قیمت هایی حیرت آور رقم زده که نتیجه آن حذف متغیر خودرو از سبد معیشت مردم بوده است.
انتظار می رود تا در واکنش به جدیت نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای برکناری وزیر کارنابلد، محمد مخبر مجددا دست به کار شده و برای حفظ فاطمی امین در کابینه طرحی رو کند و به نمایندگان نیز توصیه می شود به سراغ سرچشمه رفته و از آیت الله رئیسی بابت نقش آفرینی مخرب معاون اول رئیس جمهور در بازار بحران زده کشور که در ایجاد نارضایتی عمومی اثر شدید دارد سوال کنند. نارضایتی شدیدی که در مقطع کنونی اهمیت دوچندان دارد و در صورتی که دولت واردات خودرو را بدون سقف ساختگی 20 هزار دلاری و با امکان واردات توسط اشخاص حقیقی و حقوقی بدون قیدوبندهای عمدی مانند واردات فناوری و .. که برای وارد نشدن خودرو با بهانه گیری ایجاد شده است، آزاد کند، شاهد کاهش شدید قیمت ها در بازار خواهیم بود.
چرا آزمایش هستهای بعدی کره شمالی اهمیت دارد؟
کره شمالی با هوشمندی ایالات متحده و متحدان اش را در شمال غرب آسیا نگهداشته است. کره شمالی در این زمینه دستورات چین را اجرا میکند. تا زمانی که کره شمالی شمشیر بازی میکند ایالات متحده نمیتواند تمام توجه و منابع خود را صرف حفاظت از تایوان کند.
فرارو- پیتر هوسی؛ مدیر مطالعات بازدارندگی استراتژیک در موسسه مطالعات هوافضا میچل و رئیس شرکت مشاوره خود با نام "تحلیل ژئواستراتژیک" است. او در توسعه و اجرای کارزارهای سیاستگذاری عمومی برای تضمین حمایت از اهداف مهم امنیت ملی تخصص دارد. هوسی پیش از این مشاور ارشد دفاعی در بنیاد دانشگاه دفاع ملی امریکا بود. او میزبان بیش از ۱۰۰۰ سمینار کنگره بوده که به موضوعاتی از جمله دفاع موشکی، نوسازی استراتژیک هسته ای، حمل و نقل هوایی استراتژیک، بمب افکنهای استراتژیک، فضا، اشاعه و کنترل تسلیحات پرداخته اند. او از دهها پایگاه نظامی ایالات متحده برای مشاوره و سخنرانی در مورد موضوعات استراتژیک بازدید کرده است. او در سال ۲۰۰۹ میلادی موفق به دریافت جایزه افتخاری از سوی انجمن صنایع دفاع ملی امریکا شد. هوسی یکی از همکاران ارشد اندیشکده هادسون است و در آنجا بر بازدارندگی هستهای و نوسازی، کنترل تسلیحات و سیاست دفاعی تمرکز دارد. کار او هم چنین بر روی تهدیدات متوجه از جانب روسیه، چین، کره شمالی و ایران متمرکز بوده است.
به گزارش فرارو به نقل از نشنال اینترست، پس از پرتاب یک موشک دوربرد کره شمالی که بر فراز خاک ژاپن به پرواز درآمد این نگرانی افزایش یافته که پیونگ یانگ به زودی هفتمین آزمایش هستهای خود را انجام دهد. چنین اقدام تحریک آمیزی به عنوان بخشی از کارزار نظامی شش ماهه کره شمالی صورت میگیرد که شامل دهها آزمایش موشکی و لفاظیهای خصمانه فزایندهای علیه ایالات متحده و متحدان آن کشور در غرب اقیانوس آرام چرا بازارها اهمیت دارند؟ است.
علیرغم آن که جمهوری دموکراتیک خلق کره مدتها یک قدرت تسلیحات هستهای بوده است پنج دلیل وجود دارد که دولت ایالات متحده و متحدان ژاپنی و کرهای (کره جنوبی) آن کشور باید تحرکات اخیر کره شمالی را جدی بگیرند.
نخست آن که کره شمالی از تسلیحات هستهای خود به عنوان سپری استفاده کرده که پشت آن میتواند اقدامات یاغی گرانه دولتی از جمله حمایت از تروریسم را انجام دهد. پیشرفت در تواناییهای هستهای کره شمالی تنها اعتماد به نفس "کیم جونگ اون" را افزایش میدهد و باعث تشدید این احساس در او میشود که میتواند بدون مجازات عمل کند.
دوم آن که تسلیحات هستهای و آزمایشهای موشکی به عنوان یک منبع فناوری و منبع پول نقد برای کره شمالی عمل میکنند و پیونگ یانگ میتواند آن را در اختیار سایر کشورهای دارای تسلیحات هستهای یا در آستانه ساخت تسلیحات هستهای (مانند پاکستان و ایران) قرار دهد که به دنبال بهبود فناوریهای هستهای و موشکهای بالستیک خود هستند.
سوم آن که کره شمالی بخش عمدهای از پول نقد مورد نیاز خود را از طریق مشارکت در اقدامات مجرمانه خارج از کشور به ویژه در زمینه فروش مواد مخدر و عملیات جعل تامین میکند. این وجوه سپس از طریق چین به نخبگان حاکم کره شمالی باز میگردند. تهدیدات هستهای از سوی کره شمالی باعث میشود هیچ کشوری انگیزهای برای مداخله در این موضوع و رویارویی با پیونگ یانگ نداشته باشد.
چهارم آن که پیونگ یانگ به روسیه و ایران تسلیحات میفروشد و در ازای آن ممکن است از قابلیتهای هستهای با فناوری پیشرفته مسکو مانند نحوه انجام یک نوع حمله پالس الکترومغناطیسی اتمسفر (EMP) یا ساخت موشک بسیار دقیق برخوردار شود. ایران نیز به نوبه خود از طریق عرضه نفت و ارز خارجی برای حمایت از رژیم کره شمالی اقدام میکند.
پنجم آن که کره شمالی با هوشمندی ایالات متحده و متحداناش را در شمال غرب آسیا نگهداشته است. کره شمالی در این زمینه دستورات چین را اجرا میکند و تا زمانی که کره شمالی شمشیربازی میکند ایالات متحده نمیتواند تمام توجه و منابع خود را صرف حفاظت از تایوان کند.
این یک پرسش بی پاسخ مانده است که کره شمالی چه تهدید خاصی را برای ایالات متحده ایجاد میکند؟ کیم واقعا با تسلیحات هستهای خود چه میکند؟ در نشستی در اندیشکده "هادسون" در تاریخ ۵ اکتبر سال جاری به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش بودم.
بهجای برنامه ریزی یک حمله قریب الوقوع این احتمال بیشتر است که کره شمالی به دنبال توسعه قابلیتهای هستهای و نظامی پیچیدهتر برای حمله به اهدافی مانند گوام باشد که هزاران کیلومتر دورتر هستند. هم چنین، گزینه حمله الکترومغناطیسی میتواند روی میز کره شمالی قرار داشته باشد که از طریق آن قادر خواهد بود ایالات متحده ژاپن یا کره جنوبی را بی حرکت سازد.
آزمایش هستهای کره شمالی ممکن است شامل یک دستگاه هستهای نسبتا کوچک نیز باشد. شواهد بیش تری نشان میدهند که کره شمالی تسلیحات مناسب برای موشکهای بالستیک پرتاب از دریا دارد که بقا و بازدارندگی رژیم سیاسی آن کشور را تقویت میکنند.
یک پرسش کلیدی باقی میماند: چرا چین برای پایان دادن به برنامه هستهای کره شمالی تلاش نمیکند؟ "توماس رید" وزیر سابق نیروی هوایی امریکا و معاون مشاور امنیت ملی در کتاب خود در سال ۲۰۱۰ میلادی توضیح داد که چگونه چین به صراحت به رژیم کیم کمک کرد تا فناوری تسلیحات هستهای را توسعه داده و تا حدی آن را از طریق شبکه اتمی "عبدالقدیر خان" پاکستانی گسترش دهد.
این امر ناشی از تصمیم "دنگ شیائوپینگ" دبیر کل وقت حزب کمونیست چین در سال ۱۹۸۲ میلادی بود. او در آن زمان خواستار عرضه فناوری تسلیحات هستهای به کشورهایی، چون پاکستان، کره شمالی، ایران، عراق و لیبی بود.
چین برخلاف تعهدات خود در معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای در سال ۱۹۶۹ میلادی فناوری تسلیحات هستهای را در اختیار متحدان خود قرار داد تا برای ایالات متحده و غرب دردسر ایجاد کنند. تصادفی نیست که هر یک از این کشورها در طول چهار دهه گذشته نقطه اشتعال مکرر جهانی بوده اند. سالها پس از آن، کره شمالی اکنون یک کشور دارای سلاح هستهای با زرادخانهای متشکل از دهها بمب است.
نظرسنجیهای تازه نشان میدهند که دست کم ۷۰ درصد از مردم کره جنوبی خواستار آن هستند که کشورشان تسلیحات هستهای خود را بسازد. در ژاپن نیز بحثهای مشابهی به ویژه پس از ترور اخیر "شینزو آبه" نخست وزیر اسبق آن کشور آغاز شده است.
از سوی دیگر، ایالات متحده در برابر هستهای شدن متحدان اش در کره و ژاپن آماده است، اما هم چنین در حال کار اضافی برای مدرن سازی بازدارندگی هستهای گسترده برای هر دو کشور است.
با این وجود، به دلیل تاخیرهای قبلی در اجرای تعهدات و عدم توجه امریکا به این موضوع این مسئله تا حدودی ناقص مانده است. مسئله این است که آیا متحدان آمریکا کاملا به ایالات متحده اعتماد دارند که آن کشور واقعا خطر نابودی یک شهر آمریکایی را برای نجات یک شهر کرهای یا ژاپنی خواهد پذیرفت یا خیر.
موضوع زمانی آشکار میشود که بازدارندگی گسترده ایالات متحده مورد بحث قرار میگیرد. در کره جنوبی و ژاپن بحثهای بیش تری در مورد افزودن دفاع موشکی قوی به ترکیب نیروهای بازدارنده به ویژه پدافند هوایی مرحله پایانی ارتفاع بالا (THAAD) برای کره در حال انجام است.
متاسفانه دولت پیشین کره جنوبی موضعی شامل سه "نه" را اتخاذ کرد: عدم دفاع موشکی از نوع پدافند هوایی مرحله پایانی ارتفاع بالا (تاد)، عدم ادغام چنین پدافند دفاعیای با ایالات متحده و عدم همکاری دفاع موشکی با ژاپن.
خوشبختانه این موضع از سوی دولت فعلی کره جنوبی کنار گذاشته شده، اما برای دستیابی به استقرار دفاع موشکی قابل توجه باید تلاش بیش تری صورت گیرد علیرغم آن که این موضوع اغلب از سوی امریکا نادیده گرفته شده است.
چنین دفاعی موشکیای به طور قابل توجهی تواناییهای بازدارندگی ایالات متحده را بهبود میبخشد و علت اصلی مخالفت شدید چین با دفاع موشکی کره جنوبی را توضیح میدهد. پکن ترجیح میدهد کره جنوبی را در برابر حمله آسیب پذیر نگه دارد، زیرا این کشور به طور زنجیرهای تهدید میکند که اگر سئول دفاعی موشکی ایجاد کند چین به تلافی جویی اقتصادی مبادرت خواهد ورزید.
چین واقعا مرکز معمای هستهای شرق آسیا است. پکن گمان میکند که میتواند ایالات متحده را فرسوده سازد و نیروهای امریکایی را از غرب اقیانوس آرام با شروع از شبه جزیره کره خارج سازد خواستهای که انزواگرایان امریکایی نیز با آن همصدا شده اند.
با این وجود، بدون حضور ایالات متحده اقیانوس آرام غربی و شبه قاره هند به دریاچهای تحت کنترل چین تبدیل خواهند شد و ۵ میلیارد نفر و ۶۰ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی تحت کنترل هژمونیک چین قرار خواهند گرفت. این وضعیت در راستای منافع ملی امریکا نخواهد بود.
چرا پولها به سمت تولید و بازار نمیرود
مهمترین دلیل افت شاخص بورس عدم استقبال سرمایهگذاران است، زیرا آنان به دلیل ریسکهایی که وجود دارد، اشتیاق چندانی برای سرمایهگذاری از خود نشان نمیدهند. ورود سرمایهها به بازارسرمایه تحت تاثیر ریسکهایی که در کشور وجود دارد از جمله بحث شایعه افزایش نرخ بهره، کاهش بازدهیها، دستکاری دولت در قیمتگذاری محصولات شرکتها و به عبارتی سرکوب قیمت و کاهش حاشیه سود، کاهش یافته و سرمایهگذاران در این خصوص اشتیاق چندانی نشان ندهند. دولت سیزدهم در موضوعات مختلف زحمتهای فراوانی کشیده، شکی وجود ندارد. نتیجه آن هم این است که ظرفیتهایی برفرض برای افزایش فروش نفت به وجود آمد تا از طریق آن شاهد ورود دلار به کشور باشیم و بحثهای تورم انتظاری به مدیریت درآید.
این کارها زحمت مجموعه بانک مرکزی و دیگر ارگانهای نظام است، ولی وقتی به قول وزیر و وعده رییسجمهور توجه نمیشود، نه تنها حس مثبتی به بازار منتقل نمیکند، بلکه ذهنیت درستی هم به وجود نمیآورد.
تاثیرات جهانی در خصوص افت شاخص بورس را باید در نظر گرفت، بهطور نمونه در نتیجه جنگ اوکراین نرخ کامودیتیها۱۰۰ تا ۲۰۰ درصد افزایش داشت که در چند هفته اخیر بعضی از کامودیتیها با توجه به ورود فضای رکودی۲۰، ۳۰ حتی تا ۳۵ درصد کاهش نرخ پیدا کرد. باید توجه کرد که همراه شدن فضای اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی بسیار خوب است، ولی نباید فراموش کرد که در داخل کشور قیمتگذاری دستوری انجام میشود و این خود تاثیرات قابل توجهی دارد. برفرض روغن در دنیا بالای۱۰۰ درصد افزایش نرخ پیدا کرده، در ایران هم با قطع ارز ۴۲۰۰ تومانی و جایگزینی ارزنیمایی روغن در عمل افزایش نرخ داده شد.
شرکتها عملکردهای خیلی خوبی در حوزه بازار سرمایه در گزارشات سه ماهه از خود نشان دادند وکارشناسان انتظار داشتند که برای بازار پیام خوبی به دنبال داشته باشد، ولی کارشناسان ارشد تحلیلگراز آنجا که بر دورنمای سه ماهه دوم و ورود به قیمتگذاری دستوری دولتیها آگاهی دارند، نسبت به سهام اقبالی نشان ندادند.
نرخ بازدهی بازار سرمایه به نسبت ریسکهای موجود تفاوت معناداری با بازدهی بازار بدون ریسک مانند بازار پولی و سپرده دارد. در کشورهای دیگر نرخ سپرده همیشه۱.۵ و حداکثر ۲ درصد بوده و بسیاری از جاها هم منفی است، در عوض بازار سرمایه آنها ۸.۴ درصد است. ولی در کشور ما بازدهی سال گذشته بورس منفی بود و نرخ سود سپرده حدود ۲۰ درصد بوده است. این درصد به درستی نشان از ریسک بالا دارد که برای سرمایهگذاری هیچ جذابیتی باقی نمیگذارد.
نقش بازارهای مالی در اقتصاد جهانی
بازار مالی جایی است که در آن دارایی های مالی مورد مبادله قرار میگیرند. به بیانی دیگر می توان گفت که بازار نهادی است که در آن انواع مبادلات شامل: مبادلات کالاها، خدمات و دارایی های مالی، بین عرضه کنندگان و تقاضا کنندگان تحقق پیدا می کند. نقش و اهمیت نظام مالی در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی کشورها به گونه ای است که می توان تفاوت اقتصادهای توسعه یافته و توسعه نیافته را در درجه کارآمدی و کارآیی نظام مالی آنها پیدا کرد.
بازارهای مالی و رشد اقتصادی دو موضوع کاملا مرتبط به هم و وابسته می باشند. اهمیت به بازار های مالی باعث ایجاد یک واسط بین بنگاه های تولیدی و صنعتی و دارندگان منابع مالی شده و می تواند باعث پیشرفت و رشد اقتصادی شود. این بازارها، دارای نقش مهمی در تجهیز و هدایت وجوه موجود در اقتصاد به سمت بخش های تولیدی، صنعتی و به تبع آن بهبود رشد اقتصادی هستند. توسعه اقتصادی، لازمه انباشت سرمایه است. بازار سرمایه که به عنوان یکی از مهم ترین ارکان بازار مالی نقش موثری درجمع آوری امکانات مالی وسرمایه ای به منظور رشد و توسعه اقتصادی کشورها برعهده دارد و در اکثر کشورهای جهان نقش تامین مالی اعتبارات مورد نیاز بنگاه های اقتصادی را ایفا می کند.
سرمایهگذاری یکی از رکن های اساسی در رشد اقتصادی است. همانطور که میدانیم رشد و توسعه اقتصادی و پایدار، همیشه یکی از اهداف همه کشورها بوده و هست. در اقتصاد، سرمایه به عنوان مهم ترین عامل تعیین کننده رشد و توسعه اقتصادی شناخته شده است. توسعه اقتصادی، نیازمند انباشت سرمایه است. مؤسسات تامین مالی و بورس که جز ارکان اصلی بازارهای مالی هستند، نقش به سزایی در تأمین سرمایه های اقتصادی دارند و این دو رکن اصلی، در جذب، تامین سرمایه و رشد اقتصادی تاثیر زیادی دارند. همچنان در دنیا می بینیم که هر چقدر بازار های مالی رشد بیشتری کرده باشند به همان اندازه رشد اقتصادی نیز افزایش پیدا کرده است. به گونه ای که گفته می شود” بازار بورس به عنوان دماسنج اقتصاد” عمل می کند.
برای مطالعه مقاله فرآیند سرمایه گذاری در کسب و کارها می توانید از این لینک استفاده نمایید.
نقش بازارهای مالی در رشد وتوسعه اقتصادی:
بازارهای مالی، دارای نقش مهمی در هدایت سرمایه ی موجود در اقتصاد، به سمت بخش های تولیدی و صنعتی هستند و به عنوان یک واسطه به سرعت بخشیدن در رشد اقتصادی کمک می کند. بهبود بخشیدن به فضای کسب و کار و همچنین رشد اقتصادی از مهم ترین شاخص ها در رشد اقتصادی کشورها محسوب می شوند. پس می توان به این نتیجه رسید که توجه به بازار مالی و کارآمد کردن آن، باعث رشد اقتصادی و بهتر کردن تمام زمینه های اقتصادی، چه در بخشهای دولتی یا صنعتی و …. را به دنبال دارد.
سرمایهگذاری هم نقش تعیین کننده ای دراین رشد اقتصادی دارد. یکی از اهداف مهم کشورها، دستیابی به رشد اقتصادی پایدار است. در ادبیات اقتصادی، سرمایه به عنوان رگ حیات یک نظام اقتصادی تلقی می شود و اصرار زیادی بر تشکیل آن به عنوان مهمترین عامل تعیین کننده رشد و توسعه اقتصادی شده است.
میزان این رشد در گرو انباشت و بهرهوری اقتصاد است و این دو بستگی به چگونگی سرمایهگذاری دارد. در زمینه رشد و توسعه اقتصادی به مؤسسات پولی و اعتباری و بازار اوراق بهادار که رکن های اساسی بازارهای مالی هستند، می توان اشاره کرد که این مؤسسات نقش قابل توجهی را در تأمین سرمایههای اقتصادی و بهرهوری بر عهده دارند.
بررسی عملکرد این دو رکن اصلی از نظر اقتصادی، میتواند مسایل مبهم بسیاری را از منظر اقتصاد کلان برای تحلیلگران روشن کند تا در حل مشکلات کشور و تأمین منابع بیشتر برای سرمایهگذاری و تخصیص بهینه منابع مورد استفاده قرار گیرد.
برای مطالعه مقاله مدیریت سرمایه در گردش می توانید از این لینک استفاده نمایید.
طبقه بندی بازارهای مالی
طبقه بندی بازارهای مالی:
طبقه بندی بر اساس ماهیت حق مالی، شامل: بازار بدهی و بازار سرمایه
طبقه بندی بر اساس سر رسید حق مالی، شامل: بازار پول و بازار سرمایه
طبقه بندی بر اساس مرحله انتشار، شامل: بازار اولیه و بازار ثانویه
طبقه بندی بر اساس واگذاری فوری، شامل: بازار نقدی و بازار مشتقه
طبقه بندی بر اساس ساختار سرمایه، شامل: بازار حراج، خارج از بورس و واسطه ها
طبقه بندی بر اساس پیوستگی و ناپیوستگی، شامل: بازار پیوسته و ناپیوسته
طبقه بندی بر اساس بازار مالی جهانی، شامل: درونی و بیرونی( بین الملل)
ویژگی های اساسی بازار مالی کارآمد:
- متناسب با روحیات شرکت کنندگان: شرکت کنندگان در بازار مالی از لحاظ روحیه به سه گروه ریسک گریز، ریسک پذیر و متعارف تقسیم میشوند. صاحبان وجوه ریسک گریز تلاش می کنند تا با نهادها و مؤسسه هایی کار کنند که در زمان مقرر، سود مشخص و از قبل تعیین شده ای را، به آنان پرداخت کنند، هر چند نرخ آن سود در مقایسه با سود انتظاری مؤسسه های دیگر کمتر باشد. در مقابل، صاحبان وجوه ریسکپذیر، به دنبال مؤسسههایی هستند که در قبال تحمل ریسک، سود انتظاری بالایی را ارائه میکنند و افراد متعارف بیشتر از موجودی بازار متأثر هستند و جهت گیری خاصی ندارند. متقاضیان وجوه نیز اگر ریسک گریز باشند، دوست دارند سراغ واسطه های مالی بروند که حاضرند در تحمل مخاطره ها، به بنگاه اقتصادی کمک می کنند و اگر ریسک پذیر باشند، به معامله های قطعی علاقه دارند و ترجیح میدهند با پذیرش تمام مخاطره ها کل سود را خودشان بردارند، و متقاضیان متعارف به طور معمول ترکیبی از انواع ابزارهای تأمین مالی (مانند فروش سهام و استقراض) را انتخاب می کنند. و نظام مالی باید با طراحی مؤسسه ها و ابزارهای گوناگون پاسخگوی تمام روحیات و نیازهای مشتریان باشد.
- همسویی با اهداف و انگیزه های شرکت کنندگان: نظام مالی موفق باید توجه کافی را به اهداف و انگیزه های شرکت کنندگان (عرضه کنندگان و متقاضیان وجوه) داشته باشد تا بتواند توجه آنان را به مشارکت در نظام جلب کند، و کاملا مشخص است که این اهداف و انگیزه ها در اشخاص مختلف، و حتی در یک فرد متفاوت است.
- قابلیت انطباق با بازارهای مالی بین المللی: اگر چه اضطراب اصلی بازار مالی، تطبیق آنها با فرهنگ، اهداف و انگیزهها و روحیات شرکت کنندگان داخلی است، ولی با پیشرفت بازارهای مالی بین المللی و گسترش ارتباط ها و همکاریهای فراملی نمیتوان به بازار مالی بسته اکتفا کرد. باید چرا بازارها اهمیت دارند؟ در طراحی نهادها و ابزارها نهایت دقت و ظرفیتها را به کار برد تا در هنگام نیاز، چه در سمت عرضه سرمایه نقدی و چه در سمت تقاضا، بتوان با بازارهای مالی بینالمللی به ویژه کشورهای اسلامی معامله کرد.
- هماهنگی با فرهنگ رایج جامعه: نظام مالی، نهادها و ابزارهای قابل استفاده در هر جامعه ای، باید در درجه اول، با فرهنگ عمومی جامعه مخصوصا با اعتقادات دینی و مذهبی آن سازگار باشد. زیرا اگر بر خلاف آن باشد، استمرار و پایداری لازم را نخواهد داشت و به مرور زمان از عرصه مبادلات خارج خواهد شد.
برای مطالعه مقاله مدل قیمت گذاری آربیتراژ می توانید از این لینک استفاده نمایید.
مزایای بازارهای مالی
مزایای بازارهای مالی:
جریانی از بازار پول، در شرایط رونق اقتصادی، به سمت بازار سرمایه به وجود میآید که مزایای آن عبارتند از:
- بازارهای مالی در صورت عملکرد درست، میتوانند اثر مثبت و قابل ملاحظهای بر روی متغیرهای کلان اقتصادی داشته باشند.
- بازار مالی، سرمایه ها را برای سرمایه گذاری در فناوری جمع آوری می کند، و از یک طرف با تأمین پول مورد نیاز کارآفرین به رشد فناوری و تجاری شدن ایده آنها کمک کرده، از طرف دیگر مشوقی برای سرمایهگذاران کوچک، در سرمایهگذاری ها هستند.
- این بازارها اطلاعات جدیدی در زمینه فرصتهای سرمایهگذاری، ایجاد میکنند.
- بازارهای مالی، برای شرکتهای بزرگ و با عمومی کردن اطلاعات، تشویق شرکت های موفق و تنبیه شرکت های زیانده، نقش نظارتی مهمی را ایجاد می کنند که از بسیاری از سیستم های نظارت بوروکراتیک مؤثرتر عمل می کنند. و با توجه به عدم تقارن های اطلاعاتی که در بازارهای مالی وجود دارد و باعث میشود تا مؤسسات وام دهنده، اطلاعات کافی از کیفیت شرکت وام گیرنده نداشته باشند، این نقش بازارهای مالی تأثیر مهمی در کم کردن شکست های بازار در بخش وام و اعتبارات دارد.
- بازارهای مالی، ریسک سرمایه گذاری را تقسیم می کنند. اگر سرمایه گذاران مجبــور باشند که خــود در پروژهها سرمایه گذاری کنند، قـدرت تنوع سازی آنها به شدت کم می شود. در حالی که نقدشـوندگی بالاتر در بازار سهام و امکان خرید سبد متنوعی از سهام، این امکان را فراهم می کند تا سرمایه گذاران خود را در برابر ریسک شرکتی، در چرا بازارها اهمیت دارند؟ امان بدارند.
وظایف بازار مالی:
وظایفی بر عهده بازار های مالی وجود دارد که اجرای درست و به موقع آنها تخصیص کارایی منابع را به همراه دارد. به طوری که این وظایف نقش تعیین کننده ای در رشد و توسعه اقتصادی دارد. این وظایف عبارتند از :
- واسطه مالی وظیفه خطیر و پرهزینه و زمان بر، ارزیابی مدیران بنگاه ها وطرح ها را بر عهده دارند.
- نظام مالی اقدام به تجهیز منابع از پس انداز های کوچک و پراکنده، برای هدایت به سمت بنگاه ها و طرح هایی که نام اقتصادی بر روی آنها گذاشته شده است.
- واسطه های مالی و مشارکت کنندگان در بازار، زمینه اداره و کنترل شرکت ها، بنگاه ها و مدیران را فراهم می کنند.
- نظام مالی تجارت و مبادله را آسان و راحت می کند.
- نظام مالی ریسک را قیمت گذاری کرده و مکانیسم ادغام وکنترل را فراهم می کند.
سخن پایانی
در پایان می توان گفت که توسعه بازار مالی یکی از کلیدهای اساسی دستیابی به رشد بلند مدت اقتصاد است. بازار مالی در صورتی می تواند به رشد اقتصادی منجر شود که بتواند زمینه مناسب جهت تخصیص بهینه منابع را فراهم ساخته و سبب افزایش کارایی سرمایه شود. رشد غیر تورمی بلند مدت اقتصادی، افزایش تولید و اشتغال، نیازمند تجهیز منابع مالی و تخصیص بهینه آنها در اقتصاد ملی است و این امر مهم با کمک بازارهای مالی سازمان یافته و کارآمد که در آن تنوع ابزارهای مالی، ایجاد فضای رقابتی و شفافیت اطلاعات وجود دارد میسر خواهد بود. زیرا کارآمدی بازار مالی ملزم به روان سازی معاملات و افزایش نقدینگی و فراهم نمودن شرایط مدیریت ریسک است. و این امر باید درتدوین سیاست های کلان اقتصادی که توسعه مالی را هدف دارد مورد توجه سیاست گذاران قرار گیرد.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله ضرورت مشاور در کسب و کار را به شما پیشنهاد می کنیم.
جهت برخورداری از کلیه خدمات مالی و حسابداری می توانید با شماره 09120202822 تماس بگیرید.
شکست نامعتبر چیست و چرا در ترید کردن اهمیت دارد؟
شکست بنیان اصلی بازار است. هنگامی که شکست در بازار اتفاق می افتد، تصمیم مختلفی از سوی تریدرهای اتخاذ خواهد شد.
روش های زیادی برای معامله بر اساس شکست ها وجود دارد.
اما باید بدانیم که همه شکست ها درست عمل نمی کنند. در این مطالب قصد داریم در مورد شکست های دروغین یا Fake Breakouts صحبت کنیم.
شکست های دروغین یا Fake Breakouts همانطور که از نامشان پیداست، شکست هایی هستند که نمی توانند خود را بالاتر از یک سطح مهم (حمایتی یا مقاومتی) تثبیت کنند.
در واقع شکست هایی که باعث گول خوردن معامله گران می شوند. این شکست ها را باید حتما بشناسید چون نشان قدرتمندی مبنی بر تغییر روند احتمالی بازار می باشند.
شکست دروغین یک سطح بیشتر حالت فریب دادن تریدرهای تازه کار را دارد. چون به نظر می رسد که قیمت توانسته اس که سطح مورد نظر ما را بشکند.
اما بعدا میبنیم که به سرعت به درون منطقه شکسته شده باز میگردد.
در اینجا تریدرهای تازه کار وارد بازار شده اما تریدرهای حرفه ای و بزرگان بازار، با فشار آوردن به قیمت، بازار را به سمت دیگری هدایت می کنند.
نکته: به منظور راحتی کار از این به بعد به جای “شکست دروغین” یا “Fake Breakout” از عبارت اختصاری FB استفاده میکنیم.
به عنوان یک تریدر به سبک پرایس اکشن، باید یاد بگیرید که چگونه از FB به سود خود استفاده کنید به جای اینکه قربانی آنها شوید.
در اینجا دو مثال واضح از FB داریم که یکی بالای سطح کلیدی ایجاد شده است و دیگری در زیر آن.
توجه داشته باشید که FB می تواند به شکل های مختلفی صورت گیرد.
گاهی اوقات به شکل یک Pinbar و گاهی اوقات نیز به شکل یک پترن جعلی (Fakey Pattern).
یک FB اساسا حرکتی متضاد با بازار است که باعث تخلیه تریدرهایی می شود که صرفا بر اساس احساسات خود وارد بازار شده اند و به صورت منطقی تصمیم نگرفته اند.
بحث اصلی این است که FB به این خاطر اتفاق می افتد که تریدرهای آماتور تمایل دارند چرا بازارها اهمیت دارند؟ چرا بازارها اهمیت دارند؟ که زمانی وارد بازار شوند که احساس امنیت می کنند.
این بدان معناست که آنها تمایل دارند زمانی وارد بازار شوند که بازار در حال ادامه یافتن در یک جهت است ( و همان جایی که آماده بازگشت است).
یا اینکه میخواهند خیلی زود شکست یک سطح حمایتی یا مقاومتی کلیدی را حدس بزنند.
تریدرهای حرفه ای به دنبال این اشتباهات از سوی تریدرهای آماتور هستند و در نتیجه یک ورود بسیار عالی با استاپ خیلی کوچک و ریسک به ریوارد مناسب را بدست می آورند. برای اینکه یک FB را تشخص دهیم نیاز به نظم داریم و تا زمانی به شکل کامل تشکیل نشوند نمی توانیم مطمئن باشیم.
مسئله مهمی که وجود دارد، شناسایی شکل آنها و نحوه ترید بر روی آنهاست. در ادامه به این موارد اشاره خواهیم کرد.
چگونه بر اساس FB معامله کنیم؟
در هر شرایطی از بازار (رنج، روند دار، خلاف روند) می توان انتظار دیدن FB را داشت.
اما شاید بهترین کار این باشد که ما بر اساس روند غالب بازار در تایم فریم روزانه ترید کنیم.
مشابه چارتی که در ادامه مشاهده می کنید.
توجه داشته باشید که در چارت زیر ما یک روند نزولی واضح به همراه چندین FB به سمت بالا داریم. هنگامی که یک FB بر خلاف روند اصلی را مشاهده می کنید، معمولا سیگنال بسیار مبنی بر آمادگی روند برای تغییر است.
آماتورها عاشق این هستند که سقف (در روند صعودی) یا کف (در روند نزولی) بازار را بگیرند.
همین مورد باعث می شود که گاهی اوقات دچار FB خلاف روند شوند.
در هر کدام از FBهایی که در تصویر زیر مشاهده می کنید، آماتورها فکر کرده اند که روند نزولی تمام شده است و رو به خرید می آورند.
در این حالت تریدرهای حرفه ای بازگشته و از این موقعیت به سود خود استفاده می کنند و بر اساس روند نزولی فعلی وارد پوزیشن فروش می شوند.
مجددا روند نزولی آغاز شده و آماتورهایی که سعی کرده بودند کف بازار را بگیرند، از بازار خارج می شوند.
تصویر زیر مثال های واضحی از FB در یک روند نزولی را نشان می دهد.
توجه کنید که هر کدام از آنها باعث از سر گیری روند شده اند.
در یک روند رنج FBها خیلی شایع هستند و به وفور بوجود می آیند.
چون اکثر تریدرها سعی می کنند تا شکست واقعی را پیدا کرده و از ابتدا روند را بگیرند. اما بازار کماکان در حالت رنج خود باقی می ماند و بیشتر از چیزی که سایرین تصویر می کنند طول می کشد.
دانستن این نکته که در روندهای رنج بازار FB به وفور رخ می دهد برای یک پرایس اکشن تریدر بسیار مفید خواهد بود.
ترید کردن در روندهای رنج می تواند بسیار سودآور باشد به شرط آنکه منتظر بمانید تا سیگنال های پرایس اکشن را روی حمایت و مقاومت روند رنج مشاهده کرده و پس از آن وارد معامله شوید. هدف شما سطح مقابل خواهد بود.
یکی از روش هایی که می تواند به شما کمک کند تا دچار FB در روندهای رنج نشوید این است که منتظر باشید تا قیمت برای چند روز خارج از رنج بازار بسته شود. اگر این اتفاق بیفتد، نشانه خوبی از این است که روند رنج به اتمام رسیده و دوباره میخواهد در یک روند حرکت کند.
در چارت زیر میبینیم که چگونه یک تریدر پرایس اکشن می تواند از سیگنال پین بار FB برای ورود به پوزیشن استفاده کند.
به پین بار FB در روی سطح مقاومتی و دو FB روی سطح حمایتی توجه کنید. تریدرهای بسیار با تجربه می توانند حتی FBهایی که سیگنال پرایس اکشنی ندارند را هم ترید کنند.
به عنوان مثال به دو FB روی سطح حمایتی توجه کنید. در این حالت نشان های احتمالی از پوزیشن خرید وجود دارند اما نیاز به تجربه بسیار زیاد برای ترید کردن این موقعیت ها می باشد.
هنگامی که یک روند به پایان می رسد، گاهی اوقات FB می تواند سیگنالی مبنی بر تغییر روند باشد.
در چارت زیر می توانید مثالی از این قضیه را مشاهده کنید. در این چارت ما یک مقاومت کلیدی را مشاهده میکنیم که دوبار جلوی قیمت را گرفته است.
اما در برخورد سوم یک پین بار FB بوجود آمده است که سیگنالی مبنی بر نزول احتمالی است که به زودی انجام خواهد شد.
همانطور که در این چارت مشاهده میکنید، نه تنها FB بوجود آمد، بلکه روند به کلی نزولی شد.
نکات مهم در ترید کردن Fake Breakout
دیدگاه شما