شناخت و استفاده از روندها (ترند) در تحلیل بازار
روندها (ترندها) ، سمت و سوی حرکت قیمت در گذشته را نشان می دهند. از آنجا که روند، قدرت و تمایل غالب تریدرها را در نوسانات قیمت نشان می دهد می توان انتظار داشت تا زمانی که نیرویی بیشتر از نیروی فعلی بازار و در جهت عکس به بازار وارد نشود روند ادامه داشته باشد.
روندها مجموعه ای از موج های صعودی و نزولی می باشند. در اولین نگاه میتوان این نکته را متوجه شد که بازار هیچ زمانی دارای روند مستقیم نیست و مجموعه ای از شکسته شدن حمایت ها و مقاومت های گوناگون است که یک روند را تشکیل می دهد.
تقسیم بندی روندها (ترندها) از لحاظ جهت حرکت
روندها دارای سه جهت کلی می باشند ۱: روند صعودی ۲:روند نزولی ۳:روند خنثی
۱: در روند صعودی قیمت بیشتر از آنکه تمایل به تضعیف داشته باشد تمایل به تقویت و بالا رفتن دارد. در روند صعودی معقول ترین کار خریدن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند صعودی است.
۲: در روند نزولی قیمت ب یشتر از آنکه تمایل به تقویت داشته باشد تمایل به تضعیف و پایین آمدن دارد. در روند نزولی معقولترین کار فروختن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند نزولی است. (در بازارهای یک طرفه فروختن به معنی بی معامله ماندن و نظاره کردن می باشد)
۳: روند خنثی بیان کننده قدرت برابر خریداران و فروشندگان در زمانی خاص است. عموما آنچه در روند خنثی دیده می شود در بازه های زمانی کوتاه تر تلفیقی از روندهای صعودی و نزولی می باشد و در بازه های زمانی بلند مدت روند خنثی، خود جزئی از یک روند دیگر می باشد. در روند های خنثی یا معامله گر باید تا زمان چیرگی قدرت یکی از گروه خریداران یا فروشندگان نظاره گر باشد و یا از روند های کوچک صعودی و نزولی بازار منتفع شود.
تقسیم بندی روند ها (ترندها) به لحاظ زمانی
غیر از جهت قیمت، طول مدت روند نیز حائز اهمیت می باشد. تا به حال تعریف غالبی برای تقسیم بندی زمانی روندها، بین تریدرها وجود نداشته اما تقسیم بندی غالب به سه دسته اشاره دارد ۱: روند بلند مدت ۲: روند میان مدت ۳: روند کوتاه مدت
برای این تقسیم بندی روند بلند مدت را بیش از شش ماه یا یکسال در نظر می گیرند. روند میان مدت را بیش از یک ماه تا یکسال در نظر می گیرند و روند کوتاه مدت را روندهای دارای زمان کمتر از یک ماه در نظر می گیرند. گرچه روند های میان روز کوچک تر از روند های کوتاه مدتی است که تعریف کردیم اما اغلب معامله گران روند های میان روز را نیز جزء روند های کوتاه مدت طبقه بندی می کنند.
نکته دیگر در مورد روندها، حرکات موجی شکل آنها است. هر روند در بازه زمانی خاص خود تشکیل شده از چند روند کوچکتر و در بازه زمانی بزرگتر جزئی از موج روند بزرگتر می باشد. بنابراین وقتی صحبت از روند به میان می آید تعیین بازه زمانی روند نیز حائز اهمیت می باشد.
اصول کار با خط روند (ترند لاین) (Trend Line) نحوه رسم و درجه اهمیت
همانطور که در گذشته اشاره شد روند ها مجموعه ای از پیشی گرفتن موج های یک جهت قیمت بر جهت مقابل می باشد.
اگر به شکل زیر دقت کنید می بینید که روند صعودی مجموعه ای از روندهای کوچکتر می باشد که مجموع و اندازه روندهای نزولی، کوچکتر از روندهای صعودی می باشد. از همین رو روند غالب صعودی است. به بیانی دیگر شاهد آن هستیم که در روند صعودی مقاومت های جدید بالاتر از مقاومت های قبل از خود هستند اما قیمت در خطوط حمایت به حمایت قبل از خود نمی رسد. عکس این حالت برای روند نزولی تعریف می شود.
تا زمانی که در یک روند صعودی قرار داریم دره های قیمت (حمایت ها) نباید به قیمت پایین تر از حمایت قبلی برسد و در روند نزولی قله های قیمت (مقاومت ها) نباید به قیمت بالاتر از مقاومت قبلی برسد. این نکته مهمترین اصل تشخیص و بکارگیری روند می باشد. در صورتی که قله ها یا دره ها به موج قبل خود برسند در اصل بیان کننده این هستند که یا شیب روند غالب کم شده یا آن روند پایان یافته و روند معکوس جدیدی در پیش داریم.
برای ترسیم یک روند صعودی حداقل دو دره قیمت (حمایت) را به یکدیگر متصل می کنیم و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند صعودی می ماند.
برای ترسیم یک روند نزولی حداقل دو قله قیمت (مقاومت) را به یکدیگر متصل می کنیم و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند نزولی می ماند.
اعتبار یک روند را تعداد دفعات برخورد قیمت با خط روند (ترند لاین) ، میزان زمان باقی ماندن قیمت در روند و شیب روند تعیین می کند و در صورتی که هر کدام از سه پارامتر بالا بیشتر و بزرگتر باشد اطمینان کردن به روند غالب اهمیت بیشتری پیدا می کند.
کاربرد خط روند (ترند لاین)
با توجه به توضیحات بالا تکنیک استفاده از خط روند بدین صورت می باشد که بعد از ترسیم خط روند، در بازگشت قیمت، با برخورد قیمت به خط روند، انتظار بازگشت قیمت در جهت روند غالب را داریم و معامله ای در جهت روند باز می کنیم.
در شکل زیر روند صعودی دلار به فرانک را می بینیم. پس از هربار برخورد قیمت به خط روند (Trend line) قیمت شروع به بالا رفتن می کند. در بار سوم و چهارم برخورد قیمت به خط روند می توان در جهت صعودی معامله خرید باز کرد. می بینیم که هر بار معامله ما وارد سود شده است.
رسم کانال ها
معمولا روند ها تمایل دارند که در داخل کانال قیمتی خاص حرکت کنند بدین معنی که همانطور که شیب خط روند در صورت تغییر می تواند باعث تعویض نقش روند شود، خارج شدن بازار از کانال خود نیز می تواند باعث تغییرات در روند و شیب آن گردد. برای ترسیم خط کانال باید به موازات خط روند خطی از آخرین قیمت موجود در کانال رسم شود. برای خط روند حتما لازم بود دو نقطه را برای روند در نظر بگیریم اما در خط کانال نیازی به دو نقطه برخورد قیمت نمی باشد و تنها یک نقطه را با فرض استفاده موازی خط روند میتوان استفاده کرد. فراموش نشود خط کانال تابعی از خط روند می باشد و هیچ زمانی خط کانال قبل از خط روند ترسیم نمی شود.
کاربرد کانال ها
در مورد خط کانال نیز به مانند خط روند در برخورد قیمت به خط کانال ترسیمی میتوان بازگشت قیمت به درون خط کانال را انتظار داشت. ریسک معاملات برخورد قیمت با خط کانال بسیار بیشتر از معاملات با خط روند می باشد. دلیل این موضوع نیز وارد شدن در این معاملات بر خلاف روند غالب بازار می باشد در حالی که معاملات بر اساس خط روند در جهت عمومی قیمت است. خط دیگری نیز بین دو خط ترند لاین و کانال میتوان وجود داشته باشد با نام خط میانه (Middle line) که از این خط نیز میتوان به مانند دو خط روند و کانال استفاده کرد. نکته دیگر در مورد استفاده از خطوط روند و کانال، تصحیح این خطوط در زمان هایی است که شیب آنها کم می شود و باید خطوط جدیدی ترسیم شود تا از زیان معاملات جلوگیری شود.
استراتژی معاملۀ روند فارکس
یک روند چیزی نیست جز یک تمایل و یک جهت برای حرکت بازار که یکی از اصلی ترین مؤلفه های تحلیل تکنیکی به شمار می رود. همۀ ابزارهای تحلیل تکنیکی که یک تحلیلگر از آنها استفاده می کند یک هدف واحد دارند که عبارت است از کاربرد کانال های صعودی کمک به تشخیص روند بازار. معنای روند فارکس تفاوت زیادی با معنای عمومی اش ندارد و هیچ چیزی بیشتر از جهتی که بازار در آن حرکت می کند نیست. اما در تعریف دقیق تر می توان گفت که بازار مبادلات ارزهای خارجی در یک خط مستقیم حرکت نمی کند و حرکاتش شامل مجموعه ای از زیگزاگ ها است که از موج های متوالی دارای قله ها و قعرها یا اوج ها و کف ها تشکیل می شود.
معاملۀ روند یک استراتژی معاملاتی کلاسیک قلمداد می شود زیرا جزو اولین استراتژی های معامله است که امروز جایگاه شایسته اش را به دست آورده است. ما اعتقاد داریم که معاملۀ روند در آینده در سرتاسر جهان همچنان در میان معامله گران متداول باقی خواهند ماند که به این سه دلیل ساده و اصلی است:
- زمانیکه بازار رشد می کند بخر؛ یعنی اینکه شاهد یک روند صعودی هستیم
- زمانیکه بازار ریزش دارد بفروش؛ بعنی اینکه شاهد یک روند نزولی هستیم
- هر زمان بازار رشد یا ریزشی ندارد و افقی حرکت می کند، صبر کن و هیچ کاری انجام ندهد؛ یعنی اینکه شاهد یک روند افقی هستیم
از استراتژی پیروی از روند می توان برای معامله در چهارچوب های زمانی بسیار متنوع استفاده کرد اما اگر از آن برای معاملۀ میان مدت یا بلندمدت که روندها در آن قوی تر و طولانی تر هستند استفاده شود پیش بینی های دقیق تری ارائه خواهد داد و ریسک های کمتری خواهد داشت. معاملۀ روند می تواند بهترین گزینه برای معامله گرهای نوسانگیر و معامله گرهای موقعیت باشد زیرا آنها جهت حرکت بازار در آینده را می بینند و پیش بینی می کنند. هرچند معامله گران روزانه و اسکالپرها نیز می توانند روندها را شناسایی و از آنها استفاده کنند اما روندهایی که آنها مورد استفاده قرار می دهند قدرت کمتری دارند و بسیار کوتاه مدت هستند و در واقع مجموعه ای از نوسان ها درون روند اصلی می باشند.
همۀ معامله گران بدون نظر گرفتن روش معاملاتی شان، باید در ابتدا از تحلیل تکنیکی برای تعیین روند جاری در بازار مربوط به دارایی ای که قصد دارند آن را معامله کنند استفاده نمایند و سعی کنند تا با استفاده از تحلیل تکنیکی توسعه های بیشتر آن دارایی را پیش بینی کنند. ابزارهای تحلیل تکنیکی معمولاً بسیار ساده و کاربرپسند هستند. هر معامله گر می تواند مبتنی بر خصوصیات دارایی ای که آن را معامله می کند و ترجیحات شخصی اش و سایر عوامل، مجموعه ای از اندیکاتورها، خطوط، چهارچوب های زمانی و غیره را مورد استفاده قرار دهد. هرچند متداول ترین اندیکاتورها عبارتند از میانگین متحرک ها در دوره های زمانی مختلف (MA)، خطوط بولینگر، اندیکاتور تمساح (Alligator)، ابر ایچیموکو (Ichimoku)، کانال های کلتنر (Keltner)، اندیکاتورهای ADX و MACD، همچنین نمونه های پیشرفتۀ اندیکاتورهای کلاسیک. از آنجائیکه اندیکاتورها اساساً عقب تر از بازار هستند یعنی اینکه تاثیر حرکات بازار و رویدادهای گذشته را بازتاب می دهند لذا بسیار اهمیت دارد که از نوسانگرها برای پیش بینی توسعۀ روند و تشخیص نقاط ورود، تعیین صحیح توقف ضرر (stop loss)، کسب سود (take profit) و حد ضرر متحرک (trailing stop) استفاده شود.
در ادامه سه تکنیک اصلی برای ورود به بازار بیان می شوند:
- کلاسیک (یعنی ورود به بازار در تقاطع دو میانگین متحرک)
- در یک گریز (یعنی قراردادن یک دستور در حال انتظار و ورود به بازار پس از تایید تمایل قیمت برای ادامۀ روند)
- در یک برگشت (یعنی ورود به بازار نه بطور فوری بر اساس یک سیگنال معاملاتی بلکه بعداً و در زمانی که قیمت در یک سطح مطلوب تر قرار می گیرد)
تکنیک های گریز و کلاسیک شباهت هایی به یکدیگر دارند. مثلاً در هر دو دستور کسب سود (take profit) وجود ندارد و تعیین یک حد ضرر متحرک (trailing stop) تصمیم منطقی خواهد بود. ورود به بازار در زمان برگشت قیمت، ریسکی تر است زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که روند بیشتر از آنکه تمایل به برگشت دارد تمایل به ادامه ندارد.
اما بهتر است در اینجا به انواع روندها در فارکس برگردیم. طبق فرضیۀ عرضه و تقاضا، بازار دارای 4 مرحلۀ اصلی توسعه است:
- انباشتگی (حرکت افقی، تثبیت).
- رشد (روند صعودی).
- پخش (حرکت افقی، تثبیت).
- ریزش (روند نزولی).
در واقع، روند در یک نمودار دو بُعدی می تواند رشد کند (مرحلۀ شمارۀ 2)، ریزش داشته باشد (مرحلۀ شمارۀ 4) و یا نسبتاً افقی حرکت کند (مراحل شمارۀ 1 و شمارۀ 3). در ادامه بطور جداگانه هر یک از انواع روند در فارکس را شرح می دهیم.
یک روند صعودی، زمانی رخ می دهد که نقاط کف و اوج در حرکت قیمت، دائماً در حال صعود هستند یعنی اینکه کف و اوج بعدی از کف و اوج قبلی بالاتر هستند. در واقع روند صعودی نشان دهندۀ افزایش قیمت در یک چهارچوب زمانی خاص است. معامله گرها قاعدتاً دقیقاً در اوج های خط روند بطور فعال شروع به خرید می کنند اما آنها اغلب زمانی موقعیت های معاملاتی باز می کنند که خط روند به اوج اش رسیده است و وارد مرحلۀ پخش شده است که در طی آن قیمت حرکت افقی دارد و خود را برای مرحلۀ آخر روند صعودی آماده می کند.
هرچند، معامله گرهای غیرحرفه ای موقعیت های معاملاتی شان را در انتهای یک روند صعودی بیشتر از حد نیاز نگه می دارند و امیدوارند که روند ادامه داشته باشد که معمولاً نیز در چنین مواقعی روند تبدیل به یک روند نزولی می شود و این معامله گرها سرمایه شان را از دست می دهند. معامله گرهای باتجربه تر با دقت پایان اولین مرحلۀ بازار را شناسایی می کنند یعنی اینکه دقیقاً قبل از پیشرفت قیمت، یک معاملۀ خرید (موقعیت لانگ) باز می کنند. معامله های فروش (موقعیت های شورت) در خلال مرحلۀ پخش یا در ابتدای مرحلۀ چهارم در زمانیکه روند وارونه می شود باز می شوند. روند صعودی جاری را می توان با ترسیم خط حمایت در نقاط کف تشخیص داد: قیمت همراه با کف ها بالا می رود گویی اینکه قیمت در حال کشیدن خط حمایت به سمت بالا است. در نتیجه اوج ها صعودی هستند. اگر بردار خط حمایت در یک نمودار، صعودی باشد، آن روند قطعاً یک روند صعودی است.
روند نزولی، حرکت قیمت یک دارایی در زمانی است که کف ها و اوج ها دائماً نزولی هستند و هر کف/اوجی پایین تر از کف/اوج قبلی اش است. در واقع روند نزولی بازتاب دهندۀ کاهش قیمت در یک چهارچوب زمانی خاص است. روند نزولی مراحل و توالی ای مشابه با روند صعودی دارد یعنی اینکه دارای مرحلۀ انباشته شدن معاملات، پایداری روند و پخش (تثبیت) است.
هرچند اگر معامله گرها در خلال یک روند صعودی اقدام به خرید کنند (اصطلاحاً لانگ بروند) پس در خلال یک روند نزولی نیز باید معاملات فروش (موقعیت های شورت) باز کنند و این بسیار اهمیت دارد که دستورهای فروش (شامل دستورهای در حال انتظار) را در هنگام مرحلۀ پخش در قیمت دلخواه قرار دهند. خط روند (در اینجا خط مقاومت) در یک روند نزولی در راستای نقاط اوج ترسیم می شود. قیمت پس از رسیدن به مقاومت برمی گردد و ریزش پیدا می کند، پس از یک اصلاح حرکتی کوتاه مجدداً رشد می کند و به خط حمایت می رسد و برمی گردد. اگر بردار خط مقاومت در نمودار، نزولی باشد در آن صورت آن روند قطعاً یک روند نزولی است.
یک ضرب المثل مشهور در بین معامله گرها وجود دارد: "روند دوست شما است" که هم برای روند نزولی و هم برای روند صعودی کاربرد دارد. هرچند فقط در 20 تا 30% مواقع می توانیم یک روند واضح را مشاهده کنیم و در سایر مواقع بازار تقریباً خنثی و افقی است یعنی اینکه قیمت در یک روند افقی باریک معامله می شود و بین خطوط حمایت و مقاومت نوسان دارد. یک روند افقی یا تثبیت شده زمانی رخ می دهد که پتانسیل خرس ها (فروشنده ها) و گاوها (خریدارها) برابر شده است. این معمولاً قبل از انتشار اخبار مربوط به اقتصاد کلان و سایر اخبار رخ می دهد زیرا معامله گران اطلاع ندارند که آن اخبار چه تاثیری بر حرکت قیمت دارایی خواهند گذاشت. به همین دلیل است که روند افقی به عنوان اولین و سومین مرحلۀ بازار در نظر گرفته می شود که در طی آن معاملات انباشته و سپس پخش می شوند. همچنین روند افقی زمانی رخ می دهد که بین روزهای کاری یا در خلال معاملۀ یک دارایی در یک زمان غیرمعمول (مثلاً معاملۀ یک ارز اروپایی پیش از باز شدن روز کاری اروپا) بازیگران بازار حضور ندارند. معامله در یک روند افقی امکان پذیر است اما بسیار ریسکی (پرخطر) است. این نوع از حرکت بیشتر برای اسکالپرها کاربرد دارد که از نوسانات کوچک و مکرر درون محدوده های قابل پیش بینی کسب سود می کنند.
انواع دیگر واگرایی و کاربرد آنها در تحلیل تکنیکال (۲)
همانطور که در مطلب قبلی درباره واگرایی و واگرایی معمولی گفته شد, واگراییها به شرایطی از بازار گفته میشود که تضادی آشکار بین قیمت و ابزارهای دیگر ایجاد شده و نشاندهنده چرخشهای کوچک و بزرگ بازار، در آن مقطع زمانی است. این وضعیت بیانگر ضعف معاملهگران در گام آخر بوده و در این شرایط بازار آماده چرخش است. در این نوشته قصد داریم در مورد انواع دیگر واگرایی صحبت کنیم و به بررسی آنها بپردازیم. با ما همراه باشید.
واگرایی مخفی:
از انواع واگرایی, واگرایی مخفی است و به حالتی گفته می شود که در آن اندیکاتور یک کار جدید انجام میدهد و قیمت با این کار مخالفت میکند. واگرایی مخفی در انتهای یک اصلاح رخ میدهد و نوید ادامه روند را با خود به همراه دارد در حالی که واگرایی معمولی در انتهای یک روند اتفاق میافتد و بیانگر توقف روند و حتی چرخش آن است.
واگرایی مخفی به دو دسته تقسیم میشود:
واگرایی مخفی مثبت (HD+):
واگرایی مخفی مثبت حالتی است که در اصلاح یک روند صعودی بزرگ رخ میدهد و در انتهای اصلاح اندیکاتور کفپایین تر ثبت میکند و قیمت با این حرکت اندیکاتور مخالفت کرده و کف پایینتر ثبت نمیکند. در این حالت به دلیل وجود تضاد بین قیمت و اندیکاتور، شاهد افزایش قیمت و ادامه روند صعودی خواهیم بود.
ساختار واگرایی مخفی مثبت بهصورت زیر است:
در این نوع از واگرایی مخفی باید توجه داشت که حتماً این آرایش باید در روند صعودی به وجود آید.
به مثال زیر توجه کنید:
در شکل فوق همانطور که مشخص است نمودار در یک روند صعودی قرار دارد و در انتهای یک اصلاح شاهد وقوع واگرایی مخفی هستیم که با ایجاد این آرایش، نمودار به روند صعودی خود ادامه داده است.
واگرایی مخفی منفی(HD-):
واگرایی مخفی منفی حالتی است که در اصلاح یک روند نزولی بزرگ رخ میدهد و در انتهای اصلاح اندیکاتور سقف بالاتر ثبت میکند و قیمت با این حرکت اندیکاتور مخالفت کرده و سقف بالاتر ثبت نمیکند. در این حالت به دلیل وجود تضاد بین قیمت و اندیکاتور، شاهد کاهش قیمت و ادامه روند نزولی خواهیم بود.
ساختار واگرایی مخفی منفی بهصورت زیر است:
در این نوع واگرایی مخفی از انواع واگرایی ها نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که این آرایش حتماً باید در یک روند نزولی اتفاق بیفتد.
به مثال زیر توجه کنید:
در شکل فوق روند نمودار نزولی است و در یک اصلاح مشخصشده در شکل، واگرایی مخفی منفی اتفاق افتاده است که تأییدی بر ادامه روند نزولی سهم است و بعد از ایجاد واگرایی مخفی، ریزش نمودار و کاهش قیمت آن ادامه پیداکرده است.
قیمت و سطوح مناسب برای تشکیل واگرایی مخفی:
همانطور که گفته شد واگرایی مخفی در اصلاح یک روند صعودی و یا نزولی اتفاق میافتد. پس برای تشخیص قیمت مناسب تشکیل واگرایی مخفی، باید از تکنیکها و استراتژیهایی در اصلاح استفاده کرد که در آن قیمت پتانسیل برگشت را دارد و ادامه روند اتفاق میافتد.
یکی از تکنیکهایی که میتوان از آن استفاده کرد کانالهای صعودی و یا نزولی است. واگرایی مخفی مثبت میتواند در کف یک کانال صعودی و واگرایی مخفی منفی میتواند در سقف یک کانال نزولی به وجود بیاید. با ایجاد آرایش واگرایی مخفی در یک کانال صعودی و یا نزولی، ریسک انجام معامله در جهت روند بهشدت کاهش میابد و با اطمینان بیشتری میتوان به انجام معاملات و ورود به سهم پرداخت.
به مثال زیر توجه کنید:
یکی دیگر از تکنیکهایی که میتوان از آن استفاده کرد تبدیل سطوح است. به ساختار زیر توجه کنید:
در سطح قرمز رنگ که در ابتدا بهعنوان یک مقاومت شناخته میشد اما با شکست مقاومت، به حمایت تبدیلشده است، واگرایی مخفی مثبت اتفاق افتاده است. در این حالت این سطح حمایت همراه با واگرایی مخفی بهشدت مستحکم بوده و پتانسیل برگشت قیمت با درصد اطمینان بالایی وجود دارد.
درصورتیکه این اتفاق، یعنی تبدیل سطوح و ایجاد واگرایی مخفی، در یک ساختار کانالیزه اتفاق بیفتد ریسک ورود به سهم در جهت روند حرکتی بسیار پایین است.
واگرایی زمانی:
در این حالت از انواع واگرایی یک تضاد رفتاری بین قیمت و زمان ایجاد میشود. درواقع در این نوع واگرایی رفتار اندیکاتور مدنظر نیست. مواقعی که قیمت در زمان بیشتری نسبت به حرکت قبل اصلاح میکند، واگرایی زمانی ایجادشده است. واگرایی زمانی به دودسته معمولی و هوشمند تقسیم میشود:
واگرایی زمانی معمولی RTD:
از دیگر انواع واگرایی, واگرایی زمانی هوشمند است و این حالتی است که در آن تعداد کندلهای فاز اصلاح بزرگتر یا مساوی با حرکت قبل باشد. مفهوم این اتفاق این است که فعلاً میل به چرخش بازار وجود ندارد و بهاحتمالزیاد حرکت قبلی ادامه پیدا میکند.
ساختار واگرایی زمانی معمولی بهصورت زیر است:
وقتیکه تعداد کندلهای y بیشتر از تعداد کندلهای x باشد، در این صورت واگرایی زمانی معمولی داریم. در این حالت به دنبال فرصتهای معاملاتی در جهت روند اصلی هستیم.
به مثال زیر توجه کنید:
در شکل فوق گام اصلاح ۴۰ کندل است درصورتیکه حرکت قبل با ۱۷ کندل انجامشده است، درنتیجه واگرایی زمانی اتفاق افتاده و نمودار میل به اصلاح بیشتر ندارد و همانطور که مشخص است روند صعودی ادامه پیداکرده است.
واگرایی زمانی هوشمند STD:
در این حالت تعداد کندل های اصلاح، کمتر از تعداد کندل های حرکت قبل است اما درصد اصلاح زمانی بیشتر از درصد اصلاح قیمتی است. برای اینکه با این مفهوم بیشتر آشنا شوید به مثال زیر توجه کنید:
در شکل فوق، موج اصلاح بهاندازه ۴۵ کندل و موج صعودی بهاندازه ۶۱ کندل بوده و نسبت این دو ۷۳% است در صورتی قیمت بهاندازه ۶۱% اصلاح داشته است. به این پدیده که درصد اصلاح زمانی بیشتر از درصد اصلاح قیمتی است، واگرایی زمانی هوشمند گفته میشود.
در این مقاله تلاش شد درباره انواع واگرایی همچون مفهوم واگرایی مخفی و زمانی و انواع آنها بهصورت کامل بیان شود و کاربردهای آنها در سطوح حساس قیمتی، موردبررسی قرار گیرد.
آشنایی با 6 ابزار کلیدی فیبوناچی و کاربرد آنها
همه افرادی که تصمیم به انجام معاملات درست و منطقی در بازار سرمایه دارند، بهتر است که با اصول و اصطلاحات مربوط به آن آشنایی کافی داشته باشند. ابزار فیبوناچی یکی از مفاهیم مهم در تحلیل و بررسی انواع سهام میباشد. فیبوناچی نام دانشمند ایتالیایی است که طی مطالعهای بر روی زاد و ولد خرگوشها به یک تصاعد جالب و کاربردی دست یافت. او متوجه شد که افزایش تعداد خرگوشها از توالی خاصی پیروی میکند. بدین صورت که به غیر از دو عدد اول یعنی صفر و یک، سایر اعداد تا بینهایت، از جمع دو عدد قبل از خود بدست میآیند. اما آنچه که در این دنباله توجه افراد را به خود جلب میکند، این است که از عدد چهارم به بعد، از تقسیم هر عدد بر عدد کاربرد کانال های صعودی قبلی خود، عددی حدود 1.618 بدست میآید که به نسبت طلایی مشهور شده است. طبیعت نیز برای حفظ تعادل خود از این نسبت پیروی مینماید. از جمله این موارد میتوان به زاویه حلقوی لاک حلزون، الگوی رشد گیاهان و … مطابق نسبت طلایی اشاره نمود که باعث میشود تا اشیا در چشم ما زیباتر به نظر برسند.
با توجه به گسترش کاربرد نسبت یاد شده و دنباله اعداد فیبوناچی در علوم مختلف، مطالعاتی در راستای بکارگیری آن به منظور توجیه شکل الگوهای حرکتی قیمت نیز صورت پذیرفت که منجر به تعریف ابزارهایی از این خانواده در بازارهای مالی گردید. در این مقاله سعی داریم تا به بررسی انواع ابزارهای فیبوناچی مورد استفاده در بررسی چارتهای قیمتی بپردازیم.
کاربرد فیبوناچی در بازار بورس
اغلب فعالان بازار سرمایه و تحلیلگران اعتقاد دارند که در صورت تسلط کافی بر ابزارهای فیبوناچی، افراد میتوانند به موفقیتهای قابل توجهی در معاملات خود دست یابند. از فیبوناچی در بازار سهام، به منظور تعیین سطوح حمایت و مقاومت استفاده میشود که در واقع نواحی مستعد واکنش و بازگشت قیمت به شمار میروند. به کمک ابزارهای فیبوناچی میتوان روند قیمت سهام را پیشبینی نمود و از این طریق در زمان مناسب به سهام مورد نظر ورود و یا از آن خروج نمود. بر این اساس زمانی که قیمت به نقطه حمایت برسد بهترین فرصت برای ورود به معامله و خرید و با برخورد قیمت به نقطه مقاومت معاملهگر میتواند پیش از از دست رفتن سود بدست آمده از سهام مورد نظر خارج شود. زمانی که ابزار فیبوناچی در بررسی چارت بکار گرفته میشود معمولاً سه سطح اساسی 38/2، 50 و 61/8 درصد از آن، بعنوان سطوح حائز اهمیت در رفتار قیمت در نظر گرفته میشوند که در ادامه به بررسی انواع ابزارهای فیبوناچی ظاهر میشوند که در صورت نیاز میتوان از ضرایب دیگری همچون 23/6 و … نیز استفاده کرد.
انواع ابزارهای فیبوناچی
ابزارهای فیبوناچی در بازارهای مالی برای یافتن سطوح حمایت و مقاومت بکار میروند که به روشهای گوناگونی رسم میشوند. این روشها عبارتند از:
در ادامه به ترتیب هر یک از انواع ابزارهای نامبرده معرفی و کاربرد آنها مورد بررسی قرار میگیرد.
فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement)
سطوح اصلاحی فیبوناچی خطوطی هستند که سطح حمایت و مقاومت را نشان میدهند. در این سطوح ممکن است جهت حرکت قیمت معکوس شود. این روش یکی از کاربردیترین ابزارها نسبت به سایر روشهاست. برای رسم نمودار فیبوناچی در این روش به دو نقطه سقف و کف نیاز است. بدین صورت که باید نقاط سقف و کف در روند نزولی یا صعودی که اخیرا شکل گرفتهاند را مشخص کنید تا نرم افزار، سطوح حمایت و مقاومت را به شما نشان دهد. ابزار فیبوناچی ریتریسمنت بر پایه خط عمود قیمت رسم می شود و واکنش قیمت جاری را بین دو نقطه قیمتی نسبت های فیبوناچی نشان میدهد و عامل زمان در این روش دخیل نیست. در نتیجه اصلاح قیمتی ایستا را در یک سطح به نمایش میگذارد.
کاربرد فیبوناچی اصلاحی؛ بازگشت قیمت در سطح متناظر با 38.2 ابزار ترسیمی
فیبوناچی گسترشی (Fibonacci Extension)
ابزاری است که از آن برای مشخص کردن اهداف قیمتی و پیش بینی میزان حرکت قیمت، پس از یک تغییر جهت قیمتی یا پولبک استفاده میشود. پولبک زمانی رخ میدهد که حرکت به سمت بالا به حرکت به سمت پایین و یا بالعکس تغییر کند. همچنین این ابزار برای یافتن نقطه ورود و خروج نیز بکار گرفته میشود. نمودار مربوط به Fibonacci Extension، اعداد بالاتر از صد را در برمیگیرد که مهمترین درصدهایی که بر آن تمرکز دارد، اعداد 127.2 و 161.8 میباشند. فیبوناچی گسترشی این امکان را برای شما فراهم میآورد تا بتوانید موج قیمتی که بعد از بازگشت ایجاد میشود را تشخیص دهید. معاملهگر برای استفاده از این ابزار ابتدا باید سه نقطه را بر روی نمودار مشخص کند. این سه نقطه شامل نقطه شروع روند، پایان روند و نقطه اصلاح قیمت میباشد. سپس با توجه به نمودار فیبوناچی رسم شده، سایر تحلیلها و استراتژیهای خود هدف گذاری قیمتی انجام داده تا به سود مورد نظر خود دست یابد.
ترسیم ابزار فیبوناچی گسترشی و تأثیر سطوح آن در سیر حرکتی قیمت
فیبوناچی پروجكشن (Fibonacci Projection)
از ابزار فیبوناچی پروجکشن یا اصطلاحا PRO نیز مانند فیبوناچی گسترشی برای تعیین اهداف قیمتی، پایان حرکات صعودی و نزولی و یافتن نقاط ورود و خروج استفاده میشود. این ابزار نقاط بازگشت بیش از صد درصد هر موج مانند 127، 161/8 درصد، 261/8 درصد و 361/8را نشان میدهد که نقطه صد به دلیل متقارن سازی نمودار از اهمیت بیشتری برخوردار است. برای رسم نمودار پروجکشن، معاملهگر باید یک روند صعودی یا نزولی را پیدا کرده و با استفاده از تجربه خود نقطه شروع و پایان روند را تشخیص داده و این نقاط را به یکدیگر وصل کند. نقطه سوم نمودار نقطهای است که بازگشت قیمت در آن اتفاق میافتد. با یافتن نقطه اصلاح قیمت و تعین هدف، معاملهگران میتوانند اقدام به خرید سهام مورد نظر خود کنند و با سود دلخواه از آن خارج شوند.
نحوه ترسیم ابزار فیبوناچی پروجکشن و واکنش قیمت به سطوح متناظر با آن
بادبزن فیبوناچی (Fibonacci Fan)
یکی دیگر از ابزارهای فیبوناچی، Fibonacci Fan است که مبتنی بر سطوح مقاومت و حمایت بوده و برای تشخیص زمان پایان اصلاح قیمت بکار میرود. برای رسم نمودار بادبزن ابتدا یک روند صعودی یا نزولی را در نظر گرفته و نقطه کف قیمت را در روند صعودی به نقطه سقف یا قله آن متصل کرده و نقطه سقف را به نقطه کف روند نزولی متصل کنید. در این حالت خطوط زاویه داری زیر دو نقطه متصل شده تشکیل میشود که شامل درصدهای 38.2، 50 و 61.8 میباشد. هر چقدر میزان نوسان قیمت بیشتر باشد خطوط بادبزن با زاویه و گسترش بیشتری رسم شده و قیمتهای بیشتری را دربرمیگیرد که باعث میشود نقاط حمایت و مقاومت دینامیک را به خوبی شناسایی کنید.
کمان های فیبوناچی (Fibonacci arcs)
Fibonacci arcs خطوطی نیم دایره هستند که با رسم آنها در نمودار قیمتها، سطوح حمایت و مقاومت پیش بینی میشوند. در این روش، سطوح فیبوناچی به صورت کمان رسم میشوند. برای استفاده از این ابزار ابتدا باید یک خط اصلی یا پایه از نقطه کف به سقف در روند صعودی و از نقطه سقف به کف در روند نزولی رسم کنید. پس از آن سه خط قوسی با نسبتهای فیبوناچی 38%، 50% و 62% بر روی نمودار ظاهر میشوند. در واقع این قوسها سطح حمایت در روند صعودی و سطح مقاومت در روند نزولی را تشکیل میدهند. هرچقدر تغییرات قیمت در طول زمان، در روند صعودی یا نزولی بیشتر باشد شیب خط اصلی نیز بیشتر میشود. در نتیجهی این حرکات گسترده قیمتی، در مدت زمان طولانی، کمان هایی با قوس بیشتر در نمودار تشکیل میشوند. و بالعکس تغییرات قیمتی کوچک در مدت زمان کوتاه باعث تشکیل خط اصلی کوچک و کمانهایی با قوس کمتر میشود. زمانی که قیمت از این قوسها عبور میکند معاملهگران میتوانند تصمیمات خرید و فروش خود را اتخاذ کنند. توجه داشته باشید که قوسهای رسم شده با استفاده از ابزار کمانی فیبوناچی، پس از گذشت زمان و عبور قیمت از خطوط ترسم شده اعتبار خود را از دست میدهند.
ابزارهای بادبزن و کمان فیبوناچی؛ نحوه ترسیم و واکنش قیمت به سطوح مربوطه
کانال فیبوناچی (Fibonacci Channel)
یکی از ابزارهای جذابی که معاملهگران در تحلیلهای خود از آن بهره میگیرند، استفاده از کانالهایی همچون انحراف معیار، رگرسیون و فیبوناچی است. اگر به نمودارهای قیمتی بازار دقت کرده باشید متوجه میشوید که در بسیاری از موارد، قیمت در روند نزولی یا صعودی در یک کانال حرکت کرده و پس از عبور از دیوارههای کانال، مسیر جدیدی را پیش رو قرار میدهد. به عبارتی دیگر قیمت در یک نقطه از کانال شکسته و وارد محدوده دیگری از کانال میشود. شما برای اینکه بتوانید سطوح حمایت و مقاومت را در این کانالها شناسایی کنید میتوانید از ابزار فیبوناچی کانال بهره بگیرید. برای رسم این ابزار کافیست ابتدا یک کانال را شناسایی کرده و نقطه کف کانال را در روند صعودی و نقطه سقف کانال را در روند نزولی مشخص کنید. نقطه بعدی جایی است که در آن بیشترین میزان برخورد رخ داده است. یعنی جایی که قیمت بارها تا آن محدوده پیشروی کرده است. سپس کاربرد کانال های صعودی خطوطی موازی با خط کانال که مبتنی بر اعداد فیبوناچی 61.8، 100، 161.8 و 261.8 رسم کنید. پس از تکمیل کانال معامله گران میتوانند سطوح حمایت و مقاومت را پیش بینی کنند.
نحوه ترسیم و چگونگی واکنش قیمت در مواجهه با سطوح ابزار کانال فیبوناچی
جمعبندی
در این مقاله به ساختار فیبوناچی و نحوه ترسیم آن پرداختیم. معاملهگران میتوانند به آسانی با بکارگیری این ابزار در کنار سایر روشهای تحلیلی خود به موفقیت دست یابند. علاوه بر آن افراد میتوانند از ابزارهای مختلف فیبوناچی به طور همزمان استفاده کنند، اما گاهی شلوغی بیش از حد نمودار ممکن است باعث سردرگمی معاملهگران شود. هیچ کدام از این ابزارها به تنهایی نمیتوانند به شما جهت دستیابی به سود دلخواه کمک کنند بلکه باید از این ابزارها در کنار سایر روش ها و تحلیل های خود استفاده کنید تا به موفقیت دست یابید. لازم به ذکر است که برای کار با فیبوناچی در تحلیل تکنیکال، نیاز به کسب دانش و آگاهی بیشتر در خصوص تحلیل تکنیکال داریم که در این راستا کارگزاری مدبر آسیا با بهره بردن از کارشناسان خبره این حوزه، خدمات معاملاتی و آموزشی خود را به مخاطبانش ارائه میدهد. با مراجعه به سایت کارگزاری مدبر آسیا میتوانید اطلاعات خود را در زمینه فعالیت در بازارهای مالی تکمیل کنید و با ریسک کمتری به معامله بپردازید.
اندیکاتور اتوماتیک تشخیص روند صعودی و نزولی
اندیکاتور اتوماتیک تشخیص روند صعودی و نزولی بازار ارزهای دیجیتال این بار توسط بایننس فارسی قابل دسترس است. همانطور که نام این ابزار مشخص است به کمک آن هر معامله گر می تواند نزولی یا صعودی بودن بازار را مشاهده کند. پس یکی از معضلات شما با استفاده از این اندیکاتور حل شده محسوب می شود. همانطور که در معرفی اندیکاتور قبلی، یعنی اندیکاتور اتوماتیک تشخیص واگرایی ها پرداختیم، این بار نوبت به تشخیص صعودی و نزولی بودن روند در بازار است. به کمک ویدیو زیر تمام سؤالات شما در مورد این اندیکاتور پاسخ داده می شود و کافی است تا آن را با دقت مشاهده کنید.
استفاده از اندیکاتور تشخیص روند صعودی و نزولی در تایم فریم های پایین تر از دقت بالاتری برخوردار بوده و تحلیل گران غالباً از Time Frame فریم های هفتگی و روزانه و… استفاده می کنند. باید حواسمان باشد که در تحلیل تکنیکال هیچ وقت روی تحلیلی نظر قطعی نمی دهیم و صرفاً با احتمال سر و کار داریم. برای افزایش این احتمال در این اندیکاتور، استفاده از اندیکاتور تشخیص واگرایی پیشنهاد می شود تا به خوبی روند صعودی و نزولی را با حمایت های واگرایی ها مقایسه کنید و به درک درستی از چگونگی بازار برسید.
برای آشنایی بیشتر با اندیکاتور تشخیص روند صعودی و روند نزولی ویدیو زیر را مشاهده بفرمایید و نحوه کارکرد آن را به خوبی یاد بگیرید. آموزش این اندیکاتور کوتاه است، اما ثمره ای که از آن دریافت خواهید کرد بسیار زیاد است؛ چون مهم ترین ارزش شما یعنی زمان را حفظ می کند و به نوعی برای تشخیص روند بازار زمانی در نظر نمی گیرید و به یکباره به سراغ تحلیل ارز دیجیتال مورد بحث می روید.
برای اضافه کردن اندیکاتور تشخیص خودکار روند صعودی و نزولی به اندیکاتورهای خود در تریدینگ ویو، روی این لینک بزنید و طبق آموزش مراحل را انجام دهید. تعیین صعودی یا نزولی بودن بازار اصل مهمی برای تریدر محسوب می شود؛ زیرا نقاطی را مشاهده خواهد کرد که باید در آن خرید و فروش خود را انجام دهد و تنها کاری که باید انجام دهد، پوزیشن بندی یا همان ثبت معامله در صرافی است. به همین راحتی دیگر دغدغه ای نخواهید داشت که چه قمیتی خرید کنید و چه زمانی بفروشید تا سود بیشتری بگیرید، همه این موارد توسط اندیکاتور تشخیص روند بایننس فارسی قابل دسترسی است. این نکته را به یاد داشته باشید که نداشتن استراتژی معاملاتی می تواند به ضرر شما تمام شود، حتی اگر از اندیکاتورهای زیادی استفاده کنید.
دیدگاه شما