استراتژی محتوا چیست؟ آموزش استراتژی محتوا از پایه
قبلا در مقالهای درباره بازاریابی محتوا و اهمیت آن در موفقیت کسب و کار صحبت کردیم. اما اینکه فقط محتوا تولید کنید کافی نیست. برای اینکه با تولید محتوا به اهداف کسب و کار خود برسید باید یک برنامه دقیق و منظم داشته باشید. به این برنامه استراتژی محتوا گفته میشود. با تدوین یک استراتژی محتوا به طور منظم، در زمانهای مناسب، محتوای باکیفیت با موضوع مناسب منتشر خواهد شد و در نهایت به یک نتیجه عالی خواهید رسید. اما چگونه میتوان استراتژی محتوا تنظیم کرد؟ در ادامه مقاله به این سوال پاسخ خواهیم داد.
تعریف بازاریابی محتوا
قبل از هرچیز به طور خلاصه به تعریف بازاریابی محتوایی میپردازیم. زیرا تا با بازاریابی محتوا و نقش آن در موفقیت کسب و کارها آشنا نباشید، توضیح درباره استراتژی محتوا بی فایده است.
بازاریابی محتوا بخشی از استراتژی بازاریابی کسب و کارهاست. در این بخش از بازاریابی سعی میشود با تولید محتوای ارزشمند و مفید و در عین حال جذاب و یکپارچه مخاطبان را جذب کرد. در نهایت احتمال تبدیل این مخاطبان به مشتری با توجه به استراتژی شما وجود دارد.
این تنها یک تعریف بسیار ساده و خلاصه است. اگر علاقه دارید درباره بازاریابی محتوا بیشتر بدانید روی لینک زیر کلیک کنید.
استراتژی محتوا چیست؟
حالا که تعریف بازاریابی محتوا را میدانید، راحتتر میتوانید به مفهوم استراتژی محتوا پی ببرید. استراتژی محتوا یک برنامه ریزی دقیق و کامل بر اساس اهداف کسب و کار شماست. استراتژی محتوا شامل بخشهای زیر میشود.
تعین هدف : این هدف گذاری میتواند کوتاه مدت یا بلند مدت باشد.
هویت برند: برای تولید محتوا باید هویت برند خود، ارزشها، اهداف و … را مشخص کنید.
پرسونا: شما باید به خوبی مخاطبان و مشتریان خود را بشناسید.
تحلیل رقبا: باید رقبای خود را بررسی کنید تا ایرادات خود را رفع کنید و بتوانید از رقبا پیشی بگیرید.
جستجوی کلمات کلیدی: باید کلمات کلیدی که مخاطبان شما آنها را جستجو میکنند را پیدا کرده و بر اساس آنها محتوا تولید کنید.
تدوین راهنمای تولید محتوا: مشخص کنید لحن محتوا، رنگها، عکسها و … باید چگونه باشند.
تعیین کانالهای انتشار محتوا
تدوین تقویم محتوا: تقویمی که در آن موضوع هر محتوا، عنوان، تیترها، تاریخ انتشار و … مشخص است.
استراتژی محتوا یک بار تعیین شده و در طول مدت مورد نظرتان بارها به آن رجوع میکنید تا از خط تعیین شده خارج نشوید.
چرا باید استراتژی محتوا داشته باشیم؟
فرض کنید یک وب سایت یا صفحه اینستاگرام دارید. اگر استراتژی خاصی تعیین نکنید، هر روز باید دغدغه این موضوع را داشته باشید که امروز چه محتوایی بنویسم. در این صورت به احتمال زیاد شکست خواهید خورد. استرس این که امروز چه بنویسم بدون داشتن هدف و شناخت مخاطبانتان منجر به تولید محتوای بی ارزش میشود.
با استراتژی محتوا برای خود یک جهت مشخص میکنید. این جهت در مسیری به سمت اهداف شما خواهد بود و کمک میکند در طی مسیر به هیچ عنوان منحرف نشوید و به اهداف خود برسید.
مزایای تنظیم استراتژی محتوا چیست؟
مزایای تعیین استراتژی بسیار زیاد است. تا همین جا ممکن است فقط با تعریف سادهای از استراتژی محتوا برخی از مزایای کانتنت استراتژی برای شما روشن شده باشد. اما در ادامه مهمترین مزایای تدوین استراتژی برای تولید محتوا را به صورت خلاصه و در کنار هم آوردهایم.
- زمان کمتری برای تولید محتوا صرف میشود. یا بهتر است بگوییم تولید محتوا با سرعت بیشتری پیش میرود.
- محتوا بر اساس هدفی خاص تولید میشود.
- احتمال موفقیت به شدت افزایش مییابد.
- محتوای کانالهای انتشار یکپارچه میشود.
- با تولید محتوای باکیفیت میتوان از رقبا راحتتر پیشی گرفت.
- سئوی وب سایت بهبودی عالی پیدا میکند.
- زمان کمتری برای آموزش کارکنان گذاشته خواهد شد.
- و …
استراتژی محتوایی چه تاثیری روی سئو سایت دارد؟
برای گوگل رضایت مخاطبان اهمیت بسیاری دارد. به همین دلیل گوگل همیشه در حال بهبود الگوریتمهایش است. پیشرفت سریع هوش مصنوعی سبب شده این الگوریتمها حتی ارتباط بین کلمات و جملات را نیز متوجه شوند. این پیشرفت قطعا روز به روز بیشتر هم خواهد شد. به همین دلیل مهم است کسب و کارها روی محتوای سایت خود وقت بسیاری بگذارند.
گوگل سعی میکند مانند مخاطبانش به محتوا نگاه کند و روز به روز نیز در این زمینه پیشرفت بیشتری کرده است. پس تولید محتوای باکیفیت و جذاب قطعا تاثیر بسیار خوبی روی سئو سایت شما خواهد داشت.
چگونه استراتژی محتوا تعیین کنیم؟
خب رسیدیم به اصل مطلب اینکه چگونه برای کسب و کارتان استراتژی محتوا تنظیم کنید. شاید به نظرتان این کار سخت باشد. البته آسان نیست ولی اگر اصول را بدانید پس از چندین بار تدوین استراتژی به خوبی میدانید باید چه کار کنید. پس پیش به سوی آموزش قدم به قدم تنظیم استراتژی تولید محتوا
۱- هدف خود را مشخص کنید.
مهمترین قسمت بازاریابی محتوا و در پی آن تدوین استراتژی، هدف شما است. اگر استراتژی کوتاه مدت چیست؟ هدف خود را به خوبی مشخص کنید ادامه راه واضحتر خواهد بود. با انتخاب هدف از سردرگمی نجات پیدا میکنید.
۳-وضعیت بازاریابی محتوا و فرآیند فعلی محتوا را در کسب و کار خود بررسی کنید.
پس از بررسی وضعیت کلی شرکت باید به سراغ وبلاگ سایت خود بروید. ببینید چه محتوایی تا کنون منتشر شده است؟ روند تولید محتوا چگونه بوده و آیا محتواهای ارزشمند و باکیفیتی در وبلاگ دارید؟ بهتر است در بررسی وبلاگ خود به موارد زیر توجه کنید.
- آیا یک متخصص درباره محتواها و روند تولید محتوا تصمیم میگیرد؟
- آیا یک تیم تولید محتوای خوب دارید؟
- تیم شما تا به حال چه محتواهایی منتشر کرده است؟
- مهمترین فاکتورهای شما در برندینگ چیست؟
با مراجعه به گوگل آنالیتیکس، سرچ کنسول و بررسی بک لینکها و … میتوانید یک دید خوب نسبت به محتواهای خود به دست آورید.
۴- کانالهای انتشار محتوای خود را مشخص کنید.
حالا باید تصمیم بگیرید برای انتشار محتوا از چه کانالهایی میخواهید استفاده کنید. اینستاگرام، لینکدین، سایت خود یا سایر سایتها، ایمیل، اس ام اس و … همگی نمونههایی از این کانالها هستند. شما باید با توجه به نوع کسب و کار خود چندین کانال مناسب را انتخاب کنید و با تدوین استراتژی محتوا به طور منظم در آنها محتوا منتشر کنید.
۵-بین هویت برند و محتوای خود ارتباط برقرار کنید.
باید برای برندتان یک هویت انتخاب کنید. اگر به تازگی یک هویت مناسب برای برندتان انتخاب کردهاید باید از این به بعد باید این هویت در محتوایتان نیز اعمال شود.
- با اینکار متوجه میشوید مردم با چه کلماتی محتوا یا خدمات شما را در اینترنت جستجو میکنند. سوالاتشان چیست و به چه چیزهایی نیاز دارند؟
- با انتخاب کلمات کلیدی مناسب باعث میشوید مخاطبان به سایت شما هدایت شوند و با کسب و کار شما آشنا شوند.
- با استفاده از کلمات کلیدی متناسب برای کسب و کارتان کمک میکنید گوگل نیز شما و حوزه کسب و کارتان را بهتر شناسایی کند.
چگونه جستجوی کلمات کلیدی را انجام دهیم؟
این کار اصلا ساده نیست و برای اینکه بتوانید به کلمات مهم و درست کسب و کار خود برسید بهتر است از متخصص سئو کمک بگیرید.
به طور کلی برای جستجوی کلمات کلیدی ابزارهای زیادی وجود دارد ولی بهترین ابزار خود گوگل و سرچ کنسول است. شما باید با توجه به کسب و کارتان، نیازهایی که فکر میکنید مخاطبانتان دارند، استفاده از پیشنهادات گوگل، کمک از سرچ کنسول، تحلیل رقبا،گوگل ترند و سایر ابزارهای این زمینه شروع به تحقیق کلمه کلیدی گستردهای کنید تا بهترین نتایج حاصل شود.
اجازه دهید بعدا در مقالهای بسیار کاملتر به توضیح و آموزش جستجوی کلمات کلیدی بپردازیم.
۷- رقبای خود را بررسی کنید.
تحلیل رقبا کار مهمی است که به طور مرتب باید انجام دهید. البته شما باید به دنبال رقبای قوی یا رقبایی که در حال رشد هستند باشید اما چگونه میتوانید رقبایتان را پیدا کرده و آنها را بررسی کنید؟ بسیار ساده است. تنها کافی است کلمات کلیدی که در مرحله قبلی که به آنها رسیدهاید را در گوگل جستجو کنید.
۱- آگاهی
بالاترین سطح قیف آگاهی است. در این سطح ممکن است مخاطبان و مشتریانی از انواع اقشار داشته باشید. به همین دلیل باید به دنبال آگاهی بخشیدن به آنها باشید. پس باید اطلاعات عمومیتری را در محتوای خود بگنجانید که برای اکثریت مخاطبان مناسب باشد.
۲- محرک
کسانی در این سطح هستند که از خدمات و هدف شما آگاه شدهاند. محتوای شما در این سطح باید مخاطبان را تحریک کند که آیا به خدمات شما نیاز دارند؟
۳- جستجو
در این مرحله مخاطب دوست دارد درباره محصول با خدمات شما اطلاعات بیشتری به دست آورد به همین دلیل دست به جستجو میزند. در این سطح باید محتوای آموزشی و مفید با بررسی جنبههای مثبت و منفی محصولات یا خدماتتان را در اختیار مشتری قرار دهید.
۴- توجه
مخاطبان این سطح، نیاز خود را میدانند و قصد خرید دارند. اما اینکه از کدام برند خرید کنند برایشان سوال است. به همین دلیل در این سطح باید اطلاعات بیشتر و جزئیتری درباره کسب و کارتان در اختیار مخاطب قرار دهید. اما از خود زیاد تعریف نکنید
۵-خرید
مخاطبان در این سطح قصد دارند از شما خرید کنند. شما باید توضیحات کاملی درباره هر محصول یا خدمت خود در اختیار مشتری قرار دهید تا از شما خرید کند.
۶- نگهداری مشتری
اینکه مشتری از شما خرید کند پایان کار نیست. شما با خدمات پس از فروش و پشتیبانی عالی حس اعتماد در مشتری ایجاد کرده و علاوه بر اینکه آنها را به خود وفادار میکنید باعث میشوید دوباره از شما خرید کنند. در این سطح نیز باید محتوای مفید و ارزشمند برای مشتری تولید کنید تا سر زدن به سایت شما برایش جذاب باشد.
۱۱- بودجه بندی کنید
حالا که همه چیز مشخص شد. با توجه به هدفتان، مشتریان و میزان درآمد کسب و کارتان باید برای بازاریابی محتوا بودجهای در نظر بگیرید. این استراتژی کوتاه مدت چیست؟ بودجه میتواند شامل تبلغیات متنی مانند رپورتاژ در سایر سایتها، هزینه استخدام نیروهای متخصص و … باشد.
۱۳- محتوای جذاب تولید کنید.
حالا نوبت به این رسیده است تیم تولید محتوا با توجه به کانالهای انتشار، محتوای جذاب و ارزشمند تولید کنند. این محتوا میتواند شامل متن، عکس، اینفوگرافیک، ویدئو و پادکست باشد.
سعی کنید محتوای بهینه و کاربرپسند بنویسید. محتوا باید به قدری جذاب باشد که کاربر را تا انتها جذب کند. پس سعی کنید در عین حال که اطلاعات ارزشمند در اختیار مخاطبان قرار میدهید ساده، گویا و صمیمی بنویسید.
۱۴- شاخصهای عملکرد خود را مشخص کنید.
پیشنهاد میکنیم به طور هفتگی شاخصهای عملکرد kpi را بررسی کنید. این شاخصها اعدادی هستند که نشان میدهند تا چه حدی کارتان را درست انجام دادهاید. برخی از این شاخصهای عملکرد را در ادامه لیست کردهایم تا بهتر متوجه شوید.
- تعداد لایکها
- تعداد کامنتها
- تعداد بازدیدها
- تعداد دنبال کنندهها
- ریچ و ایمپرشن در اینستاگرام
- زمانی که کاربر در یک صفحه سایتتان سپری میکند.
- تعداد ورودیها از گوگل
- اشتراک گذاری یک صفحه یا پست
- رتبه کلمات کلیدی
تاثیر بازاریابی محتوا برای موفقیت کسب وکار بر هیچ کس پوشیده نیست. اما این موفقیت با یک برنامه ریزی دقیق و هدفمند به دست میآید. به این برنامه ریزی استراتژی محتوا میگویند. در این مقاله تمامی مراحل تنظیم یک استراتژی محتوا را در بازاریابی محتوایی در شبکههای اجتماعی ، سایت و … برای شما بیان کردیم. پس شروع کنید. شاید سخت باشد ولی مطمئن باشید که میتوانید و موفق خواهید شد.
اگر در زمینه سئو و بازاریابی محتوا نیز هیچ زمینهای ندارید ولی میخواهید کسب و کارتان به موفقیت برسد حتما از یک متخصص کمک بگیرید.
اگر تا به حال استراتژی بازاریابی محتوا نچیدید و با مطالعه این مقاله هنوز این کار برایتان سخت به نظر میرسد سوالاتتان را با آکادمی اینفوگرام در میان بگذارید. قطعا خوشحال میشویم به شما کاربران عزیز کمک کنیم.
انواع استراتژی های سرمایه گذاری و هفت نکته طلایی
احسان والیان
- اشتراکگذاری
استراتژی بگوییم یا طرح و برنامه فرقی ندارد. استراتژی سرمایه گذاری یک اصطلاح است که به مجموعهای از اصول و قواعد اشاره دارد که به کمک سرمایه گذار میآیند تا بتواند به صورت انفرادی و با توجه به شخصیت سرمایه گذاریاش مسیر دستیابی به اهداف خود را مشخص کند. استراتژی های سرمایه گذاری از این جهت اهمیت دارند که با توجه به تصمیمات یک سرمایه گذاری تعیین میشوند. جایی که فرد باید به نیازهای آینده خود فکر کند و با سنجش ریسک به میزان تحمل ریسک خود پی ببرد و بر اساس تمام این نتایج بتواند مسیر سرمایه خود را هدایت کند.
درک درست از استراتژی های سرمایه گذاری
قبل از این که مستقیم به فکر حرکت بیافتیم و مسیر سرمایه گذاری را آغاز کنیم باید به درک درستی از چگونگی چیدمان استراتژی بر اساس اطلاعات هر استراتژی کوتاه مدت چیست؟ سرمایه گذار برسیم. سن سرمایه گذار، اهداف، سبک زندگی، موقعیت مالی، موجودی حال حاضر، موقعیت شخصی و بازده مورد انتظار یا همان بازده انتظاری از مهمترین عواملی است که باید از یک شخص به دست بیاید تا بتوان برای او از استراتژی های سرمایه گذاری کارآمد استفاده کرد.
نکته اول، سن
یکی از مهمترین نکات برای طراحی یک استراتژی موفق سن سرمایه گذار است. این که به سن و سال افراد اشاره میکنیم به این معنا نیست که کسی که سن بالایی دارد دیگر نباید به فکر سرمایه گذاری بیافتد. اهمیت بیشتر سن به این خاطر است که افراد زمانی که سالهای جوانی خود را پشت سر میگذارند تا حد قابل توجهای محافظه کار میشوند و به همین خاطر از ریسک پذیری کمتری برخوردار هستند. از طرفی دیگر، صبر و شکیبایی افراد بر اساس تجریباتشان بالا میرود و به همین خاطر بهتر میتوانند سرمایه گذاریهای بلند مدت را بپذیرند. البته تمام این نکات در مورد سن، زمانی به طور کامل صدق میکند که فرد سرمایه گذار را مورد سنجش ریسک قرار دهیم.
نکته دوم، اهداف مالی
به همان میزان که سن و سال فرد سرمایه گذار در طراحی یک استراتژی درست فردی در میان اصول استراتژی های سرمایه گذاری استراتژی کوتاه مدت چیست؟ مهم است، این که ما چه اهداف مالی را دنبال میکنیم نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. در واقع باید گفت که این اهداف مالی هستند که مشخص میکنند باید سرمایه گذاری بلند مدت داشته باشیم یا کوتاه مدت. به عنوان مثال کسی که در میان اولویتهای اول سرمایه گذاریاش بگوید که میخواهد یک خانه بخرد پس باید سرمایه گذاریهای بلند مدت را در طرح استراتژی خود قرار دهد.
نکته سوم، سبک زندگی
این نکته دقیقا همان نکتهای است که بسیاری از ما در آن دچار ضعف هستیم. سبک زندگی بر مبنای هدر دادن منابع مالی بنا شده است و باید هر چه سریعتر به این موضوع بپردازیم که چگونه میتوان جلوی هدر رفت آن را گرفت. مسیر سرمایه گذاری و استراتژی های سرمایه گذاری که برای آن در نظر میگیریم با اصلاحات نیز باید همراه شود تا به نتیجه مطلوب برسیم. اگر سبک زندگی ما بر مبنای صرفه جویی نباشد میتواند راهکارهای مشخص شده ما را بی اثر کند و روند رسیدن ما به اهدافی که در ذهن داریم را به شدت کم کند. باید بدانیم که مبنای مشخص کردن هر نوع استراتژی سرمایه گذاری و یا برنامه مالی پول است. اگر نتوانیم در میان خرج و مخارجمان و عایدی ماهانه خود جایی برای پس انداز باز کنیم پس بی شک نمیتوانیم کاری از پیش ببریم و به اهداف خود برسیم.
نکته چهارم، موقعیت های مالی
پس اندازها، وامهایی که دریافت کردیم و پولهایی که به بهانههای مختلف به دستمان رسیده است را میتوانیم به عنوان موقعیتهای مالی به حساب بیاوریم. اگر دارای چنین موقعیتها و یا بهتر بگوییم فرصتهایی هستیم بهتر است تا قبل از هدر رفتن هر کدامشان به تدوین برنامهای برای این موقعیتها در استراتژی سرمایه گذاری خود بپردازیم. گاهی پیش میآید که همین موقعیتهای مالی به خوبی میتوانند به میانبرهای موفق و واقعی در استراتژی های سرمایه گذاری ما تبدیل شوند؛ بنابراین در نقشه راهبردی خود از آنها به عنوان قطب نما استفاده کنید و جای خرج کردن این دست وجوه نقد در زندگی روزانه و خورد و خوراک، بلافاصله آنها را به چرخه حرکت خود اضافه کنید.
نکته پنجم، اندوخته های موجود
بارها به این موضوع اشاره کردهایم که برای هر چه واقعیتر برنامه ریزی کردن در استراتژی های سرمایه گذاری خود باید اندوخته های موجود را مدنظر قرار دهیم. این که تصور کنیم در تاریخی که به آینده مرتبط میشود مقداری پول به دستمان میرسد و میتوانیم آن را هم به برنامه فعلی خود اضافه کنیم تصوری است اشتباه که موجب به هم ریختگی برنامههایمان میشود. زمانی که اقدام به مشخص کردن استراتژی در سرمایه گذاری میکنیم باید هر چه واقع بینانهتر عمل کنیم. در این مسیر نه تنها باید فقط به داشتههایمان اکتفا کنیم بلکه باید میزان خرج و مخارج و موارد اضطراری که ممکن است روی توان مالی ما و اندوختهمان تاثیر بگذارد را به حساب بیاوریم. استراتژی های سرمایه گذاری موفق همه اتفاقات مالی بالقوه را در نظر میگیرند.
نکته ششم، جایگاه در خانواده
شاید این پرسش به میان بیاید که جایگاه در خانواده چه تاثیری در استراتژی های سرمایه گذاری دارد و اصلا چرا باید این نکته را جزء قسمتی از استراتژی در نظر گرفت. جایگاه در خانواده در برنامه ریزیهای مالی بسیار موثر است. اگر شما مرد خانواده باشید و هزاران خرج روی دوشتان باشد بی شک با دختر و یا پسر جوان و شاغل خانواده که از لحاظ مالی آن چنان دارای مسئولیت نیست موقعیت متفاوتی دارید و جنس برنامه ریزی و چیدمان استراتژیتان متفاوت خواهد بود. ریزجزء مخارج و درآمد خود را با توجه به جایگاه خود در خانواده یادداشت کنید و سپس به استراتژی های ممکن برای سرمایه گذاری خود فکر کنید.
نکته هفتم، بازده مورد انتظار
نکتهای که بدون تعارف با خودتان و حتی بدون این که به نظر و نصیحت کسی توجه کنید، باید گوشهای بنشیند و به آن فکر کنید این است که انتظارتان از برگشت بازده مورد انتظارتان چه قدر است و تا چه زمانی انتظار دریافت آن را دارید. در این مورد حساسیت به خرج دهید و وعده و وعید توخالی از این که سالیان سال هم میتوانید صبر کنید ندهید. به این موضوع فکر کنید که با توجه به مشخص کردن اهداف مالی خود تا چه زمانی نیاز به دریافت بازده مورد انتظار دارید و اصلا تا چه میزان سرمایه از بازده انتظاری خود را برای رسیدن به هدف مالیتان در نظر دارید.
انواع استراتژی های سرمایه گذاری
حال که با اصول و قواعد اولیه برای چیدمان استراتژی در سرمایه گذاری آشنا شدهایم، میخواهیم با انواع استراتژی های سرمایه گذاری آشنا شویم. انواع استراتژی در سرمایه گذاری شامل دو نوع میشوند؛ سرمایه گذاری محافظه کارانه و سرمایه گذاری تهاجمی
سرمایه گذاری محافظه کارانه
افراد در سرمایه گذاری و انتخاب استراتژی های سرمایه گذاری به دو نوع سرمایه گذاری محافظه کارانه و تهاجمی گرایش پیدا میکنند. بیشتر افرادی که به سمت سرمایه گذاری محافظه کارانه و استراتژی های این نوع از سرمایه گذاری تمایل دارند جز دسته افراد ریسک گریز هستند. آنها علاقه دارند تا با ورود به زمینههای سرمایه گذاری ایمن مانند صندوق های سرمایه گذاری بادرآمد ثابت از خطر ریسک و نزول بازار دوری کنند و با بازدهای مشخص – البته بیشتر از سود بانکی – سرمایه گذاری موفق و امنی را تجربه کنند.
سرمایه گذاری تهاجمی
بر خلاف سرمایه گذاری محافظه کارانه و افرادی که به این حوزه علاقمند هستند باید به سرمایه گذاری تهاجمی که البته کم طرفدار هم نیست اشاره کرد. بازار سهام یکی از نمونههای سرمایه گذاری تهاجمی به حساب میآید که افراد برای کسب سود بیشتر در مدت زمان کمتر به سراغ آن میروند. یک حقیقت در مورد سرمایه گذاری تهاجمی و استراتژی های سرمایه گذاری در این زمینه وجود دارد و آن این است که هر چه ریسک پذیرتر باشیم میتوانیم توقع بازدهی بیشتری را هم در زمان رونق داشته باشیم. بی شک برخی از سرمایه گذاران سعی در سرمایه گذاری در رشد دارند که با این حساب باید حساب نوسانات را هم در ذهن خود انجام داده باشند.
نتیجه گیری
استراتژی های سرمایه گذاری نه به صورت گروهی و کلی بلکه باید به صورت فردی و با توجه به شخصیت سرمایه گذار و تمام انتظارات ما از سرمایه گذاری انتخاب شوند. چه یک سرمایه گذار ریسک پذیر باشیم و بازده بالایی را در کوتاه مدت طلب کنیم و چه ریسک گریز باشیم، باید به دنبال ایمنی معقولی باشیم و نقشه راه خود را در مسیر سرمایه گذاری مشخص کنیم و استراتژی را از یاد نبریم.
استراتژی معاملاتی چیست؟ (آموزش انتخاب و ساخت استراتژی معاملاتی)
کسب درآمد و انجام معامله های موفق یکی از اهداف اصلی در بازار سرمایه و بورس است. اینکه سرمایه گذاری شما بر روی سهام مورد نظر موجب کسب درآمد بشود بسیار جذاب است؛ اما باید این نکته را مد نظر قرار داد که بازار سرمایه همانطور که مستعد رشد و کسب درآمد میشود، به همان اندازه میتواند مستعد نزول و کسب ضرر بشود. پس با ساخت و انتخاب استراتژی مناسب برای معاملات خود، میتوانیم تا حدود نسبتا زیادی از ضرر جلوگیری کرده و تعداد معاملات موفق خود را افزایش داد. داشتن استراتژی معاملاتی به طور کلی یعنی اینکه معاملات خود را در قالب یک سری از قوانین از پیش تعیین شده انجام دهیم؛ حال این قوانین میتواند کاملا شخصی و متناسب با نوع معاملات یا ریسک پذیری یا میزان سرمایه و…. برای هر شخص متفاوت باشد یا اینکه در قالب یک سری از قوانین اصولی و مناسب برای تمامی معاملات باشد.
اولین قدم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : میزان ریسک پذیری هر شخص است.
اصولا افرادی که ریسک پذیری بالاتری دارند میتوانند ضررها و سودهای بیشتری را تجربه کنند؛ اما بیشتر معامله گران با یک حد معمول ریسک پذیری معاملات خود را انجام میدهند و یک حد سود یا حد ضرر برای خود انتخاب میکنند؛ به طور کلی داشتن حد سود و حد ضرر الزامی است اما تعیین حد سود و ضرر یک اصول دارد. اینکه هر اندازه که حد سود مد نظر داشتیم، یک چهارم یا یک پنجم آن را باید به عنوان حد ضرر تعیین کنیم؛ به طور مثال اگر حد سود 100% مد نظر داریم حد ضرر ما برابر است با 20%- یا 25%- که وقتی سهم به نقطه حد سود یا حد ضرر برسد تمام سهم یا قسمتی از آن را میفروشیم.
قدم دوم: داشتن یک چارچوب ذهنی برای تنش های روانی بازار
تفاوت عمده میان سرمایه گذاران حرفهای و موفق با سرمایه گذاران ناموفق، تنش های روانی بازار است. معامله گر در بورس باید بتواند عواطف و احساسات خود را کنترل کند و هیجان بازار را از خود دور کند و متناسب با اهدافی که مد نظر دارد پیش برود؛ این هیجانات شامل ناامیدی از سهم، مغرور شدن در سود، توقع رشد بیجا از سهم و … میباشند.
نکته: 90% سود و درآمدی که معامله گران از بورس به دست می آورند حاصل از کنترل عواطف و احساسات است.
قدم سوم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : انتخاب سبک معاملاتی در چارچوب زمانی
به طور کلی 3 دسته سرمایه گذار در بازار سرمایه وجود دارند: دسته اول سرمایه گذاران کوتاه مدت که در بازه زمانی بین یک هفته تا 3 ماه سهام داری میکنند. دسته دوم سرمایه گذاران میان مدت که بین 4 ماه تا یک سال درون سهم باقی میمانند و دسته سوم سرمایه گذاران بلند مدت که اصولا بیش از یک سال سهام داری میکنند. هر معامله گر حتما درون یکی از این سه دسته برنامه ریزی مدت یرمایه گذاری قرار دارد و متناسب با یکی از این سه دسته معامله های خود را انجام میدهد.
قدم چهارم: تشخیص روند صعودی یا نزولی
توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایه گذاران تنها با به کار گیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند؛ لذا با کسب مهارت در این زمینه میتوان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به عنوان مثال در تحلیل تکنیکال، برای شروع روند صعودی، سقفها بالاتر و کفها بالاتر و در روند نزولی سقفها پایینتر و کفها پایینتر میشود. به طور کلی دیدگاه سرمایه گذاران مبنی بر این که یک روند غالب در بازار استراتژی کوتاه مدت چیست؟ وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکل گیری معاملات موفقتری در بازار میگردد. (مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن)
قدم پنجم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : تشخیص نقاط ورود و خروج
اینکه معامله گر بتواند نقاط خروج و ورود به یک سهم را شناسایی کند یک امر واجب و ضروری است. در تحلیلهای تکنیکال ابزارهای زیادی هستند که نقاط ورود و خروج به یک سهم را به ما میدهند، مانند اندیکاتور ایچیموکو یا خط روندها یا مکدی و … ؛ اما تعیین نقطه ورود و خروج تنها به کمک تحلیل تکنیکال کار درستی نیست و معامله گر باید بخش روانی بازار، میزان عرضه و تقاضا، حمایت ها و مقاومت ها و .. را هم در نظر داشته باشد تا در یک نقطه مناسب وارد یک سهم شود و در نقطه مناسبی از سهم خارج شود. وارد شدن به یک سهم اگر در نقطه مناسبی نباشد تمام استراتژی را میتواند به هم بریزد؛ مثل چارچوب زمانی معامله گر، حد سود و ضرر معامله گر، ریسک پذیری معامله گر و..
قدم ششم : آزمایش استراتژی
معامله گر باید تمامی اصولی که به عنوان استراتژی مد نظر قرار داده را آزمایش کند و بهترین راهکارها را انتخاب نماید.
قدم هفتم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : پایبند بودن به استراتژی
معامله گر باید به اصولی که برای خود در نظر گرفته است پایبند باشد و به دور از رفتارهای هیجانی و صحبتهای دیگران معاملات خود را انجام بدهد؛ در غیر این صورت باعث سردرگمی میشود و معامله گر مدیریت پرتفوی و سهام خود را از دست میدهد. یکی از دلایلی که بیشتر افراد سود کمی دریافت میکنند یا حتی ضرر میکنند؛ ایجاد آشفتگی در معاملات آنهاست که بدون مدیریت کردن پیش میروند.
جمع بندی کلی
به طور کلی بازار سرمایه و بورس برخلاف تصورات دارای بیشترین ریسک است؛ مخصوصا برای افرادی که آموزش کافی ندارند. پس قبل از ورود به این بازار میزان ریسک پذیری خود را بسنجید، بعد از آن که قبول کردید که این بازار ریسک بالایی دارد، باید بتوانید هیجانات در معاملات را از خود دور نگه دارید؛ زود ناامید یا خشمگین نشوید و بالعکس سریع خوشحال و مغرور نشوید. مرحله بعد باید شرایط خود را بسنجید که آیا بورس شغل اول شماست یا خیر؟ آیا وقت آزادی که قرار است برای معامله گری داشته باشید زیاد است یا کم و … بر این اساس در یکی از سبکهای معاملاتی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت معاملات خود را انجام دهید. بعد از آن باید آموزش کافی را دیده باشید و بتوانید روند صعودی یا روند نزولی را تشخیص دهید تا از میزان ریسک سرمایه گذاری شما کاسته شود. مرحله بعد باید بتوانید تشخیص دهید که الان مناسب ورود است یا خیر؛ حتی اگر روند صعودی باشد، اما سهم در انتهای صعود خود قرار دارد، پس مناسب ورود نیست و بالعکس. در مرحله بعد باید استراتژی خود را مورد آزمایش قرار دهید تا تمامی نواقص آن برطرف شود، همچنین باید به تمام قوانینی که برای خود تعیین کردید پایبند باشید.
معامله گر بدون استراتژی، مجموعه نامنظمی از معاملات را انجام میدهد که بسیاری از آن ها مسبب ضرر میشوند و مابقی سودآوری بسیار کمی را در بردارند.
معامله گر با استراتژی، معاملات منظم و هدف داری را انجام میدهد که بسیاری از آنها سودآوری بالایی برای معامله گر در بردارند.
استراتژی معاملاتی چیست؟ (آموزش انتخاب و ساخت استراتژی معاملاتی)
کسب درآمد و انجام معامله های موفق یکی از اهداف اصلی در بازار سرمایه و بورس است. اینکه سرمایه گذاری شما بر روی سهام مورد نظر موجب کسب درآمد بشود بسیار جذاب است؛ اما باید این نکته را مد نظر قرار داد که بازار سرمایه همانطور که مستعد رشد و کسب درآمد میشود، به همان اندازه میتواند مستعد نزول و کسب ضرر بشود. پس با ساخت و انتخاب استراتژی مناسب برای معاملات خود، میتوانیم تا حدود نسبتا زیادی از ضرر جلوگیری کرده و تعداد معاملات موفق خود را افزایش داد. داشتن استراتژی معاملاتی به طور کلی یعنی اینکه معاملات خود را در قالب یک سری از قوانین از پیش تعیین شده انجام دهیم؛ حال این قوانین میتواند کاملا شخصی و متناسب با نوع معاملات یا ریسک پذیری یا میزان سرمایه و…. برای هر شخص متفاوت باشد یا اینکه در قالب یک سری از قوانین اصولی و مناسب برای تمامی معاملات باشد.
اولین قدم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : میزان استراتژی کوتاه مدت چیست؟ ریسک پذیری هر شخص است.
اصولا افرادی که ریسک پذیری بالاتری دارند میتوانند ضررها و سودهای بیشتری را تجربه کنند؛ اما بیشتر معامله گران با یک حد معمول ریسک پذیری معاملات خود را انجام میدهند و یک حد سود یا حد ضرر برای خود انتخاب میکنند؛ به طور کلی داشتن حد سود و حد ضرر الزامی است اما تعیین حد سود و ضرر یک اصول دارد. اینکه هر اندازه که حد سود مد نظر داشتیم، یک چهارم یا یک پنجم آن را باید به عنوان حد ضرر تعیین کنیم؛ به طور مثال اگر حد سود 100% مد نظر داریم حد ضرر ما برابر است با 20%- یا 25%- که وقتی سهم به نقطه حد سود یا حد ضرر برسد تمام سهم یا قسمتی از آن را میفروشیم.
قدم دوم: داشتن یک چارچوب ذهنی برای تنش های روانی بازار
تفاوت عمده میان سرمایه گذاران حرفهای و موفق با سرمایه گذاران ناموفق، تنش های روانی بازار است. معامله گر در بورس باید بتواند عواطف و احساسات خود را کنترل کند و هیجان بازار را از خود دور کند و متناسب با اهدافی که مد نظر دارد پیش برود؛ این هیجانات شامل ناامیدی از سهم، مغرور شدن در سود، توقع رشد بیجا از سهم و … میباشند.
نکته: 90% سود و درآمدی که معامله گران از بورس به دست می آورند حاصل از کنترل عواطف و احساسات است.
قدم سوم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : انتخاب سبک معاملاتی در چارچوب زمانی
به طور کلی 3 دسته سرمایه گذار در بازار سرمایه وجود دارند: دسته اول سرمایه گذاران کوتاه مدت که در بازه زمانی بین یک هفته تا استراتژی کوتاه مدت چیست؟ 3 ماه سهام داری میکنند. دسته دوم سرمایه گذاران میان مدت که بین 4 ماه تا یک سال درون سهم باقی میمانند و دسته سوم سرمایه گذاران بلند مدت که اصولا بیش از یک سال سهام داری میکنند. هر معامله گر حتما درون یکی از این سه دسته برنامه ریزی مدت یرمایه گذاری قرار دارد و متناسب با یکی از این سه دسته معامله های خود را انجام میدهد.
قدم چهارم: تشخیص روند صعودی یا نزولی
توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایه گذاران تنها با به کار گیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند؛ لذا با کسب مهارت در این زمینه میتوان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به عنوان مثال در تحلیل تکنیکال، برای شروع روند صعودی، سقفها بالاتر و کفها بالاتر و در روند نزولی سقفها پایینتر و کفها پایینتر میشود. به طور کلی دیدگاه سرمایه گذاران مبنی بر این که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکل گیری معاملات موفقتری در بازار میگردد. (مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن)
قدم پنجم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : تشخیص نقاط ورود و خروج
اینکه معامله گر بتواند نقاط خروج و ورود به یک سهم را شناسایی کند یک امر واجب و ضروری است. در تحلیلهای تکنیکال ابزارهای زیادی هستند که نقاط ورود و خروج به یک سهم را به ما میدهند، مانند اندیکاتور ایچیموکو یا خط روندها یا مکدی و … ؛ اما تعیین نقطه ورود و خروج تنها به کمک تحلیل تکنیکال کار درستی نیست و معامله گر باید بخش روانی بازار، میزان عرضه و تقاضا، حمایت ها و مقاومت ها و .. را هم در نظر داشته باشد تا در یک نقطه مناسب وارد یک سهم شود و در نقطه مناسبی از سهم خارج شود. وارد شدن به یک سهم اگر در نقطه مناسبی نباشد تمام استراتژی را میتواند به هم بریزد؛ مثل چارچوب زمانی معامله گر، حد سود و ضرر معامله گر، ریسک پذیری معامله گر و..
قدم ششم : آزمایش استراتژی
معامله گر باید تمامی اصولی که به عنوان استراتژی مد نظر قرار داده را آزمایش کند و بهترین راهکارها را انتخاب نماید.
قدم هفتم در زمینه داشتن استراتژی معاملاتی : پایبند بودن به استراتژی
معامله گر باید به اصولی که برای خود در نظر گرفته است پایبند باشد و به دور از رفتارهای هیجانی و صحبتهای دیگران معاملات خود را انجام بدهد؛ در غیر این صورت باعث سردرگمی میشود و معامله گر مدیریت پرتفوی و سهام خود را از دست میدهد. یکی از دلایلی که بیشتر افراد سود کمی دریافت میکنند یا حتی ضرر میکنند؛ ایجاد آشفتگی در معاملات آنهاست که بدون مدیریت کردن پیش میروند.
جمع بندی کلی
به طور کلی بازار سرمایه و بورس برخلاف تصورات دارای بیشترین ریسک است؛ مخصوصا برای افرادی که آموزش کافی ندارند. پس قبل از ورود به این بازار میزان ریسک پذیری خود را بسنجید، بعد از آن که قبول کردید که این بازار ریسک بالایی دارد، باید بتوانید هیجانات در معاملات را از خود دور نگه دارید؛ زود ناامید یا خشمگین نشوید و بالعکس سریع خوشحال و مغرور نشوید. مرحله بعد باید شرایط خود را بسنجید که آیا بورس شغل اول شماست یا خیر؟ آیا وقت آزادی که قرار است برای معامله گری داشته باشید زیاد است یا کم و … بر این اساس در یکی از سبکهای معاملاتی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت معاملات خود را انجام دهید. بعد از آن باید آموزش کافی را دیده باشید و بتوانید روند صعودی یا روند نزولی را تشخیص دهید تا از میزان ریسک سرمایه گذاری شما کاسته شود. مرحله بعد باید بتوانید تشخیص دهید که الان مناسب ورود است یا خیر؛ حتی اگر روند صعودی باشد، اما سهم در انتهای صعود خود قرار دارد، پس مناسب ورود نیست و بالعکس. در مرحله بعد باید استراتژی خود را مورد آزمایش قرار دهید تا تمامی نواقص آن برطرف شود، همچنین باید به تمام قوانینی که برای خود تعیین کردید پایبند باشید.
معامله گر بدون استراتژی، مجموعه نامنظمی از معاملات را انجام میدهد که بسیاری از آن ها مسبب ضرر میشوند و مابقی سودآوری بسیار کمی را در بردارند.
معامله گر با استراتژی، معاملات منظم و هدف داری را انجام میدهد که بسیاری از آنها سودآوری بالایی برای معامله گر در بردارند.
استراتژی پوزیشن تریدینگ و چگونگی استفاده از آن در معاملات
برای بدست آوردن سود در بازار ارزهای دیجیتال و بازار های مالی و کسب درآمد از این بازار، یکی از مرسومترین روشها معامله کردن است. برای انجام معامله لازم است ابزارها و استراتژیهای متنوع را شناخت. یکی از رایجترین راهکارها استفاده از استراتژی پوزیشن تریدینگ است. در این مقاله ابتدا شناخت روش Position trading عنوان شده و سپس نحوه استفاده از آن در بازار ارز دیجیتال توضیح داده خواهد شد.
استراتژی پوزیشن تریدینگ چیست؟
به مقدار دارایی یا سهام یا ارز در یک بازار مالی پوزیشن گفته میشود. یکی از پرطرفدارانترین روشها، نگهداری این پوزیشن برای زمانی طولانی است تا ارزش آن بیشتر شود که اصطلاحا به آن هولد کردن پوزیشن گفته میشود. نوع دیگر معامله کردن این دارایی در بازههای زمانی متفاوت در بازار است. بسته به زمان باز و بسته شدن پوزیشن، به دستههای بلند مدت و کوتاه مدت تقسیم میشوند. در واقع پوزیشن تریدینگ بزرگترین تایم فریم را در برمیگیرد از اینرو شباهتهایی هم به هولد کردن دارد. بنابراین برای استفاده درست از این روش باید با تکنیکهای position trading آشنا شویم.
در بالا اشاره شد که پوزیشن تریدینگ و هولد کردن بسیار به هم شبیه هستند. تفاوت این است که در هولد، پوزیشنها برای مدت طولانیتری نگه داشته میشود اما در position trading نگهداری پوزیشنها محدودتر است و سرمایهگذاری روی ترندها و روندهای بهتر انجام میشود. اکثرا در این روش از اخبار فاندمنتال بازار مربوطه استفاده میشود اما برخی ابزارهای تحلیل تکنیکال نیز در انتخاب زمان ورود به معامله تاثیرگذار هستند. استفاده از این روش اثر نوسانات بازار را روی معاملات به حداقل میرساند.ممکن است یک معامله چند ماه یا حتی چند سال نیز باز بماند. البته به بازاری که در آن فعالیت میشود بستگی دارد. بنابراین بهتر است با این استراتژی در بازارهای مختلف آشنا شوید. مهمترین قسمت اسن است که در معاملات حدضرر فراموش نشود.
پوزیشن تریدینگ در بازار ارزهای دیجیتال
بازار بورس که سهام شرکتها در آن قرار دارد به مراتب نسبت به بازارهای فارکس و بازار ارزهای دیجیتال از ثبات بالاتری برخوردار است واین موضوع باعث میشود بتوان از استراتژی پوزیشن تریدینگ استفاده کرد. در بازار بورس از تحلیل فاندمنتال شرکتها استفاده زیاد و اساسی در سرمایه گذاری میشود، بنابراین باید قبل از ورود به پوزیشنهای بلند مدت، در مورد مدل تجاری شرکتها (Business Model) و ارزیابی بنیادی آنها به خوبی تحقیق شود.
نفت، طلا، نقره، مس و… نیز کالاهایی هستند که همانند بازار سهام، نوسانات کمتری دارند. بنابراین در معاملات این قبیل کالاها نیز میتوان از استراتژی پوزیشن تریدینگ استفاده کرد.
به گروهی از شرکتها که لزوما ارتباط خاصی با یکدیگر نداشته و معمولا از لحاظ جغرافیایی به هم نزدیک هستند بازار شاخصها (indices)گفته میشود، مانند نزدک، داو جونز و FTSE 100. به عنوان مثال FTSE100 شاخص سلامت شاخص قیمت ۱۰۰ شرکت برتر انگلستان است. این شاخصها از نوسانات کمتری برخوردار هستند و معمولا پوزیشن تریدرها در این بازار نیز به خوبی فعالیت دارند.به دلیل نوسانات موجود در بازار فارکس، پوزیشن تریدرها کمتر سراغ معاملات جفت ارز کشورها میروند. تریدرهای روزانه با توجه به تحلیلهای تکنیکال در این بازار فعالیت می کنند. اما با این تفاسیر برخی اخبار سیاسی تاثیر بسیار زیادی برروند کلی جفتهای معاملاتی در دورههای ۶ ماهه و حتی بیشتر دارد. بنابراین اگر با استراتژِی position trading وارد این بازار شدید، بهتراست پیگیر اخباری مانند GDP، NFP، میزان خرده فروشی و غیره باشید.
برای ارزهای دیجیتال به دلیل اینکه نسبت به سایر بازارهای مالی نوسانات بیشتری دارند تنها زمانیکه در بازار حباب به وجود می آید از تکنیک پوزیشن تریدینگ استفاده میشود و قبل از ترکیدن حباب پوزیشن بسته میشود. ارزهای دیجیتال به شدت پرنوسان هستند و تریدرها باید برای سرمایه گذاریهای بلند مدت حتما ریسکهای این روش را درنظر داشته باشند.
تکنیکهای پوزیشن تریدینگ
سطوح حمایت و مقاومت
برای تشخیص سطح حمایت و یا مقاومت درهر نمودار باید رفتارهای چارت را شناخته و بتوان آنها را تحلیل کرد. گاهی نیز در این سطوح در روندهای صعودی و نزولی، میتوانند به یکدیگر تبدیل شوند. برای تشخیص این سطوح از اندیکاتورهای مختلفی مانند اندیکاتور فیبوناتچی میتوان استفاده کرد.
شکست روند
شکست روند نشاندهنده روند بعدی بازار هستند و به همین دلیل برای پوزیشن تریدرها از اهمیت بالایی برخوردار است. شکست روند زمانی رخ میدهد که قیمت یک دارایی از سطوح حمایت و یا مقاوت خود خارج شود. با شکست سطح مقاومت یا حمایتی تریدر وارد معامله میشود.
اصلاح قیمتها
هنگامی که در روند کلی سهم، قیمت برای مدت کوتاهی استراتژی کوتاه مدت چیست؟ مخالف روند حرکت کند اصلاح قیمت صورت میگیرد. میتوان در اصلاحات قیمت برای بیشتر شدن سوداستفاده کرد.
میانگین متحرک ۵۰ روزه
این روش در بین پوزیشن تریدرها بسیار استفاده میشود. میانگین متحرکهای ۱۰۰ و ۲۰۰ روزه نیز به دلیل اینکه هم مضربی از ۵۰ هستند و هم اینکه میتوانند روندهای بلند مدت را مشخص کنند مهم هستند. زمانیکه متحرک ۵۰ روزه متحرکهای ۱۰۰ و ۲۰۰ روزه را قطع کند نشانگر آغاز یا پایان یک روند بلند مدت است که برای پوزیشن تریدرها بسیار حائز اهمیت است.
چگونه از پوزیشن تریدینگ در ارزهای دیجیتال استفاده کنیم؟
از این جهت که عمر ارزهای دیجیتال در بازارهای مالی، به حدود یک دهه میرسد داراییهایی نوپایی به حساب میآیند. تحلیل فاندمنتال هر ارز، کوین و پروژهای در فضای کریپتو کارنسی مستلزم شناخت تیم پشت آن ایده و نقشه راه و عوامل دیگر است. این شناخت به درک بهتر روند حرکت نمودار به پوزیشن تریدرها کمک میکند. پوزیشن تریدینگ در ارزهای دیجیتال نیاز به نظم و صبر زیادی دارد. شرایطی را در نظر بگیرید که به عنوان مثال بیت کوین را در قیمت ۵,۰۰۰ دلار خریدهاید. قیمت بیت کوین پس از مدتی به ۱۱,۰۰۰ دلار رسیده بعد از آن تا ۸,۵۰۰ دلار پایین بیاید. اگر استراتژی شما بر پوزیشن تریدینگ است پس باید در هر دو این حالات، پوزیشن خود را نگه داشته باشید. در بازار کریپتوکارنسی باید در پستیها و بلندیها، در بازارهای گاوی و خرسی و به هنگام انتشار اخبار خوب و بد آن، باید صبر پیشه کرد و به هدف نهایی امیدوار بود. با اینحال این روش در بازار ارزهای دیجیتال طرفداران زیادی ندارد.
دیدگاه شما